English Version
This Site Is Available In English

انسان به عنوان حاکم شهر وجودی خودش باید تصمیماتی بگیرد که از روی عقل باشد

انسان به عنوان حاکم شهر وجودی خودش باید تصمیماتی بگیرد که از روی عقل باشد

دهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی غزالی مشهد، با استادی ایجنت نمایندگی گلمکان، مسافر حسین، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه "وادی ششم و تأثیر آن روی من" در تاریخ سی‌ام مردادماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که توفیق شد در این جایگاه قرار بگیرم. از ایجنت و گروه مرزبانی تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. اما در مورد دستور جلسه، وادی ششم و تأثیر آن روی من، همیشه برای خودم سؤال بود، عقل چه است، حاکم کی است، و چه کسی حکم می‌کند، محکوم کی است، در ذهن من دائماً بالا و پایین می‌شد، می‌گفتم انسان‌ها همه عاقل هستند ما آدم کم‌عقل نداریم، دستور جلسه وادی ششم این را به من یادآوری می‌کند، من به‌عنوان حاکم شهر وجودی خودم، باید تصمیماتی را بگیرم از روی عقل باشد، بعضی وقت‌ها ما تصمیم می‌گیریم، عقل هم فرمان می‌دهد و ما اجرا هم می‌کنیم بعد می‌بینیم این تصمیمات و اجرائیات که انجام داده‌ایم اشتباه بوده است، مثل مصرف مواد، ما مصرف‌کنندگان مواد مخدر آدم‌های کم‌عقلی نبودیم خیلی هم دانا بوده‌ایم، ولی در مسیر تاریکی قرار گرفته بودیم، نفس اینجا کارش همین است، داده می‌دهد به عقل، و عقل اجرا می‌کند، فرمان صادر می‌کند، ما در زمان مصرف مواد مخدر مدتی در نفس اماره بودیم هر کاری را انجام می‌دادیم به خوب و بدش کاری نداشتیم، در این سرزمین حاکم به نام عقل بوده و فرمان‌های نفس اماره را اجرا می‌کند. یعنی داده‌هایی که نفس اماره به عقل می‌دهد و عقل اجرا می‌کند و اصلاً به خوب و بد آن کاری نداشته است تا به نفس سرزنش‌کننده می‌رسیم و می‌گویند سکوی پرتاب به نفس مطمئنه، نفس سرزنش‌کننده است. گاهی من در ماشین سیگار می‌کشیدم؛ ولی ناراحت بودم از اینکه سیگار می‌کشم برای من پشت چراغ‌قرمز ایستادن و سیگارکشیدن عذاب بود، همیشه دستم را پایین فرمان تکان می‌دادم تا دود سیگارم را ماشین کناری نبیند، این فرمان نفس سرزنش‌کننده بود که من را به سمت درمان سیگار هدایت کرد، از اعتیاد خودم خسته بودم همه راه‌ها را رفته بودم؛ ولی راه به جایی نبردم، یک انسان افسرده بودم و به من کنگره ۶۰ را معرفی کردند.

من گفتم تریاک بخورم بد از بدتر کنم، چرا چنین تصمیم را می‌گرفتم؟ چون راه‌های غلط زیادی رفتم، تجربه‌های بدی از ترک اعتیاد داشتم و به‌خاطر همین، عقل تصمیم می‌گرفت که اشتباه است، تا اینکه آمدم کنگره و روز اول لژیون راهنمای تازه‌وارد نشستم و گفت شما هرچه پله مصرفی پایین بیاید حالت بهتر می‌شود، من در دلم گفتم مگر می‌شود ما باید بیشتر مصرف کنیم تا حالمان خوب شود، باز هم فرمان عقل دستور می‌داد، اما پله‌های ۲۱ روزه و درمان شروع شد دیدم حرف‌هایی که راهنمای تازه‌واردین می‌گفت، درست است، شما هرچه پله‌ات پایین‌تر می‌آید حالت بهتر می‌شود، چرا؟ چون سیستم ایکس بازسازی می‌شود و مخدر درونی راه‌اندازی می‌شود، اینکه مرفین بدن ۲۰۰ برابر قوی‌تر از بهترین مرفین بیرون است را نمی‌فهمیدم وقتی پله‌ها پایین می‌آید متوجه آن شدم و آن موقع به آن باور و ایمان رسیدم، اگر یک انسان به‌صورت اصولی و در چهارچوب قوانین، طبق فرمان راهنما و چیزی که کنگره می‌گوید عمل کند به فرمان عقل نزدیک می‌شود، در مقوله درمان اعتیاد به نفس مطمئنه می‌رسد به نظر من این یکی از بهترین راه‌هایی است که جهان به خودش دیده است که همان روش درمان کنگره ۶۰ است، ما باید شاکر و سپاسگزار باشیم به همین علت آقای مهندس گفتند انسان‌ها سپاسگزار نیستند، ما آمدیم تا به فرمان عقل برسیم بسیار تلاش می‌کنیم تا درمان شویم بعد از درمان که برای رهایی به تهران می‌رویم. من در مدت ۱۳ سال در کنگره حضور دارم و انسان‌های زیادی را دیدم بعد از درمان یک سال در نشریات خدمت کردم و از آن به بعد در کارهای اجرایی کنگره ۶۰ بودم، بسیاری افراد با وضعیت مالی بسیار خوبی که داشتند برای درمان می‌آمدند درگذشته مانند الان ورود به کنگره آسان نبود باید شش ماه در نوبت منتظر می‌ماندند، قبل از ورود می‌گفت حاضرم همه دارایی‌ام را به کنگره بدهم، شماره کارت بدهید هر مبلغی بگویید واریز می‌کنم فقط اسم من را بنویسید فکر می‌کردند اینجا پولی است و ما باید پول بگیریم تا اسم آن‌ها را بنویسیم بعد از درمان و رهایی اصلاً آن‌ها را نمی‌دیدیم حتی بعد از رهایی به‌خاطر اینکه به راهنما پاکت ندهند نمی‌آمدند، وقتی رها می‌شدند می‌رفتند من نمی‌دانم این افراد در کنگره هستند یا نه اما کسی که قدردانی نکند. حالش خوب نیست حتی اگر مواد مصرف نکند به قول آقای مهندس برای یک شب بستری در بیمارستان باید حدود ۱۵ میلیون تومان هزینه کنید. بعد پای حساب‌کتاب که در میان باشد آن وقت مثلاً عاقل می‌شویم با خود می‌گوییم هفته راهنما است ۲۰۰ هزار تومان به راهنما بدهیم خوب است، رهایی می‌رویم تهران ۲۰۰ تومان می‌دهیم به آقای مهندس با خود می‌گوییم کسی نمی‌داند من از کجا هستم اینجا اگر شکرگزاری نکنیم دومرتبه برمی‌گردیم، شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر، نعمت از کفت بیرون کند. البته مسافرها در کنگره سپاس‌گزار هستند آن دسته که کم‌لطفی می‌کنند از نبود آموزش است. در کنگره هم انسان‌های غنی از نظر دانش و آگاهی داریم. شما نگاه کنید در سال ۱۳۹۱ با یک شعبه شروع کردیم؛ اما الان فقط در سطح استان خراسان شعبه‌های زیادی تأسیس شده، شعبه غزالی باهمت بچه‌های مشهد خریداری شد. از بیرون کمک نگرفتیم، این را من به‌عنوان رهجو می‌گویم که افرادی در بعضی جاها کم‌کاری می‌کنند، من می‌خواهم از راهنمای خودم تشکر کنم در هفته ایجنت و مرزبان هم باید از این عزیزان تقدیر و تشکر شود، در هفته همسفر هم باید از همسفر خود تقدیر شود، اما بعضی افراد واقعاً کم کادی می‌کنند، چون عقل، انسان را زود فریب می‌دهد و گول می‌زند، وقتی فکر می‌کنیم می‌بینیم درست است، چون لباس تقوای روی آن را می‌پوشاند، این داده را به عقل می‌دهد و عقل اجرایی می‌کند. امیدوارم که تفکر ما همراه تعقل باشد، نمی‌گویم اشتباه نمی‌کنیم، ولی امیدوارم که کمتر اشتباه کنیم، قدیم‌ها می‌گفتند وقتی می‌خواهید حرفی بزنید اول حرف را دور دهانتان بچرخانید بعد بگویید، اول فکر کنیم بعد حرف بزنید. از اینکه به حرف‌های من گوش کردید سپاسگزارم.

مرزبان خبری: مسافر حسین
عکاس: مسافر سجاد از لژیون چهارم
تایپ: مسافر سجاد لژیون چهارم، مسافر حمید لژیون چهارم، مسافر اصغر لژیون ششم
ویرایش و ارسال خبر: مسافر جواد لژیون پنجم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .