چهارمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری (موقت)مسافر محمد با دستورجلسه " وادی ششم و تاثیر آن روی من " پنجشنبه 30 مرداد ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
پیام برای کسانی که به دنیای تازه قدم نهادهاند و به خویشِ خویشتن توجه مینمایند بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت بنمایید و بر زمین و سماء توجه کنید. با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما دست همیاری شما را خواهد داشت. آنگاه بذر نیکو بکارید و تخم و دانه باارزش؛ هم قوت کافی خواهد رسید و هم سایهبانها برافراشته خواهد شد. پس آن کنیم که فرمان است. تشکر میکنم از نگهبان، دبیر محترم و لژیون مرزبانی. امروز لژیون ۲ نمایندگی رضا خدمتگزار است و کسانی که اینجا هستند، افراد خدمتگزار و رهجویانی هستند که در مسیر رسیدن به تعادل و فرمان عقل قدم برمیدارند و حرکت میکنند. ما در این هفته در مورد عقل صحبت کردیم؛ عقل را بهتر فهمیدیم، جایگاه عقل و نفس و همچنین صدای عقل و صدای نفس را تا حدودی شناختیم. امروز هدفم این است بیشتر در مورد وادی ششم و تأثیر آن روی خودم صحبت کنم. میخواهم بهعنوان کسی که چند سال در این مسیر سفر کردهام خودم را محک بزنم. یعنی من، علی سپاهی، که این دستور جلسه را حداقل ۸ بار شنیدهام، در موردش صحبت کردهام و مطالعه کردهام، چه تغییری در خودم احساس میکنم آیا آن عقلی که در این دو سه جلسه دربارهاش صحبت شد را واقعاً فهمیدهام و آیا توان و قدرت انجام آن را دارم اگر بخواهم در صراط مستقیم حرکت کنم، قطعاً به فرمان عقل میتوانم برسم و به مرحلهای بالاتر صعود کنم. من یک مخلوق خداوند هستم و در کتب آموزشی کنگره ۶۰ آمده که انسان همان نفس است و شهر وجودی او توسط نفس و نهایتاً عقل، که فرمانده کل است، اداره میشود.
بهعنوان یک مخلوق و فردی که شهر وجودیاش در اختیار خودش است، اگر آموزشی بگیرم و آن را کاربردی کنم، قطعاً صدای عقل را شنیدهام، آن را تشخیص دادهام و در مسیر درست گام برداشتهام. حتی همین امروز، در شرایطی که برق قطع است و گرما همه ما را تحت فشار قرار داده، حضور من در این جلسه و ماندن در این یکساعت و نیم نشان میدهد که آموزشها در من عملیاتی شده است. با توجه به وادیهای قبلی، تفکر کردن را یاد گرفتهام. اگر واقعاً تفکر را فهمیده باشم، میدانم در صراط مستقیم به چه چیزهایی باید فکر کنم و به چه چیزهایی نباید. و آنچه باید عملیاتی انجام شود، مرا در مسیر فرمان عقل قرار میدهد. من بهعنوان یک فرمانده در شهر وجودی خودم، در خانوادهام و حتی در جامعه بهعنوان یک فرمانده کوچکتر میتوانم اظهار نظر کنم و نقش داشته باشم. اما اگر فقط صحبت کنم و قدرت انجام نداشته باشم، قطعاً فرمانده نیستم و کسی به حرفم گوش نخواهد داد در سفرم تجربههای زیادی داشتم؛ خیلی جاها فشار زیاد بود، جاهایی سخت بود و ترجیح میدادم کار را به نفع خودم نادیده بگیرم. امروز بهتر میفهمم آنجاهایی که فقط منافع لحظهای خودم را میدیدم و به میل خود عمل میکردم، نفس اماره دستور میداد در کنگره ۶۰ یاد گرفتم که آنچه آموزش میگیریم را در همین محیط عملیاتی کنیم. صدای عقل یعنی همین کارهای کوچک روزانه. اگر دستوری آمد که به نفع خودم هست، این همان فرمان عقل است. ذرات نفس چیزی است که من سر لژیون باشم ولی فکرم جای دیگری باشد و زمانی که از کنگره بیرون بروم افکار من پراکنده باشد و من در اینجا به فرمان عقل نرسیدم.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تایپ: مسافر محمد لژیون پانزدهم
ارسال خبر: مسافر جلال لژیون پنجم
تایید خبر: مسافر داود لژیون سوم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
76