English Version
This Site Is Available In English

جلسه آموزشی و هماهنگی لژیونهای سردار نمایندگی های خراسان مورخ 1404/05/30

جلسه آموزشی و هماهنگی لژیونهای سردار نمایندگی های خراسان مورخ 1404/05/30

جلسه آموزشی و هماهنگی لژیون‌های سردار نمایندگی‌های خراسان (رضوی، رضا، شفا، فردوسی، بنیان، غزالی، عصارزاده، خیام، عطار، سنایی، سبزوار، معدن فیروزه، زال پارس، کاشمر، بیرجند، شیروان، قوچان، بردسکن، گلمکان، تربت‌حیدریه و همسفران آقا) در روز پنجشنبه ۱۴۰۴/۰۵/۳۰ رأس ساعت ۱۲، با حضور دیده‌بان محترم لژیون‌های سردار در نمایندگی علی عصارزاده برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر.
امروز به شکرانهٔ این نعماتی که در اختیارمان قرار گرفته و اتفاقات خوبی که برایمان رقم خورده است باید شکرگزار بوده و حرکت کنیم. اینکه دست به آسمان برده و تشکر کنیم خوب است؛ اما باید حرکت هم داشته باشیم، کنگره این فرصت را به‌صورت عملی از طریق لژیون سردار در قالب یک خدمت صادقانه برای هر سفر اولی یا سفر دومی در اختیار ما گذاشته است که اگر به درک لازم برسیم می‌توانیم در این جهت حرکت کنیم. به نظر من کنگره به چند بخش عمده تقسیم می‌گردد: کنگره بر اساس دانشی که دارد رهجو می‌پذیرد. در سفر اول دانش اعتیاد را دارد، کسی که مصرف‌کننده بوده مراجعه کرده و از این دانش استفاده می‌کند. بیرون از کنگره، این دانش وجود ندارد؛ زیرا اگر وجود داشت خیلی‌ها در سراسر دنیا به درمان می‌رسیدند، گواه سخنم خود شما که اینجا حضور دارید؛ افراد بسیاری از جمع حاضر به‌واسطهٔ تغییراتی که کرده‌اند، انگار که پرونده‌ای بنام اعتیاد نداشته‌اند. به این می‌گویند: دانش! یک مسافر ۱۱ ماه سفر می‌کند، دانشی را کسب کرده و به درمان می‌رسد. کنگره به این نقطه بسنده نکرده و می‌گوید: من علم دیگری هم دارم که به آن می‌گویند علم زندگی که در سفر دوم چنانچه انسان قرار باشد آن را درک کند باید خودش را بیابد. بر همین اساس کنگره رهجو می‌پذیرد. کسی که در سفر اول به درمان می‌رسد فقط قسمت ابتدایی را طی کرده است و مابقی مراحل همچنان باقی‌مانده، زیرا پس از درمان جسم باید به دنبال به تعادل رساندن "خویش" باشد.


باید دنیای درون را تغییر بدهی تا بتوانی دنیای بیرون را نیز عوض کنی. کنگره تمام این مراحل را به‌صورت رایگان در اختیار افراد قرار می‌دهد. یک سفر اولی یا سفر دومی، حتی راهنما، مرزبان و ایجنت نیز برای کنگره هزینه دارند. کنگره برای همه هزینه می‌کند، کاری که شاید خانواده برای فرد انجام ندهند. کنگره این هزینه‌ها را برای کسی می‌کند که طالب تغییر و یادگیری علم زندگی است. چرا این کار را می‌کند؟ چون می‌خواهد شکوفا بشویم، دیده بشویم و بتوانیم با هستی، هست بشویم. بیرون از اینجا یک دیده‌بان، ایجنت یا مرزبان چقدر باید هزینه کنند که چنین فضایی در اختیارشان قرار بگیرد؟ اگر این مفاهیم را درک کردیم می‌توانیم تغییر واقعی بکنیم. خدمت مالی و لژیون سردار اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین مطلبی است که در سفر دوم به آن پرداخته می‌شود.


تمام اعضای کنگره به میزان حال خودشان در لژیون سردار عضو هستند، وقتی به درک لازم برسیم ماجرا متفاوت می‌شود. همه ما در سفر اول قدم برمی‌داریم برای اینکه بخشنده باشیم، کسانی بخشنده هستند که در سفر دوم بتوانند بهتر و کامل قدم بردارند. دانش زندگی‌کردن بدون بخشش به دست نمی‌آید و سخاوت باعث می‌شود دست‌های ما به هم گره بخورد، اما کسانی می‌توانند بخشش داشته باشند که با مفهوم واقعی آن آشنا باشند و تفاوت را درک کنند البته این تفاوت در درون ماست، چیزی که در کوتاه‌مدت قابل‌رؤیت نیست، آن آرامش و حس خوب است. همه حکم حاکم و عقل را می‌دانیم؛ ولی همه نمی‌توانیم آن را اجرا کنیم. دستور جلسه هم همین است، وادی ششم: حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ کاملاً اجرا کنیم. عقل یک مکانیزمی است که خودکار است، وقتی کار کند روح هم با آن همراه می‌شود، اینجا فقط باز شدن دریچه به من ربط دارد. دریچهٔ تعقل چگونه باز می‌شود؟ جایگاه تعقل در دل و حوض کوثر است. زمانی که انسان بتواند خودش را تزکیه و پالایش بکند این دریچه بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود، اما با ضدارزش کوچک می‌گردد. کسی به مرحلهٔ تزکیه می‌رسد که بخشش داشته باشد. ما در کنگره الگو داریم، آقای مهندس دژاکام الگوی ماست. هر چهارشنبه می‌گویند: دنبال من بیایید. اگر بزرگ بشویم می‌توانیم بهره‌مند باشیم. لژیون سردار نیز بر همین اساس شکل‌گرفته تا انسان‌ها بتوانند بخشش را تجربه کنند. آقای مهندس می‌گویند: اعضا کنگره گدا نیستند، ولی مفهوم برایشان روشن نیست؛ چون فقیرند. یعنی فقرات شکسته‌اند. کسی که فقراتش شکسته نمی‌تواند تکان بخورد. ایشان می‌گویند اگر می‌خواهید از فقر رها شوید باید نفقه بدهید. وقتی خدمت مالی داشته باشیم فقراتمان سالم می‌شود، آنگاه می‌توانیم بیرون از کنگره زندگی کنیم. انسان ابتدا با ترس حرکت می‌کند؛ اما در ادامه به شجاعت می‌رسد.










ما نیاز داریم که این نیرو را در درون خودمان فعال کنیم تا از آن استفاده کنیم و هاله‌مان را تغییر بدهیم. چه کسی می‌تواند این کار را انجام بدهد؟ کسی که علم و نمونه‌اش را دارد و ما آن را داریم؛ آقای مهندس دژاکام که درحال‌خدمت به انسان‌ها هستند. ما نیز باید عاملی باشیم برای رهایی دیگران. همه آزاد می‌شوند؛ ولی همه رها نمی‌شوند؛ زیرا از سلول اعتیاد خارج می‌شوند؛ ولی در زندان خواسته‌های نامعقول محبوس‌اند، پس چه چیزی باعث می‌شود خواسته‌های معقول را رویت کنم؟ در درون ما موجودات مختلفی زندگی می‌کنند که باید همه را بشناسیم. آنها که خدمت مالی می‌کنند و گذشت و سخاوتمندی را تجربه کرده‌اند شاهد اتفاقات بزرگی خواهند بود، مثل برپایی این شعبه که انسان‌های بسیاری جسم خودشان را در این مکان درمان خواهند کرد. مثل دانشگاهی که ساخت آن در مراحل پایانی‌ست و قرار است افرادی از کل دنیا بیایند و با مفهوم اعتیاد آشنا بشوند. هر کس با هر میزان توانایی مشارکت کرده، بهرهٔ لازم را هم برده است، چرا؟ چون الگوی لازم وجود دارد. ما در کنگره امتحان پس می‌دهیم؛ یک سفر اولی در مراسم عروسی که به دود دعوت می‌شود و یک سفر دومی که با خشم و شهوت امتحان می‌گردد. گاهی برای امتحان نیاز به صد تا کلمه نیست؛ زیرا ممکن است فردی ۱۰۰ سال عمر کند؛ اما لایق امتحان‌گرفتن نباشد، چرا که صاحب بخشش نیست. اینجا فقط کسی که بخشنده است می‌تواند درست بنویسد چون می‌شناسد و سفر دوم هم سفر شناخت است. اگر واقع‌بینانه حرکت کنیم کسی در کنگره ضرر نمی‌کند مگر کسی که بجای خدمت، به‌غیراز خودش پرداخته باشد، این شخص متضرر شده چون فرصت‌سوزی کرده است. ما در کنگره با ذهنی آگاه، با هوشیاری کامل تصمیم می‌گیریم و با ذهن ناآگاه عمل می‌کنیم، می‌بخشیم؛ چون بخشش در درون ما نهادینه شده، اگر حال خوب و آرامشی وجود دارد تمام حاصل بخشش و روش درمان دی‌اس‌تی است. یک سفر اولی را آگاه می‌کنند که این فضا را کسانی که در پایان سفر اول هستند و سفر دومی‌ها مهیا نموده‌اند؛ ولی کسی که خواهان تغییرات اساسی و بزرگ به شکل عملی است باید وارد این بازی بشود. من به شما می‌گویم که کنگره هر روز یک میلیارد هزینه دارد، این مبلغ را چه کسی پرداخت می‌کند؟ همین افرادی که اینجا نشسته‌اند! کسانی که خواهان تغییر هستند. پس حواسمان را جمع کنیم که در این زمین به دنبال خودمان بگردیم وگرنه سی‌دی‌های آقای مهندس برایمان تکراری می‌شود. تلاش کنیم به خودمان بپردازیم تا متفاوت باشیم و این امکان در سفر دوم، با بخشش و عضویت در لژیون سردار امکان‌پذیر است.
در این لژیون شرکت کنید تا با مفاهیم آشنا بشوید، حرکت در این لژیون تدریجی‌ست مثل سفر اول، اما در سفر دوم بی‌سیم است. ما به سیستم ایکس و خمر نیاز داریم و بخشش است که باعث فعالیت این بخش می‌شود تا کامل بشویم، پس اینکه فقط ۶ میلیون برای عضویت بپردازم کفایت نمی‌کند؛ بلکه باید با تمام توان شرکت کنم؛ چون قرار است من سوار مادیات بشوم تا بتوانم نیمی از قدرت اهریمن را کاهش بدهم، اما اینجا نصف ماجرا همان تمام ماجراست اگر درک کنم موقعیت خودم را در لژیون سردار و کنگره، پس درست بازی کنم. اینکه آقای مهندس مبلغ عضویت (۶ میلیون) را زیاد نکرده‌اند به‌خاطر این است که همه بتوانند بیایند و بخشش را حس کنند. زندگی متفاوت دست کسانی است که متفاوت هستند. اینجا قرار است عدالت اجرا شود، شمشیر عدالت به دست کیست؟ به دست حقیقت است، به دست حق نیست! به ناخن شیر می‌گویند: "شم"، معنی شمشیر هم همین است، برنده است؛ چون به دونیم تقسیم می‌کند. عده‌ای همیشه مدعی هستند که کم دریافت کرده‌اند، شاید درست بگویند؛ ولی حقیقت جای دیگری است و حقیقت عین عدالت است. هر کسی در هر جایی قرار گرفته عین عدالت است و باید در هر ثانیه از عمر خود درست عمل کنیم. کسی که بخشش می‌کند با بقیه فرق درونی دارد، پس طوری عمل کنیم که حقیقت به نفع ما رأی بدهد. در ادامهٔ اعمال، حقیقت نقاب از رخ بر می‌دارد و اعمال ما در خطوط تقدیر نقش بسزایی دارد. از اینکه به سخنانم توجه کردید سپاسگزارم.
 








عکاسان: مسافر مهدی نمایندگی عصارزاده - مسافر علی نمایندگی فردوسی
تایپ و ویرایش:مسافر حسین نمایندگی بنیان
ارسال خبر: مسافر حسن نمایندگی رضوی
مرزبان خبری: مسافر علی
نمایندگی علی عصارزاده

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .