در ابتدای سیدی استاد در مورد اعتماد به نفس صحبت میکنند. اعتماد به نفس زمانی در انسان به وجود میآید که نفس، عقل را به عنوان فرمانروا قبول داشته باشد و این مسئله، زمانی اتفاق میافتد که ذرات نفس با کمک عقل، به خواستههای خود برسند و اگر عقل، در مقابل به انجام رساندن خواستههای نفس عاجز باشد، نفس به عقل اعتماد نمیکند و اینجاستکه اعتماد به نفس در شخص از بین میرود. عقل، خواهان انجام کار است؛ ولی ضمانت اجرایی وجود ندارد، یعنی عدم وجود اعتماد به نفس.
اراده؛ همان خواست انسان است، یعنی نیروی خامی که برای انجام کارها استفاده میشود. اراده زمانی موفق است که در خدمت ساختار عقل قرار بگیرد؛ یعنی با تفکر، در فرایند زمان حرکت کند تا تغییراتی به وجود آورد. نکته قابل تأمل این است که اگر انسان به سوی خوبیها و ارزشها قدم بردارد، تمام نیروهای مثبت و کائنات او را در این راه حمایت میکنند و بالعکس؛ البته برای حرکت در راه درست، بایستی تاریکیها و فجور را بشناسیم.
پایههای کنگره۶۰، ایمان، عقل و عشق هستند که ایمان یکی از مهمترین پایههای آن میباشد. ایمان از ریشه امن میآید؛ یعنی جایی که امن باشد. کنگره۶۰ ایمان را تجلی نور خداوند در انسان تعریف کرده است؛ اما ایمان در مورد انسان زمانی که وضعیتی در وجود او به وجود آید که از دست نیروهای تخریبی و بازدارنده در امان باشد؛ یعنی یک جایگاه و یک کالبد امنی داشته باشد معنا شده است.
در زمان اعتیاد که کالبد فرد دست نیروهای منفی قرار میگیرد، در او چیزی به اسم ایمان یا وجود ندارد یا خیلی کم رنگ میباشد؛ وقتی انسان به درجهای از ایمان برسد، نیروهای منفی شروع به خارج شدن از وجود او میکنند واین امر یک فرایند تدریجی است که باعث رها شدن فرد از بند اعتیاد میشود، به همین دلیل است که اساس کار کنگره در تمام مسائل، ایمان میباشد.
در کتاب خداوند هم در آیات زیادی به این مسئله اشاره شده است، آنجا که میفرمایند؛ ما انسان را در بهترین ساختار خلق کردیم سپس او را فرستادیم در پایینترین مرتبه، مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند که برای آنان اجری بدون منت است یا در سوره عصر میفرمایند؛ قسم به عصر، بدرستی که انسان در خسران است؛ مگر کسانی که ایمان آوردند و توصیه میکنند به حق و صبر، یا در سوره انشقاق میفرمایند؛ بشارت بده آنان را به عذابی دردناک مگر کسانی که ایمان آوردند.
با توجه به این آیات نتیجه میگیریم که کسی که ایمان ندارد، ناسپاسی میکند، فراموش میکند، زیانکار است، پنهانکاری میکند و در خسران و رنج و عذاب میباشد و کسی که ایمان دارد از گفتار، افکار و اعمال منفی، پاک است و هر چقدر ایمان قویتر باشد حتی در پندار شخص هم افکار منفی نمیتوانند وارد شوند و انرژی او را جذب کنند. حال برای اینکه ایمان در انسان به وجود آید؛ بایستی جنس و ماهیت فرد تغییر کند که این امر نیازمند زمان میباشد.
ترس؛ زمانی در متولد میشود که امنیت وجود نداشته باشد و ایمان از بین برود. ترس تفکر را میخورد، در مثلث جهالت پلی که بین ترس و تفکر زده میشود ایمان است، ایمان کمک میکند که از ترس عبور کنیم و به تفکر برسیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که افکار با تفکر تفاوت دارد در واقع افکار نقطه مقابل تفکر است. افکار مانند یک خانه بی در و پیکر است که هرکس و هرجور آدمی میتواند وارد آن خانه شود و همهجور فکر و هر کاری را انجام بدهد و این موضوع از عدم وجود امنیت است.
زمانی هم که درگیر افکار گوناگون میشویم، امنیت نداریم و ایمان به مرحله کامل خودش نرسیده است، اینجا باید تفکر به وجود آید و همه آن افکار به کنار بروند و فقط یک مسئله مطرح شود؛ به عنوان مثال فردی که برای درمان اعتیاد میآید باید با تمام افکار خود در مورد کار، فرزند، زندگی و … مبارزه کند و همه این افکار را کنار گذاشته تا جایی که فقط یک خواسته داشته و آن هم رهایی باشد، در این زمان تمام انرژی فرد در یک نقطه متمرکز میشود و نیروی عظیمی را به وجود میآورد که منجر به رهایی او میشود.
حقه انرژی؛ نکته دیگری که مطرح میشود، حقههای انرژی است. زمانی که میگوییم وقت نداریم؛ ولی چندین ساعت است که بیکاریم، یعنی ما وقت داریم ولی انرژی نداریم. وقتی ما انرژی داشته باشیم زمان در اختیار ماست چون زمان تابع انرژی است. وقتی من حالم خوب است انرژی من افزایش مییابد و زمان در اختیار من قرار میگیرد. عمل سالم سطح انرژی را بالا میبرد و وقتی سطح انرژی بالا برود، هر چیزی، ساده و زیبا میشود و کارهایی که دشوار و عذاب آور بودند تبدیل به کارهای ساده و لذتبخش میشوند.
منبع: سیدی « ایمان، اراده، زمان و انرژی»
نویسنده: همسفر اشرف رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون چهارم) رابط خبری
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فرنگیس (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف( لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ابنسینا
- تعداد بازدید از این مطلب :
61