English Version
This Site Is Available In English

برداشتن پرده برای رسیدن به حقیقت

برداشتن پرده برای رسیدن به حقیقت

نیروی خفته در درون ما و هم در دل زمین وجود دارد؛ اما برای آزاد کردن آن باید تلاش کنیم و سختی بکشیم؛ باید چیزی بدهیم تا چیز دیگری را به دست آوریم؛ مثلاً برای فراگیری زبان فرانسه باید زمان صرف کنیم، از تفریحات خود بگذریم و تمرین کنیم تا این علم را بدست آوریم. توانایی یادگیری زبان فرانسوی در درون همه ما نهفته است؛ فقط برای آشکار ساختن آن باید تلاش کنیم و زمان بگذاریم. با این حال، تلاش کردن به‌ تنهایی مؤثر نیست؛ بلکه باید همراه با تفکر و یافتن راه درست باشد. فرض کنید می‌خواهید درخت خرما پرورش دهید و نهال نخل را در منطقه‌ای سرد سیر مانند تبریز بکارید! درخت خرما برای رشد به گرما نیاز دارد؛ یعنی باید تفکر کنید، گرم‌ترین منطقه را بیابید، هزینه کنید و سپس درخت خرما را بکارید تا به نتیجه برسید.

گاهی اوقات ممکن است با دور اول تلاش به نتیجه نرسید و شکست بخورید! در این شرایط نباید نا امید شوید و از تلاش دست بکشید؛ چرا که شکست پلی به سوی موفقیت است؛ باید تلاش کنید، قوانین را بدانید، آن‌ها را بپذیرید و ادامه دهید؛ مثلاً اگر بخواهید درخت سیب بکارید؛ باید بدانید که سیب میوه‌ای بسیار حساس است و پس از رسیدن باید با احتیاط کامل حمل شود تا ضربه نخورد و سالم به بازار برسد. حال اگر شب برداشت محصول، هوا طوفانی شود و باران و تگرگ بر سیب‌ها بریزد و ظاهرشان خراب شود، به‌ جای نا امیدی و زانوی غم بغل گرفتن، بهتر است راهی تازه بیابید؛ مثلاً سیب‌ها را به لواشک تبدیل کرده و آن را در بازار به فروش برسانید.

حال طبق منطق کتاب، می‌خواهیم نیروی خفته را بیان کنیم: شاگردی مصرف‌ کننده بود، از استاد خود می‌پرسد: من چگونه این کار را انجام دهم؟ استاد در پاسخ، به‌ صورت غیر مستقیم بیان می‌کند: یاد آن ایام بخیر که در چای‌ خانه‌ها و قهوه‌ خانه‌ها همه سخن از جوانمردی و درستی بود. اگر خوردنی هم بود، دیزی، تخم شربتی، چای و... بود؛ اما به مرور زمان، این مکان‌ها به مراکز مصرف شبه‌ افیونی‌ها تبدیل شدند! و در ادامه می‌گوید: جوابت را از میان حرف‌های من پیدا کن؛ یعنی استاد می‌خواهد بگوید: چون معتاد هستی، به هیچ چیز نمی‌رسی؛ باید ابتدا ترک کنی و خودت را پیدا کنی. شخص مصرف‌ کننده، خود واقعی‌اش را گم می‌کند؛ مثلاً می‌بینید طرف جراح است؛ اما به مواد شبه‌ افیونی گرفتار شده و شخصیت اصلی‌اش را از دست داده است.

راه‌ حل درمان اعتیاد دیر پیدا شد؛ ولی خدا را شکر که پیدا شد. حال باید از این راه استفاده کنیم، خودمان را پیدا کنیم و به خدا و به همه چیز عشق بورزیم. شاگرد می‌گوید: کاش پشت پرده حرف نمی‌زدید! استاد می‌فرماید: از پشت پرده بیرون بیا، که آن‌جا هیچ چیز نیست. (پرده یعنی اعتیاد و افکار و ویژگی‌های منفی) هیچ ثمره‌ای برایت ندارد. در هستی فقط محبت و عشق‌ورزی باقی می‌ماند. این امر نیز اصول خاص خود را دارد. برای این که بتوانی عشق بورزی، باید آگاهی داشته باشی و این عشق و محبت باید از درونت، به‌صورت خودجوش، به بیرون جاری شود. منظور فقط عشق به جنس مخالف نیست؛ گاهی می‌تواند عشق میان راهنما و رهجو نیز باشد.

استاد می‌فرماید: ما همه با هم در هستی هستیم؛ ولی با همه هستی نیستیم؛ یعنی همه ما در این کره خاکی، با این کالبد فیزیکی، با هم هستیم؛ اما با همه هستی، نیستیم. با ترک این کالبد خاکی، می‌توانیم با همان نفس یا صور پنهان‌مان که از جنس آتش است، همه هستی را مشاهده کنیم. از کل این جهان هستی، نه من و نه شما هیچ چیز را کامل نمی‌دانیم و وقتی به کشف کل آن برسیم (اشاره به روز قیامت)، همه اعضای بدن علیه ما شهادت می‌دهند؛ یعنی فیلم اعمالی که انجام داده‌ایم و بلاهایی که با مصرف اعتیاد و انجام ضد ارزش‌ها بر سر خود و دیگران آورده‌ایم را با همان پنج حس بیرونی مشاهده می‌کنیم.

ما در کل، پنج حس برای کالبد فیزیکی و پنج حس برای صور پنهان‌مان داریم. حس ششم نیز رابط بین آن‌ها است و اساساً با وجود همین حواس است که می‌توانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم و در پایان، باید با هر شخصی متناسب با خودش و شرایطش رفتار کنیم؛ این که بگوییم من رک هستم و با همه به یک گونه رفتار می‌کنم، کاملاً اشتباه است و موجب درد سر برایمان خواهد شد.

منبع: سی‌ دی‌ پرده
نویسنده: همسفر الهام.ن رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فاطمه.م رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .