جلسه حضوری همسفران لژیون دوازدهم با استادی راهنما همسفر فاطمه و دبیری همسفر مریم با دستورجلسه "سیدی دانایی مردمان" روز دوشنبه ۳۰تیرماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
آقای مهندس فرمودند: دانایی به معنای دانستن و مثلت دانایی شامل: تفکر، تجربه و آموزش است در مقابل آن مثلث جهالت است که شامل: ترس، ناامیدی و منیت میباشد، تمام مشکلات ما از منیت ناشی میشود فردی که دانایی دارد آسایش و آرامش را تجربه میکند؛ اما شخصی که در جهالت به سر میبرد در رنج و عذاب است.
فردی که در ترس، ناامیدی و منیت به سر میبرد، همواره در رنج است؛ زیرا مدام به این فکر میکند که چرا دیگران به او احترام نمیگذارند یا چرا دیگران به صحبتهای او اهمیت نمیدهند. مسئله مهم دیگر این است که اگر قضاوت نکنید مورد قضاوت قرار نمیگیرید، تفکر کردن این موضوع که دیگران درباره ما چه میگویند نیز خود نوعی قضاوت است و نشاندهنده نداشتن دانایی است، این رفتار باعث میشود که فرد در عذاب باشد.
در ضمن انسانی که دانایی دارد؛ اما از آن استفاده نمیکند مانند: کوزهای است که پر از آب است؛ اما نمیتواند از آن استفاده کند در کنگره ما مسائل بسیاری آموختهایم. کتاب "عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر" و کتاب "عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود" را مطالعه میکنیم و هر هفته یک سیدی مینویسیم؛ اما در زمان عمل آنها را اجرایی نمیکنیم .
ما باید مانند عقاب تیزبین باشیم که لانه خود را در مکانهای دور از دسترس میسازد او با وجود فراز و نشیبهای زندگی آموخته است که چگونه در بادهای موسمی زندگی کند، مسئله بسیار مهم این است که میآموزیم در موقعیتهای بسیار دشوار چگونه زندگی خود را کنترل کنیم و از زندگی، همسر و مال خود حفظ و نگهداری کنیم، آیا ما این حفاظت را انجام میدهیم؟
یا مدام در ذهن خود به نداشتهها فکر میکنیم؛ باید قدر داشتههای خود را بدانیم و هر روز بهدنبال خواستههای متنوع و جدید نباشیم قبل از ورود به کنگره از خداوند میخواستم که مسیری برای ما قرار دهد که حال ما خوب شود، اکنون که مسیر مشخص شده چرا مدام میگوییم مسافر من فلان کار را انجام میدهد و در حال شکایت کردن هستیم.
وقوع این رفتارها ناشی از نداشتن دانایی است در هر مقطعی از زندگی؛ باید تکرار و تمرین داشته باشیم مانند: عقاب. ما تنها به این فکر هستیم که چرا مسافر ما آن چیزی نیست که من میخواهیم آیا من آن چیزی هستم که مسافر من میخواهد؟ و تلاش نمیکنم تا به آن برسم؛ زمانیکه مسافر از سرکار به خانه میآید تمام کارها را انجام میدهیم؟ آشپزی کرده و خانه را مرتب میکنیم و میگویم: چرا مسافر من خوب نشد؟
تنها یک مرتبه در عمر خود طبق خواسته مسافر عمل کردهام ما باید تکرار و تمرین داشته باشیم و نمیتوانیم یک مرتبه تمام کارها را انجام دهیم؛ زیرا مسافر شما را باور نمیکند بلکه به آرامی عمل کرده و بر وفق مراد او حرکت کنید تا او به شما ایمان بیاورد اگر ما مسافر خود را باور نکنیم، چگونه انتظار داریم او ما را باور کند؟ عقاب برای متعادل کردن خود نیاز به تکرار و تمرین دارد آیا ما نیز در رفتار خود اینگونه هستیم؟ آری تنها با تلاش کردن میتوان به این تعادل رسید.

مشارکت اعضای لژیون:
مشارکت همسفر زهره (ح):
فردی در حالت خوابیده کنار جوی در حال نوشیدن آب بود که یک نفر به او گفت: خوابیده آب نخور عقل شما کم میشود او پرسید: عقل چیست؟ فرد جواب داد: شما بخور، مشکلی برایتان پیش نمیآید در گذشته میگفتند: خوش به حال شخصی که نمیداند؛ اما در حقیقت انسانهای دانا در آرامش و آسایش هستند و نادانها در رنج و زحمت بیشتری به سر میبرند؛
زیرا نقطه مقابل دانایی، جهالت است که رنج و عذاب به همراه دارد در کنگره۶۰ با افرادی برخورد میکنیم که قصد ندارند تغییر کنند و پیشرفت داشته باشند ما نباید انرژی خود را صرف آنها کنیم؛ بلکه یک رهجو باید حقیقت را به راهنمای خود بگوید در غیر این صورت خود آسیب میبیند و دائماً در سردرگمی باقی میماند.
استاد میگوید: شما در زمانی قرار دارید که اندیشههای نوین و پیشرفتهتری یافته شده است و تا اندازهای از جاهلیت خارج شدهاید؛ اما برای اشخاصی که از این مسیر خروج پیدا نکردهاند نگران نباشید اینها مانند: شنهای روان هستند که اگر به دریا و بحر نزدیک شوند به آب میرسند؛ اما در صورتی که از دریا و آب دور بمانند همیشه سرگردان و در حال چرخش در اطراف خود خواهند بود.
مشارکت همسفر مریم (م):
دانایی و نادانی دو نقطه مقابل یکدیگر هستند در گذشته تصور میکردند انسانهای دانا کمتر در رنج و عذاب هستند؛ اما واقعیت این نیست هر اندازه انسان جاهلتر باشد درد و رنج بیشتری دارد و همواره خطر در کمین میباشد، ترس و وحشت ناشی از ساختار فکری و ذهنی ما است، فراز و نشیبهای زندگی برای تمام انسانها طبیعی است.
اما تفکر نقش مهمی در رویارویی با بحرانها دارد؛ زمانیکه انسان دانا در وضعیت سختی قرار میگیرد، ابتدا مشکل را میپذیرد و تلاش میکند آن را توجیه کند تا دچار آزار و اذیت نشود، مشکلات را نعمت و رحمت خداوند میداند و با صبر و شکیبایی برای حل آنان میکوشد در مقابلِ آن انسان نادان مشکلات را لعنت خداوند دانسته و همیشه شکوه و شکایت میکند و دیگران را مقصر میداند؛ در حالی که تقصیرِ جهل و نادانی خود او است که موجب رنج و زحمت میشود.
امروزه اکثر انسانها تا حدی از نادانی فاصله گرفتهاند؛ اما برخی همچنان روی جهل خود پافشاری میکنند؛ اینها مانند: شنهای روان هستند و اگر در کنار دریا یا اقیانوس باشند مسیر خود را مییابند؛ اما اگر در بیابان بمانند، همیشه سرگردان هستند، این موضوع درباره انسانها نیز صدق میکند عدهای که دانا هستند و برای افزایش دانش خود تلاش میکنند در نهایت به سعادت میرسند وگروهی دیگر دانش بسیاری دارند.
اما توانایی بهرهبرداری از آن را ندارند مانند؛ شخصی که هزاران سکه طلا دارد؛ اما نمیتواند یکی از آنها را بفروشد تا از گرسنگی نجات پیدا کند، افرادی نیز بر نادانی خود تعصب دارند که مانند: شنهای روان همیشه سرگردان هستند؛ بنابراین رسیدن به سعادت و دانایی چیزی جز حرکت در صراط مستقیم نیست، خداوند به قلب و دل ما نگاه میکند و مورد هدایت او قرار خواهیم گرفت.
البته نیروهای بازدارنده با القائات منفی همیشه میخواهند ما را از مسیر منحرف و دانایی ما را متوقف کنند؛ زیرا در این صورت به هدف خود میرسند در هر مقطعی هستیم باید تلاش کنیم، تکرار و تمرین داشته و محافظ و نگهبان از آن چه به دست آوردهایم باشیم و کلام پایانی اینکه در کنگره به دریا رسیدهایم که اگر قدردان آن نباشیم قطعاً سرگردان خواهیم شد.
مشارکت همسفر فاطمه (ف):
تا زمانی فرمانبردار عقل نشویم، هرگز قادر نخواهیم شد به فرماندهای لایق، تبدیل گردیم، عقل در جسمِ ما حکم یک فرمانروای عادل و بزرگ را دارد که نشان از قدرت مطلق است و انسانها را به سمت نیروی مثبت، مسیر نیکی و درستیها هدایت میکند، هر اندازه عملکرد عقل حساب شدهتر باشد انسان در صلح، آسایش و آرامش بیشتری قرار دارد و اگر ضعیف باشد بدبختی و بیچارگی بسیاری را تجربه میکند.
نفس اماره همیشه در مقابل فرمانروای بزرگ که همان عقل است قرار میگیرد و ما را به سمت ضدارزشها و تاریکیها فرا میخواند همچنین با القای افکار منفی تلاش میکند ما را ناامید سازد تا به هدف خود دست نیابیم، تنها مسیری که باعث میشود به سمت خواستههای نفس اماره نرویم این است که باید آن چیزی که عقل فرمان میدهد انجام دهیم. حتی برای کارهای ساده، حس اولین شروع به کارگیری قوه عقل است.
زمانیکه حسِ همسفر آلوده باشد فرمانهایی که به عقل داده میشود ممکن است غلط باشد؛ بنابراین حس من باید در جهت تزکیه و پالایش قرار بگیرد تا دانایی و آگاهی من بیشتر شود و فرمانهای عقل نیز صحیح شوند و این کار را میتوانیم ذرهذره آغاز کنیم تا به فرمان عقل نزدیک و به درجه رفیع انسانی برسیم.
رابط خبری: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوازدهم)
عکس: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیونیازدهم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون يازدهم)
نمایندگی همسفران سلمانفارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
307