دومین جلسه از دوره چهل و چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی دانیال اهواز به استادی راهنما همسفر شقایق، نگهبانی همسفر زحل و دبیری همسفر مرجان با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
ممنونم از ایجنت همسفر نوریه و نگهبان همسفر زحل که اجازه دادند من امروز در این جایگاه آموزش کسب کنم. خیلی خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم. امیدوارم همه بهره لازم از تعطیلات را برده باشند و آموزش لازم را گرفته باشند. همچنین خوشامد میگویم به دستیار اسیسانت همسفر آرزو که امروز از تهران تشریف آوردند برای انتخابات مرزبانی. به مرزبانان محترم، همسفر فروغ و همسفر زهرا خدا قوت جانانه میگویم، انشاءالله در مسیر خدمت همچنان پایدار باشند. دستور جلسه امروز: وادی شش و تأثیر آن روی من است. وادی ششم به من میگوید که حکم عقل را در قالب یک فرمانده بزرگ بپذیر. یعنی اینکه من باید آن فرماندهی بزرگ که همان عقل هست را گوش به فرمان باشم، باید بشنوم چه میگوید و آن را اجرایی کنم. اگر بیتفاوت نسبت به چیزهایی که به من میگوید رد شوم، خوب در زندگی دچار بینظمی و مشکلات میشود و در واقع زندگی به مشکل میخورد.
وقتی من جایگاه واقعی عقل را پیدا میکنم، آرامش به زندگی من برمیگردد. خود من قبل از اینکه وارد کنگره بشوم و با وادی شش آشنایی کامل داشته باشم؛ خیلیوقتها برای کارهایم تصمیماتی بر اساس احساسات زودگذر و عجول بودن، بر اساس اینکه وسوسه میشدم آن کار را انجام میدادم و معمولاً آن کار نتیجه خوبی نداشت و برای من پشیمانی به همراه داشت. اما زمانی که وارد کنگره شدم و به وادی شش رسیدیم، آقای مهندس میگوید: بیا از اول با تفکر شروع کن، روی هر مسئله یا موضوع از تفکرت شروع کن. وقتی از تفکر شروع کردی، حالا که به وادی شش رسیدی باید آن را اجرایی کنیم. الان وقت اجرا کردن آن چیزی است که روی آن چند وقتی است تفکر کردی.
و میخواهد به تو بگوید که فرمان عقل به تو چه میگوید. دارد درست میگوید؟ به نتیجه رسید؟ درست عملیاش کردهای؟ و وقتی متوجه شدی الان آن فکرهایی که کردی و وقتهایی که گذراندی، الان وقت آن است که آن کار یا چیزی که چند وقت منتظرش بودی را عملی کنی. جناب مهندس همیشه برای ما مثال وادی شش را میزند. میفرماید: مسافری که وارد کنگره شدیم وقتی شروع به سفر کرد و دارو رو به کاهش رفت، آنوقت دارد اجرا میکند حکم عقل را؛ ولی از ابتدای امر دارد روی آن مسئله فکر میکند. آیا کنگره را ادامه دهم؟ آیا دارویم را بخورم؟ اینجا به مرحله اجرایی میرسد و باعث میشود تغییر زیادی در زندگیام رخ دهد.
خیلی از چیزهایی که تا الان به آنها فکر میکردم، الان وقت اجرایی کردن و برداشتن قدم محکمتر است و بخواهم کمتر در مسیر لغزش داشته و زندگی را خراب کنم. این وادی دارد به من میگوید: دانستن بهتنهایی کافی نیست و باید بدانی چه کاری درست و چه کاری نادرست است. ما خیلی وقتها میدانیم کارمان غلط است، ولی همچنان آن کار را ادامه میدهیم و در واقع فرمان عقل را اجرایی نمیکنیم و اینجا من دچار مشکل میشوم. وادی شش میگوید: اصلاً اجرا کردن در دانایی است و پذیرش فرمان عقل. و در نهایت باید بگوییم وادی شش وقتی مرا به فرمانده کل زندگیام نزدیکتر کرد و من فهمیدهام وادی شش چه میگوید؛ آنجایی بود که تصمیمات را در زندگیام عملی کردهام و الان اصلاً پشیمانی نیستم و آن پشیمانی که قبل از کنگره داشتم دیگر معنی ندارد و آن آرامش، نظم و رشد واقعی در اینجا قابل مشاهده است. فرمان عقل است که ارزش واقعی زندگی مرا نشان میدهد. عقل گوید: بنده باش و بردبار، تا شوی در کشف اسرار آشکار. برای من وادی شش شد فرمان و چراغ راه زندگی و برای من وادی بسیار قشنگ و پرکاربردی است. به من گفت: بپذیر تا آن سیاهیها از زندگیات برود و نور و روشناییها جایگزین آن بشود.
.jpeg)
مرزبان کشیک: همسفر فروغ، مسافر سعید
عکاس: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر زینب (لژیون یکم)
تایپیست: همسفر سارا رهجو راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیکا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
105