سومین جلسه از دوره ششم کارگاهای آموزشی خصوصی مسافران نمایندگی آبیک با استادی دیده بان محترم آقای حکیمی، نگهبانی مسافر عابدین و دبیری مسافرمهدی با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» در روز سه شنبه 28 مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان احمد هستم یک مسافر، شاکر خداوند هستم که توفیق داد امروز در جمع شما عزیزان حضور پیدا کنم. دستور جلسه وادی ششم است، با شناختی که از وادی های قبلی پیدا کردید میتوانید نگاه عمیق تری به ساختار انسان داشته باشید. در مسیر که می آمدم در حال گوش کردن CD از آقای مهندس بودم با موضوع بیداری نیرو های خفته.داشتم فکر می کردم که یک انسان که خواسته های معقولی هم دارد، مصرف کننده هست و خواسته هایش هم معقول است و میخواهد مصرف نکند و از جهان اعتیاد بیرون بیاید اما با تمام وجودش به این ناامیدی رسیده که نمیتواند. میگوید من نمی توانم، تواناییش را ندارم و اصلا نمی دانم چکار کنم.
شما به چه کسی دارید این صحبت را مطرح میکنید؟ به چه دلیل میگوید من نمی توانم حتما دلیل دارد آیا نمیخواهد مسولیت را بپذیرد و شانه خالی می کند، اما او احساس ناتوانی میکند. چون واقعا ناتوان هم هست، زیرا تک تک سلول های فیزیولوژی بدنش را بیمار کرده است. شما حتما تجربه کردید موقعی که انسان بیمار میشود، به بعضی از پزشکان مراجعه میکند میگوید دستت را مشت کن و مشتت را فشار بده ببینیم می توانی فشار بدهی؟ اکثرا میگویند نه نمیتوانم انگار نیرویی در تنمان نیست این یعنی اینکه این فیزیولوژی سلول ها و سیستمی که باید کارش را انجام دهد تواناییش را از دست داده است.
وقتی یک نفر وارد کنگره میشود میخواهد خودش به نتیجه برسد یا اینکه کنگره را به نتیجه برساند؟ اوچه زمانی خواهد از بیماری و جهان اعتیاد بیرون بیاید. مرکزیت خودش است ولی با ساختار کنگره 60 ، او با مصرف مواد مخدر تک تک سلول ها را از تعادل خارج کرده، آیا فقط با مصرف مخدر سلول از تعادل خارج می شود؟ نه هم با مصرف مخدر و هم با ماده ای که از سد خونی مغز عبور کند از تعادل خارج میشود و هم با تفکر غلط و نادرست و حرکت در مسیر ضد ارزش ها. هر دوی اینها انسان را بیمار میکنند.
حالا در این CD بیداری نیروهای خفته, نکته مهم اینکه فرد وارد کنگره میشود و دو سه پله که کم میکند احساس قدرت میکند احساس میکند حالش بهتر است.اینجا خیلی مهم است که انسان به چه فکر می کند به چه چیزهایی متمرکز است. به افرادی که به او ضربه زده اند فکر می کند؟ آیا به نقصان ها فکر می کند؟ آیا در مسیر اعتیاد که تخریب زیادی وارد شده فکر می کند؟ و یا به چیزهایی که با تصمیمات غلط مسیر خود را از دست داده است فکر می کند؟ در وادی اول می گوید ما باید فکر کنیم! ما چه خودمان بپذیریم چه نپذیریم در درون ما ساختاری هست به نام صور پنهان که کار خود را انجام میدهد ما هم با ورود به کنگره داریم این صورت را پیدا می کنیم.

همهٌ شما در کنگره حس و روح به گوش تان خورده است. این که گفته می شود موهبتی است که شامل حال ما شده. برای این که ما از این مفاهیم سر در بیاوریم، در CD قانون به وضوح آقای مهندس فرمودند، هنوز تمام عارفان در جبر و اختیار گیرند. بعضی می گویند زندگی جبر است و بعضی می گویند اختیار و بعضی ها، بین اینها را قبول دارند.وقتی انسان میخوابد بلافاصله خواب میبیند، گرچه نمیتواند خودش را ببیند. انسان در شرایطی باید قرار بگیرد که بتواند قالب دوم را ببیند. این حاوی پیامی است برای انسان که جهان غیب وجود دارد!
الان چشمت اینحاست فرکانس مغزت پایین است و گردش خون و فشار خون پایین است، سیستم در حال استراحت اما داری می بینی داری حرف می زنی داری راه می روی،وقتی منتقل میشود از مکان بهتری برخوردار میشوی. به عنوان مثال فردی می خواهد مهاجرت کند با چه شرایطی برود مهم است، یک نفر بصورت مهاجر غیر قانونی می رود و در بدترین شرایط سپری می کند. و شخص دیگری با پول و تحصیلات، بهترین شرایط را برای خود ایجاد می کند.شخصی که توانایی دارد میرود هتل. این دو ساختار جداست و چه کسی این اجازه را داده است؟ عقل، عقل انسان در هیچ زمانی اشتباه حکم صادر نمی کند بعد میگوید چرا من اشتباه کردم، نیرویی که می گوید این کار را انجام بده چه نیرویی است، بله او عقل است ولی تو چه اطلاعاتی به عقل دادی؟ و چه دریافت کردی، تو اطلاعات غلط دادی عقل هم طبق اطلاعات غلط، فرمان را صادر کرده است. برای دادن اطلاعات درست اول باید تک تک سلول هایت را درست کنی . چطوری با متد DST با لژیون سیگار، با نوشتن CD ، حضور به موقع در کارگاه آموزشی، خواست به درمان.
راهنمایی جایگاه مهمی است ، تمام ساختار کنگره را رهجو از عینک راهنما نگاه میکند. لژیون سیگار، مرزبان، شناخت دیده بان ، شناخت ایجنت، شناخت جهان بینی، شناخت آقای مهندس و قبول داشتن ایشان را از عینک راهنما نگاه میکند. همانطور که از نام راهنما پیداست ، راهنما راه را به رهجو نشان می دهد.
به یاد دارم وقتی جناب مهندس فرمان قطع را دادند و دو سه روز گذشت نشستم و این حال و این روش را با تجربیاتی که در گذشته برای مصرف نکردن داشتم روی دو کفه ترازو قرار دارم DST را نگاه کردم، URD را نگاه کردم، سقوط آزاد را نگاه کردم، دارو درمانی را نگاه کردم ، چه زمانی متوجه این موضوع شدم یک مرحله دومی داشت و مرحله دوم وقتی جناب مهندس روش DST را برای درمان سیگار اعمال کردند.علائمی روی یه سری عزیزان که بعد از دو ماه به لژیون سیگار رفته بودند روی آنها مشاهده کردم چون من خودم سیگار نمیکشیدم، یعنی روش DST برای کسی که بعد از دو ماه به لژیون سیگار برود از نظر فیزیولوژی با یک فردی که بعد از سه ماه برود متفاوت است و با یک فردی که چهار ماه بعد از سفرش برود متفاوت است ما با همچین ساختاری طرف هستیم. بنابراین شما نقش خودتان را برای خودتان بازی کنید.
راهنما راه را به شما نشان میدهد شما فقط راه را ببینید و به نتیجه راه توجه کنید و از آن راهنما باید تشکر کنید که دارد راه را به شما نشان میدهد، راهنما راه را به شما نشان میدهد که به نتیجه درست و صحیح برسید. ایجنت به عنوان بزرگتر یک شعبه مطرح است و مرزبانها مدیرهای اجرایی هستند همه کارها دست ایجنت و مرزبانهاست بستر را آماده میکنند که یک رهجو به نتیجه برسد اما تولید و خدمتگزار که خدمتگزاران را پرورش میدهند دست راهنماها میباشد. تمامی این خدمتگزاران از بطن لژیون بیرون میآیند. امیدوارم وادی ششم که حکم عقل است را به درستی اجرا کنیم و به عقلمان اطلاعات درست دهیم و فرمان درستی که میگیرید حتماً اجرا کنید نترسید و اجرا کنید و انشالله بهره لازم را ببرید. از اینکه به صحبتهای من گوش کردهاید سپاسگزارم.

تایپ: مسافر آرین «لژیون دوم» و مسافر علیرضا «لژیون اول»
ویراستاری: مرزبان خبری مسافر علیرضا
تنظیم و ارسال: مسافر علی «لژیون اول»
- تعداد بازدید از این مطلب :
70