جلسه سیزدهم از دوره بیست و هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی اروند آبادان، با استادی مسافر علی، نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر امین با دستور جلسه « وادی ششم و تاثیر آن روی من » سهشنبه ۲۸ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
"در وادی ششم، ما یاد میگیریم که چطور فرمان عقل را در زندگیمان به کار بگیریم. اگر از ابتدا به حرف عقل گوش کرده بودیم، هرگز به این مشکلات کشیده نمیشدیم؛ در واقع، بیشتر اوقات، دنبال خواستههای نفسمان بودیم. همیشه صدای درونی به ما میگفت که کارهایمان اشتباه است، اما ما راه آسانتر و لذتبخشتر را که معمولاً همان کارهای نادرست بودند، انتخاب میکردیم. فرمان عقل همیشه کمی سختتر است و ما از سختی فرار میکردیم.
در کنگره، مهندس با کمک وادیها، آرامآرام ما را از دام نفس رها میکند تا به فرمان عقل برسیم. این کار آسانی نیست؛ کسی که سالها مصرفکننده بوده و شبها بیدار و روزها در خواب، نمیتواند یکشبه تغییر کند. ما قبلاً راههای زیادی را برای رهایی امتحان کردیم، حتی به دکترهای زیادی مراجعه کردیم، اما همیشه به بنبست میرسیدیم. آنها فقط به آزمایشهای مثبت و منفی توجه میکردند و بُعد پنهان اعتیاد را نمیدیدند. اگر آزمایش منفی میشد، با گرفتن هزینههای زیاد، میگفتند درمان شدهایم و فقط برای یک هفته دارو میدادند.
همانطور که یک شهر ذرهذره ویران میشود، باید ذرهذره هم ساخته شود. هیچکس نمیتواند کاری را یکباره و ناگهانی به سرانجام برساند، چون هر کار ناگهانی تخریب به دنبال دارد. مثلاً اگر درآمد کسی از پنجاه میلیون ناگهان به یک میلیارد برسد، حتماً مشکلاتی ایجاد میکند، چون فرد قدرش را نمیداند.
اعتیاد هم همینطور است؛ ذرهذره به وجود آمده و باید ذرهذره از بین برود. هر چقدر از وابستگی ما کم میشود، به همان اندازه آگاهیمان باید بیشتر شود. این همان عمل به فرمان عقل است. اگر از عقل استفاده میکردیم، هرگز به این وضعیت نمیافتادیم. در کنگره، راهنما مانند عقل عمل میکند که آرامآرام راهنمایی میکند و میگوید: “سرساعت بیا، سیدیهایت را بنویس، سرساعت در لژیون باش و مشارکت کن.” همین کارهای کوچک وقتی ادامه پیدا کنند، کمکم همهچیز درست میشود.
من هم کارهایی را که سالها به تعویق افتاده بود، ذرهذره شروع کردم. مثلاً کاری که چهار یا پنج سال عقب افتاده بود، امروز انجامش دادم. یا موضوعی در شهرداری داشتم که ۶ یا ۷ سال بلاتکلیف مانده بود، امروز به نتیجه رسید.
یادم میآید همسرم قبلاً کنگره را قبول نداشت، اما امروز برای شرکت در یک جلسه سردار، ۳۵ تا ۳۶ ساعت در قطار سفر میکند تا به جلسه برسد. این تغییر بسیار بزرگی است. خدا را شکر میکنم که چنین اتفاقی افتاده و همسفرم این بینش را پیدا کرده و در این مسیر بسیار به من کمک میکند.
گروه سایت نمایندگی اروند آبادان
تایپ مطلب: مسافر علی لژیون چهارم، مسافر امید لژیون یازدهم
ویرایش مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم
ارسال مطلب: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
47