جلسه چهارم از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رازی به استادی راهنمای تازهواردین همسفر رقیه، نگهبانی همسفر حوریه و دبیری همسفر مهدیه با دستورجلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم) و تأثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
در مسیر آموزش وادیها، از ابتدا یاد گرفتیم که تفکر چه جایگاه مهمی دارد. در وادی اول آموختیم که باید یاد بگیریم چگونه فکر کنیم و از چه نوع افکاری دوری کنیم. وادی دوم ما را با مفهوم امید و پذیرش روبهرو کرد. این که حتی در سختترین شرایط هم نباید ناامید شد. در وادی سوم متوجه شدیم که هیچکس به اندازه خود ما، به ما فکر نمیکند؛ یعنی مسئولیت اصلی زندگیمان بر عهده خودمان است. وادی چهارم به ما آموخت که نباید مسئولیت کارهای خود را به خداوند یا دیگران واگذار کنیم و در وادی پنجم فهمیدیم که پس از تفکر و شناخت باید دانستههایمان را از قوه به فعل درآوریم؛ یعنی به عمل برسانیم و حالا در وادی ششم وارد مرحلهای میشویم که باید عقل را به عنوان یک راهنمای اصلی بشناسیم. مرحلهای که به اجرای دستورات عقل مربوط میشود؛ اما عقل چیست؟ عقل جایگاهی در صور پنهان انسان دارد و ماهیتی ماورایی دارد. میگویند عقل دارای فَرّ ایزدی است، زیرا برخلاف جسم از جنس ماده و فیزیک نیست و با مرگ از بین نمیرود.
عقل ابزاری است برای رشد و تکامل انسان، نه فقط در این جهان خاکی، بلکه در ابعاد بعدی وجود دارد. مغز تنها نقش مترجم عقل را دارد. آموزشهایی که ما در این دنیا دریافت میکنیم، همگی از طریق عقل صورت میگیرد؛ بنابراین عقل، ستون اصلی تکامل انسان است. نکته مهم اینجا است؛ عقل اشتباه دستور نمیدهد، مگر زمانی که اطلاعات نادرستی به آن داده شود. مثل یک فرمانده که اگر گزارش غلط بگیرد، ممکن است تصمیم اشتباهی بگیرد. وقتی حس ما آلوده باشد، خواستههای نادرست را به عقل منتقل میکند و عقل هم بر اساس همان ورودیهای غلط، دستور اشتباه میدهد.
این وضعیت زمانی پیش میآید که انسان در نادانی به سر ببرد، آموزش ندیده باشد و آگاهی کافی نداشته باشد. در این حالت عقل هم نمیتواند مسیر درستی را نشان دهد، چون دادههای ورودیاش ناقص یا نادرست است. پیش از آشنایی با کنگره، برداشت من از ارزشها و ضد ارزشها سطحی بود. مثلاً میدانستم نباید غیبت کنم یا باید نماز بخوانم، اما دلیل آن را نمیدانستم. گاهی هم حسهای منفی فریبم میدادند. مثلاً میگفتند: اگر جواب فلان حرف را ندهی، دیگران فکر میکنند چیزی نمیدانی یا ضعف داری. این همان جایی است که حسهای آلوده، دادههای اشتباه به عقل میدهند و عقل نیز بر اساس همان اطلاعات، فرمان اشتباهی صادر میکند؛ اما با ورود به کنگره و دریافت آموزشهای مداوم یاد گرفتم که چرا نباید تجسس، غیبت یا تهمت بزنم. دلیل پشت این دستورها را فهمیدم. دانستم که این اعمال چه تخریبهایی بر روح و روان من وارد میکنند و اینجا است که با رشد دانایی و آگاهی، عقل به درستی عمل میکند و راهنمای مطمئنی برای ادامه مسیر زندگی میشود. آقای مهندس بارها فرمودهاند که فرمان عقل چیز سنگینی نیست؛ اما من تصور میکردم فرمان عقل موضوعی بسیار پیچیده و دشوار است، طوری که یاد گرفتن آن از عهده من خارج است. فکر میکردم باید سالها درس بخوانم، کتابهای قطور مطالعه کنم و اطلاعات خاصی داشته باشم تا بتوانم بفهمم فرمان عقل چیست؛ اما آقای مهندس با زبانی بسیار ساده و قابلفهم این موضوع را برای من روشن کردند. ایشان گفتند: فرمان عقل یعنی همین که اگر میخواهید ظرفی را بشورید، نگذارید بماند، همان لحظه بشورید. اگر میخواهید اتاق را مرتب کنید، فوراً این کار را انجام بدهید. اگر باید سیدی بنویسید، سریع شروع به نوشتن کنید.
وقتی وارد کنگره شدم، یکی از آموزشهایی که گرفتم این بود، کارهایی که انجامشان کمتر از پنج دقیقه وقت میبرد، به محض این که به ذهنم میرسند انجام بدهم. خودم اسمشان را گذاشته بودم کارهای یک دقیقهای. همین کارهای کوچک را فوری انجام میدادم و این باعث شد بهتدریج عادت عقب انداختن کارها در من کمتر و کمتر شود. الآن آن فاصلهای که بین فکر کردن به یک کار و انجام دادنش بود کوتاهتر شده. اگر دقت کرده باشید، سالهاست که آقای مهندس همین مثالها را تکرار میکنند. اوایل با خودم میگفتم: خب، ظرف شستن به موقع یعنی چه؟ چرا اینقدر تأکید میکنند؟ من که ظرف میشورم، اما وقتی بیشتر آموزش گرفتم، فهمیدم منظور فقط ظرف نیست؛ بلکه موضوع این است که بتوانم خواستههای نامعقول را کنار بگذارم و کار درست را بیدرنگ انجام بدهم. این که بگوییم به فرمان عقل نزدیک شویم، در کلام بسیار زیبا و ساده است، اما در عمل کار سادهای نیست. با این حال امیدوارم اگر از کارهای ضد ارزشی فاصله بگیرم و به سمت کارهای ارزشی بروم، کمکم یاد میگیرم چگونه خواستههای نامعقولم را کنار بگذارم و خواستههای معقول را اجرا کنم. وقتی وارد کنگره شدم، بارها و بارها به خودم یادآوری کردم که من رهجو، فقط برای درمان خودم آمدهام. بعضی وقتها در مسیر درمان از هدفم دور میشوم و با خودم میگویم: چرا حال من خوب نیست؟ چرا نمیتوانم مثل دیگران برداشت عمیقتری از آموزشها داشته باشم؟ در کنگره یاد گرفتم که از لحظهای که وارد میشوم، باید یک سری قوانین را رعایت کنم. اولین قدم توجه به پوشش مناسب است. نباید دنبال حاشیه باشم. اگر راهنما از من میخواهد که سیدی بنویسم، باید فرمانبردار باشم. اگر میگوید خدمت کن، باید با جان و دل خدمت کنم. باید زمان را مدیریت کنم، به موقع وارد کارگاه شوم و در لژیون حضور داشته باشم تا از آموزشها بهرهمند شوم و قدمبهقدم بفهمم فرمان عقل چیست و چطور میتوان با خواستههای نامعقول مقابله کرد. از این که به صحبتهای من گوش دادید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
تصاویر برگزاری انتخابات مرزبانی










.jpg)
.jpg)


مرزبان کشیک: همسفر اعظم
تایپیست: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر ماهرخ (لژیون اول)
عکاس: همسفر النا
ویرایش: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رازی
- تعداد بازدید از این مطلب :
171