English Version
This Site Is Available In English

آب کم جوی تشنگی آور به دست

آب کم جوی تشنگی آور به دست

جلسه سیزدهم از دوره سوم لژیون سردار، نمایندگی ایران با استادی همسفر ولی، نگهبانی مسافر حسین، دبیری مسافر حیدر و خزانه‌داری مسافر شمس‌الدین با دستور جلسه ( وادی ششم و تأثیر آن بر روی من ) سه‌شنبه  ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴  رأس ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد .
سخنان استاد:


سلام دوستان ولی هستم همسفر
از حسین آقا نگهبان لژیون سردار تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه حضور داشته باشم.
دستور جلسه‌ی امروز درباره‌ وادی ششم هست که می‌گوید: حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم. اگر یک سازمان را در نظر بگیریم که یک فرمانده لایق و کارآمدی داشته باشد می‌تواند سایر کارکنان سازمان را به‌خوبی اداره کند و مسلماً یک خروجی مثبتی خواهد داشت، چون کارش اصولی بوده و توانسته از حرکت‌هایی که انجام داده به اهداف موردنظر برسد ولی اگر این فرمانده نتواند این سازمان را به‌خوبی اداره کند و کارآمد نباشد صدرصد این مجموعه با شکست روبرو می‌شود.
در وادی ششم در مورد صور آشکار و پنهان انسان صحبت می‌کند که صور آشکار ما همان پنج حس بیرونی ما است، حس لامسه، چشایی، شنوایی، بویایی و بینایی. حس‌های صور پنهان همان حس‌های بیرونی ما هستند مانند ذهن، فکر، آرشیو و ...
در کل ما اگر بخواهیم  در کارهایمان موفق باشیم باید تابع عقلمان باشیم، قبل از آشنایی با آموزش‌های کنگره عقل به ما دستور می‌داد ولی حرف عقل را گوش نمی‌دادیم. من مصرف‌کننده نبودم ولی در کارهایم اگر به‌حکم عقل گوش می‌دادم نباید آن کارهای ضد ارزشی و نامعقول را انجام می‌دادم که با انجام دادن آن‌ها با شکست روبرو شدم.
من اگر حکم عقل را گوش دهم و پیرو عقل باشم صدرصد در کارهایم پیروز می‌شوم و در کل انسان باید تابع عقلش باشد و عقل تنها زمانی می‌تواند خروجی خوبی نداشته باشد که ما اطلاعات درست به آن ندهیم و در این صورت تصمیم‌گیری درستی صورت نخواهد گرفت.
در مورد لژیون سردار، آقای مهندس در سی دی تشنگی می‌فرمایند:
آب کم جوی تشنگی آور به دست...
تا بجوشد آب از بالا و پست...
منظورشان این است؛ در لژیون سردار بخشش‌هایی که انجام می‌دهیم باید بی‌منت و بدون چشم‌داشت باشد و دنبال باز پس گرفتن آن نباشیم اگر دنبال باز پس گرفتن آن باشیم واقعاً کلاه بزرگی به سرمان رفته است. من یک مبلغی را به‌عنوان دنوری پرداخت کردم، بگویم خدایا من که ۶۰ یا۵۰ میلیون پرداخت کردم باید در عوض به من ۵۰۰میلیون بدهی، اینجا از این خبرها نیست هر وقت بدون منت بخشیدی و از آن گذشت کردی خداوند هم در قبال آن هدیه‌های بهتری به انسان که لیاقتش را دارد عطا می‌کند.
من زمانی که وارد لژیون سردار شدم در ابتدا با سرداری شروع کردم، در سال دوم با خواست خداوند و تلاش خودم دنور شدم. سختی‌های زیادی دارد هرکسی نمی‌تواند این پول‌ها را بخشش کند، واقعاً پول بدهی و حالت خوب باشد، حست خوب باشد این کار هرکسی نیست باید به آن نقطه برسی که بتوانی بخشش‌کنی، بخشش در خدمت گذاری هم هست.
اساس هستی و آفرینش بر مقوله‌ی خدمت کردن و آموزش می‌باشد. انسانی که به هم نوع خود خدمت گذار می‌کند در مرتبه بالاتری قرار می‌گیرد.
اعضای تازه‌وارد  در روزهای اول چهره‌های آشفته‌ای دارند ولی بعد از مدتی سفر کردن چهره آن‌ها تغییر می‌کند، من تک‌تک مسافرینی که در حال سفر هستند و تغیرات در آن‌ها ایجادشده را می‌بینم لذت می‌برم و همیشه خداوند را شاکر هستم که این مکان بوده و خواهد بود که افراد مصرف‌کننده در اینجا به رهایی برسند.


از آقای مهندس تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند تا حال منِ همسفر که از همه شما در روز اول بدتر بود و دچار افکار و اندیشه غلط بودم و راه و روش زندگی کردن را بلد نبودم توانستم با آموزش‌های ناب کنگره در راه درست قدم بردارم و  حالم خوب شود.
در آخر جا دارد از راهنمای خوبم آقا حامد تشکر کنم که با آموزش‌های نابش و با تلاشی که خودم داشتم توانستم به هدفم برسم.
تشکر می‌کنم از همه شما که با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش دادید.
عکاس: مسافر محمد لژیون ششم
تایپیست: مسافر وحید لژیون چهارم
ویراستار و ارسال: راهنما مسافر حسن لژیون پنجم
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .