بخشش زکات، رها شدن از ترسهای درونی و حرکت به سمت نور است. در این میان آنانی که بر این ترسها غلبه میکنند و در ادامه استوار و مقاوم هستند، میتوانند آموزگاری باشند برای آیندگان.
در خدمت راهنما همسفر خدیجه در نمایندگی کاسپین هستیم و گفتوگویی را با ایشان ترتیب دادهایم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم، امیدواریم لذت ببرید.
راهنما همسفر خدیجه و راهنما مسافر جواد با ده سال مصرف مواد مخدر وارد کنگره60 شدند. روش DST، داروی درمان شربت OT، به راهنمایی همسفر محدثه و مسافر عطا به مدت نوزده ماه سفر کردند. ورزش هر دو تنیس روی میز است. هم اکنون هفت سال و یازده ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. راهنما همسفر خدیجه در جایگاههای خدمتی ورزشبانی، راهنمای تازهواردین، دبیری، نگهبانی، سایت، مرزبانی، خزانهداری، مسئول امتحانات و راهنمای DST خدمت کردهاند و اکنون ایجنت نمایندگی دهخدا هستند.
در مورد یومالفصل راهنما و روز تجلیل برای ما صحبت کنید؟
روز تجلیل برای هر راهنما روزی پر از احساس است و در عین حال لحظهای سخت هم محسوب میشود؛ زیرا طی چهار سال با رهجوها زندگی کردیم، همراه آنها بودیم، تمام تلاش ما این بوده که حال آنها خوب شود و در مسیر درست قرار بگیرند. رهجوها امانت کنگره60 هستند و ما راهنمایان مسئولیم که این امانت را با دقت، عشق و تعهد حفظ کنیم و در پایان دوره، آنها را به صورت عالی بازگردانیم. تحویل لژیون در این روز هم حس رضایت دارد، چون میبینیم رهجوها آماده شدهاند و خود میتوانند مسیر را ادامه دهند و هم کمی دلگیر است؛ زیرا دوره خدمت ما در این جایگاه به پایان میرسد. این روز به ما یادآوری میکند که هر لحظه از خدمت چقدر ارزشمند است، هر قدمی که در مسیر هدایت دیگران برداشتیم چقدر تأثیرگذار بوده و مسئولیت بزرگی که بر دوش ما است چقدر سنگین است. همین حس، انگیزهای میشود برای ادامه مسیر آموزش، خدمت و اینکه همیشه با عشق، صبر و تعهد در کنار رهجوها باشیم تا تجربهای مثبت و ماندگار از کنگره60 برای رهجوها ایجاد کنیم.
آیا رسیدن به جایگاه راهنمایی زیربنای خاصی میخواهد؟ اگر چنین است؛ باید از کجا شروع کنیم؟
رسیدن به جایگاه راهنمایی در کنگره60، نیازمند پایهای محکم و حرکت مستمر در مسیر آموزش است. اولین قدم حضور مستمر در جلسات کنگره60 و دریافت آموزشها است. هر چه بیشتر میآموزیم و جهانبینی خود را توسعه میدهیم، دانایی ما افزایش پیدا میکند و میتوانیم این آموزشها را در زندگی خود عملی کنیم.
همچنین رسیدن به مثلث عدالت، معرفت و عمل سالم بسیار اهمیت دارد. وقتی دانایی و معرفت کافی داشته باشیم، موقعیت خود و دیگران را بهتر میفهمیم و با عمل سالم، در مسیر درست قدم برمیداریم. این فرآیند باعث میشود ظرفیت خدمت ما به مرور افزایش پیدا کند، آماده شویم تا بتوانیم به دیگران کمک کنیم و جایگاه راهنمایی را به دست آوریم.
شروع مسیر راهنمایی با یادگیری، کاربردی کردن آموزشها، صبر و پشتکار است. هر قدمی که در این مسیر برمیداریم، نه تنها ما را رشد میدهد، بلکه توانایی ما را برای هدایت و همراهی دیگران در مسیر درمان و زندگی بهتر افزایش میدهد. خدمت به دیگران، نتیجه حرکت آگاهانه و مستمر در مسیر آموزش و عمل سالم است و همین مسیر ما را به راهنمایی واقعی میرساند.

آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: «میانگین عمر فردی که در کنگره60 به درمان میرسد در مقایسه با میانگین عمر انسانهای معمولی، بیشتر است.» از نظر شما علت آن چیست؟
در کنگره60 مثلث درمان اعتیاد یعنی جسم، روان و جهانبینی به طور کامل بازسازی میشود. جسم مسافر با سفر DST، داروی OT و انجام ورزش و فعالیت به تعادل میرسد و سیستم ایکس او که از چرخه طبیعی خارج شده بود دوباره بازسازی میشود. در کنار جسم، روان فرد با تغییر نگرش و افزایش جهانبینی متعادل میشود و خلقوخوی او بهبود پیدا میکند.
همسفران نیز مسیر مشابهی را طی میکنند، با این تفاوت که تمرکز و وقت خود را روی تغییر دیدگاه، آموزشهای جهانبینی و رعایت سلامتی جسمی میگذارند. این کار باعث میشود هم جسم و هم روان آنها در تعادل قرار گیرد و امید به زندگی و آینده در آنها افزایش یابد.
علاوه بر این فردی که در کنگره60 درمان میشود، نگاه او به زندگی و اتفاقاتی که برایش رخ میدهد تغییر میکند. با پذیرش خواست، تقدیر و فرمان الهی تلاش میکند تا مسیر زندگی را آگاهانه و با تمام توان طی کند. این نگرش باعث کاهش استرس، بهبود کیفیت زندگی و ایجاد سلامتی پایدار میشود. همه این عوامل با هم باعث میشوند که عمر فرد نه تنها طولانیتر، بلکه باکیفیتتر و سرشار از امید و نشاط باشد.
برای آموختن علم و قوانین زندگی، در ابتدا چه کاری باید انجام داد؟
ابتدا باید زندگی کنیم و جهانبینی خود را گسترش دهیم. باید با دقت، تفکر درست و قلبی آماده در مسیر زندگی قدم برداریم و از روبهرو شدن با مشکلات، چالشها و حتی شکستها نهراسیم، چرا که هر تجربه، دریچهای به دانایی و شناخت بیشتر است. هر مسئلهای که پشت سر میگذاریم و هر قفلی که باز میکنیم، بخشی از رازهای زندگی را میآموزیم و قدمی به سوی تکامل خود برمیداریم. کافی است با صبر، آگاهی و به کارگیری آموزشها و داناییهایی که کسب کردهایم، قدم به قدم زندگی کنیم و از هر لحظه، هر تجربه و هر برخورد با دیگران، درسی ارزشمند استخراج کنیم. در این مسیر، خودِ زندگی، معلمی حکیم و بیپایان است و با هر روز و هر تجربه، بخش تازهای از قوانین و زیباییهای آن را به ما نشان میدهد و ما را آماده میکند تا نه تنها خود را بهتر بشناسیم، بلکه بتوانیم دیگران را نیز در مسیر زندگی همراهی و هدایت کنیم.
یکی از بهترین تجربههایی که در دوره خدمت راهنمایی داشتید برای ما بگویید؟
دوره راهنمایی برای من آغاز واقعی کاربردی کردن تمام آموزشهایی بود که در کنگره60 آموختم. هر روز و هر لحظه آن پر از تجربه و یادگیری است؛ اما یکی از شیرینترین و به یاد ماندنیترین لحظاتم، دیدن قبولی رهجوهایم در آزمون راهنمایی بود. رهجویی را به یاد دارم که روزی با حالی بسیار پریشان، ناامید و خسته وارد لژیون شد و حتی خودش هم باور نداشت که میتواند مسیر درمان را ادامه دهد؛ اما امروز همان رهجو با امید و انگیزه آماده است تا خودش چراغ امیدی در دل دیگران باشد. دیدن این تحول و رشد، حسی وصفناپذیر است که هر راهنما از آن لذت میبرد و به آن افتخار میکند. از همه رهجوهایم سپاسگزارم که با اعتماد و تلاش خود، این حس زیبا و پر معنا را برای من رقم زدند و یادآوری کردند که خدمت واقعی چقدر ارزشمند و تأثیرگذار است.
برای کسانی که در ابتدا مسیر خدمت راهنمایی هستند چه توصیهای دارید که برای آنها در آینده پرفایده باشد؟
توصیه من به کسانی که تازه در مسیر خدمت راهنمایی قرار میگیرند این است که قبل از هر چیز صبر و تعهد داشته باشند و بدانند اساس کار کنگره60 بر پایه محبت است. راهنما باید مهر مادرانه داشته باشد تا بتواند رهجو را درک کند و به او محبت و آرامش بدهد و در عین حال هیبت پدرانه هم داشته باشد تا بتواند نظم و چارچوبها را حفظ کند. راهنما باید همیشه خودش در حال یادگیری و آموزش باشد.
نکته مهم دیگر این است که رهجوها با هم تفاوت دارند، پس راهنما نباید آنها را مقایسه کند، بلکه باید با صبر و نگاه فردی به هر رهجو کمک کند. مرزبندی در رابطه با رهجوها هم بسیار مهم است، رابطه باید محترمانه و در چارچوب کنگره60 باشد، نه خیلی صمیمی و نه خیلی سرد. راهنما باید الگو باشد، چون رفتار و نظم شخصی او بیشتر از کلامش بر رهجو اثر میگذارد. در نهایت اگر راهنما محبت را با قاطعیت همراه کند، میتواند بهترین تأثیر را روی رهجو بگذارد و مسیر درمان را برای او هموار کند.
به نظر شما رابطه رهجو با راهنما و کسانی که در کنگره۶۰ دارای شال هستند؛ باید چگونه باشد؟
در کنگره60 احترام به جایگاهها اهمیت بالایی دارد، آقای مهندس حسین دژاکام در این مورد مثالی میزنند: «حتی اگر شال کنگره60 روی یک تکه چوب خشک باشد؛ باید به آن احترام گذاشت، زیرا ارزش و جایگاه آن همیشه محفوظ است.» بر همین اساس رهجو باید با احترام و رعایت ادب، قوانین و چارچوبهای کنگره60 با راهنما و خدمتگزاران رفتار کند. راهنمایان و خدمتگزاران نیز با صبر، آموزش، حمایت و هدایت، مسیر درمان رهجو را هموار میکنند. این رابطه دو طرفه باعث ایجاد اعتماد، تمرکز روی درمان، بهرهگیری از تجربیات دیگران، رشد شخصی و موفقیت رهجو میشود و به حفظ نظم و اعتبار کل سیستم کنگره60 کمک میکند.
در ادامه اگر کلامی دارید بیان کنید؟
همه ما در کنگره60 یاد گرفتهایم که با محبت، صبر و عملسالم میتوانیم تاریکیها را پشت سر بگذاریم. خدمت در کنگره60 برای من فقط یک وظیفه نیست، بلکه فرصتی است برای رشد، یادگیری و سپاسگزاری. امیدوارم هر کسی که قدم در این راه میگذارد، بداند که با ایمان و تلاش میتواند هم خودش را نجات دهد و هم چراغی برای دیگران باشد. در پایان از بنیان کنگره60 و خانواده محترم ایشان، راهنمایان کنگره60 و همه خدمتگزاران که این بستر مقدس را فراهم کردند، قدردانی میکنم.
مصاحبهکننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
310