جلسه ششم از دور دوازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی ایران با استادی راهنمای تازهواردین مسافر یوسف، نگهبانی مسافر فرشاد و دبیری همسفر روحالله با دستور جلسه « وادی ششم و تأثیر آن بر روی من » سهشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:

خیلی ممنون از نگهبان جلسه و دبیرشان که اجازه دادند اولین مشارکت را داشته باشم، خوشحال هستم که در کنگره هستم و حس امنیت میکنم.
در لژیون سردار دوستان صحبت کردند که حس و حال کنگره در بيرون ازاینجا نیست، اميدوارم که در کنگره بمانم و صادقانه خدمت کنم، از اول هم سعی کردم که صادقانه خدمت نمایم آنهم به خاطر خودم و برای خودم، یک کاری انجام میدهم برای خودم است، به خاطر خودم خدمت میکنم و حال من به خاطر خودم خوب است و امیدوارم که همینطور بماند.
از وادی ۶ بخواهم بگویم اینکه حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً به اجرا درآوریم، يعني حاکم یک حکمی میدهد، درگذشته حاکم در وجود من نبود و شهر وجودی من بدون دروپیکر مثل آن خرابهها بود، هیچکس معمولاً معلوم نبود.
آقای مهندس میفرمایند؛ جنگلی که خیلی سروصدا هست، صدای بلبل شنیده نمیشود. در کنگره۶۰ خیلی آرامش وجود دارد. عقل سالم در جسم سالم است.
جسم سالم، حس سالم و عقل سالم عشق سالم را به دنبال دارد. یکوقتهایی جسم که سالم نباشد اصلاً به نظر من هیچچیزی به وجود نمیآید، مثل آن بذر میماند یا همان خاک و یا آن درختی که باید ميوه بدهد حالا هر درختی، گندم یا جو. هر چیزی که در این هستی وجود دارد در وجود ما هست.
عقل را که مثال میزنم داشتم به این موضوع فکر میکردم که زمان قدیم چراغهای نفتی بود که برای روشنایی استفاده میکردند، ما هم زمانی که وارد کنگره شدیم عقل ما مثل همین چراغنفتی عمل میکرد، با حرکت در مسیر درست ذرهذره مثل آن چراغ پیشرفت کرد که بعد لامپهای ۱۰۰وات آمد، بعدازآن پروژکتور با نور بیشتر و مصرف کمتر به وجود آمد. گردوخاکی که روی عقل است فقط در کنگره میشود گردگیری کرد، انسانهای بیرون از کنگره نتوانستند عقلشان را به تکامل برسانند به امید روزی که همه آنها به وجود کنگره پی ببرند و در اینجا به تکامل برسند.
عقل یک شعبه ایجنت است ، کسانی که حرفهای ایجنت را انجام میدهند به فرمان عقل نزدیک میشوند.

بیرون کنگره خیلیها به من میگویند چرا در کنگره کمک مالی میکنید، کمک مالی یعنی شرکت کردن در لژیون سردار، به نظر من آنهایی که در کنگره۶۰ خدمت میکنند عاشق هستند .عاشق یک چیزی هستند که نمیدانم چیست، ولی واقعی است، اعضا یاد گرفتند که در لژیون سردار ازنظر مالی کمک نمایند و چیزهای دیگری دریافت کنند.
گذشته همه ما در بیرون از کنگره عاشق مادیاتی مانند خانه و ماشین بودیم ولی باگذشت زمان و حضور در کنگره فهمیدیم که این محیط فرق میکند.
وقتیکه پیشرفت میکنیم ذرهذره نسبت به آن رنگ شالهایی که هست علاقه مند میشویم و اگر خدمت عاشقانه و صادقانه باشد علاقه بیشتر میشود، مانند گل یاس یا لاله که ما هنوز نتوانستهایم بعضی از آنها را بو کنیم. امیدوارم در کنگره بمانیم و خدمت صادقانه داشته باشیم.
ممنونم که به حرفهای من گوش کردید.
خدمتگزاران

مرزبان کشیک: مسافر سعید
عکاس: مسافر بختیار لژیون دوازدهم
تایپستها: مسافر محمد لژیون ششم و مسافر بختیار لژیون دوازدهم
ویراستار و ارسال: راهنما مسافر حسن لژیون پنجم
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
81