چهاردهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی ارکیده کرمان، با استادی راهنما مسافر آزاده، نگهبانی مسافر فرزانه و دبیری موقت مسافر فاطمه، با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۲۵ مردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، آزاده هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه، در خدمت شما عزیزان هستم. دستور جلسات هفتگی در کنگره، چراغ راه ما هستند. دستور جلسه این هفته در مورد وادی ششم میباشد که عنوان میکند: «حکم عقل را در قالب یک فرمانده کاملاً اجرا نماییم.»
اگر به این جمله فکر کنم و نیمنگاهی به گذشته خودم داشته باشم، باید ببینم قبل از اینکه وارد کنگره شوم واقعاً به چه چیزهایی فکر میکردم؟ چه احکامی را سریعاً اجرا و عملی میکردم؟
آیا غیر از این بود که نفس من، هر چه به من دستور میداد و در قالب نفس امّاره، هرچه حکم میشد را انجام میدادم؟ آیا غیر از این بود که در مسیر تاریکی، به هیچ عنوان از عقلم استفاده نمیکردم و بدون تفکر صحیح، کارهای زیادی را انجام میدادم؟
اما اکنون خوب میدانم که تمام کارهایی که بدون تفکر درست و بدون استفاده از عقل انجام دادهام، مرا به بیراهه و ناکجاآباد کشانده است؛ تا زمانی که خداوند صدای مرا از دل تاریکیها شنید و اذن حضورم در کنگره صادر شد و راه برای من باز گردید.
امروز میبینم که بیش از ده سال است که خدمتگزار کنگره هستم و بابت این موهبت الهی باید شاکر خداوند باشم که توانستم راه را پیدا کنم. چند سالیست که بهعنوان سفیر کرمان، در خدمت شما عزیزان هستم و به همراه دیگر همراهانم، هر هفته این مسیر را طی میکنم؛ مسیری که سرشار از آموزش و تجربیاتیست که زیر این سقف و در کنار شما عزیزان کسب کردهام.
اینگونه نیست که من بهعنوان راهنما فکر کنم کامل هستم و قرار است اینجا معلم باشم و دیگران شاگرد! خیر. هر یک از رهجوها برای من، آموزگاری هستند که به من درس میدهند. من در کنار آنها رشد میکنم، میآموزم و تغییر میکنم.
هفته گذشته در مورد موضوعی در لژیون با رهجوها صحبت میکردیم؛ چرا گاهی اوقات احساسی عمل میکنیم و از سر مهربانی و محبتهای نابجا، کاری را انجام میدهیم که پس از انجامش، ممکن است عقلمان زیر سؤال برود؟ خیلی وقتها، راهنما نیز علاوه بر رهجو باید پاسخگوی نتایج آن تصمیم باشد.
در نهایت، یکباره متوجه میشویم که باعث بهوجود آمدن بههمریختگیهایی شدهایم که تنها به دلیل احساسات و بیفکری، شکل گرفتهاند. چقدر خوب است که این مسائل را با هم بشکافیم، نه اینکه خدای نکرده، خود را کامل و دیگران را ناقص بدانیم. اگر مشکلی پیش میآید، نباید فکر کنیم که فقط برای دیگران اتفاق میافتد و ما هیچگاه دچار خطا نمیشویم.
واقعیت این است که باید بیاموزیم دیگر از روی احساسات تصمیم نگیریم و گوشبهفرمان عقل باشیم. من سالها پس از درمان اعتیاد، در این مکان چه میکنم؟
اینجا آمدهام تا وادی اول را اجرایی کنم و بگویم: «با تفکر، ساختارها آغاز میشود.» و چقدر تفکر من میتواند با عقل در ارتباط باشد؛ چرا که عقل، به من دستور میدهد پیش از انجام هر کاری، ابتدا درباره آن تفکر کنم.
همانگونه که در آموزشها آموختهایم، عقل ممکن نیست اشتباه کند؛ مگر آنکه اطلاعات نادرستی به آن داده شود. چقدر خوب است که یاد بگیرم در هر جایگاهی که هستم، از روی عقل تصمیم بگیرم. چرا که تصمیمهایی که از روی احساس گرفتهام، هم به خودم و هم به دیگران آسیب زده است؛ و چه بسیار تخریبهایی که جبرانناپذیر بودهاند.
نکتهای که باید بگویم این است که اصلاً این دستور جلسه را سخت نگیرید. چرا که طبق مطالبی که بارها مرور کردهایم، برای اجرای فرمان عقل و درک درست وادی ششم، لازم نیست از کارهای سخت آغاز کنیم. اگر بتوانیم از کارهای کوچک شروع کنیم، مثل مسواک زدن ساده یا شستن ظرفهای غذا قبل از آنکه بمانند و کثیف شوند؛ همین یعنی اجرای وادی ششم در زندگی.
اگر هر لحظه فکر کنم که فرصت زیادی ندارم و زمان مرگ دست من نیست و شاید از یک دقیقه دیگر، در بُعد دیگری، زندگی جدیدی را آغاز کنم؛ سعی خواهم کرد کمتر اشتباه کنم، بیشتر خدمت کنم، بیشتر عشق بورزم، بیشتر محبت کنم و از سبک زندگی درست، لذت ببرم.
امیدوارم با اجرای کامل حکم عقل در قالب فرمانروایی بزرگ، به قله رفیع انسانیت دست پیدا کنیم و از آرامشی همیشگی برخوردار باشیم.
تایپ: مسافر مژگان، لژیون پنجم، نمایندگی ارکیده کرمان
ویرایش: مسافر فرزانه، لژیون چهارم، نمایندگی ارکیده کرمان
بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
49