سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.
اَوَّلُ ما خَلَقَ اللّه العَقلُ: نخستین چیزی که خدا آفرید عقل بود.
در کتاب عشق وادی ششم دربارهٔ عقل اینگونه نوشته شده است: عقل در کیهان یا کشور وجودی ما و یا جسم ما در حکم فرمانروای عادل و بزرگ است که نشان از قدرت مافوق دارد و یا به دیگر سخن، فرّ ایزدی دارد و تا زمانی که ما فرمانبردار عقل نشویم، هرگز قادر نخواهیم شد به فرمانده لایقی تبدیل گردیم.
در این وادی بیان شده است که انسان در همه حال در تعامل میان نفس امرکننده و عقل خویش است که مشکل اساسی نبرد درون ما همین نقطه است.
همهٔ ما اکثر مواقع فرق میان ظلمت و نور را تشخیص میدهیم؛ مثلاً میدانیم غیبتکردن درست نیست یا میدانیم تهمتزدن پسندیده نیست و عقل فرمان میدهد که انجام ندهیم، اما موضوع مهم این است که ما به حرفهای عقل گوش نمیدهیم.
عقل میگوید که حمام برو، آشغالها را بگذار دم در،ظرفها را بشور و.... انجامدادن همین کارهای کوچک که ما دریغ میکنیم و انجام نمیدهیم، اگر انجام بدهیم باعث میشود که به فرمان عقل کامل و به نقطهٔ کنفیکون برسیم؛ یعنی بگوییم شو، بشود. پس آن کنیم که فرمان است.
سلام دوستان معصومه هستم همسفر مهدی
یاد مادربزرگم به خیر! همیشه وقتی یک دردسری درست میکردیم میگفتند: ای دختر جان، عقل که نباشد جان در عذاب است.
معنی این جمله را تا امروز که به کنگره آمدم نفهمیدم. امروز میگویم خدا رحمتت کند مادربزرگ، عقل بود و ما بلد نبودیم از عقل درست استفاده کنیم؛ شاید هم کسی به ما یاد نداده بود، ولی امروز به لطف خداوند و آموزشهای ناب آقای مهندس دیگر کمتر باعث عذاب جان خود میشوم.
در کنگره آموختم کی حرف بزنم و کی ساکت باشم، چه زمانی تلاش کنم و چه زمانی دست از تلاش بردارم و در سکوت فقط تفکر کنم، چه زمانی عمل داشته باشم و چه وقتی عکسالعمل. حتی بعضی زمانها نشانندادن عکسالعمل، خودش نوعی نشانه عاقل بودن است؛ برخلاف تصور من قبل از کنگره که فکر میکردم اگر جواب ندهم یا عکسالعملی در مقابل این کار نداشته باشم من آدم بیخردی هستم، اما در کنگره آموختم که جواب ندادن گاهی عین خرد است. امروز جایگاه عقل را پیدا کرده و پذیرفتهام زمانی جسم و جان من در آرامش است که من فرمانروایی عقل را بپذیرم و این اطاعت بیچونوچرا از عقل میسر نمیشود، مگر با تکرار و تمرین آموزشهای کنگره.
سپاسگزارم که مشارکت من را مطالعه کردید.
سلام دوستان الهام هستم همسفر مهدی
وادی ششم از جایگاه عقل میگوید و به من میآموزد که عقل، حکم فرمانروا را در وجود من دارد و هر آنچه فرمان عقل است، قطعاً درستترین کار است.
عقل فرمانروایی است که مسیر را به من نشان میدهد تا راه خود را از تاریکی به روشنایی پیدا کنم؛ اما این اختیار و انتخاب من است که به فرمان عقل گوش بدهم یا نه!
حال چگونه باید به سمت روشنایی بروم؟ بایستی به صدای درونی خود، به صدای عقل گوش بدهم و صدای نفس را نشنیده بگیرم. نفس همیشه در مقابل عقل در حال نبرد است و سعی میکند با نیروهای منفی، فرد را به سمت ضد ارزشها سوق دهد و این ما هستیم که انتخاب میکنیم عقل درست میگوید یا نفس؟
در قدم اول نباید حتماً کارهای خیلی بزرگ و مهم انجام داد؛ مثلاً کارهای روزمره خود را بهخوبی انجام دهم، سیدیهایم را بهموقع بنویسم، به گفتههای راهنمای خود گوش بدهم، تحصیلاتم را ادامه بدهم و کارهایی ازاینقبیل.
در اینجا آموختم اگر به صدای عقل گوش بدهم، از ضدارزشها دور میشوم و آرامشی که مدتها در انتظارش بودم را به دست میآورم و به خواستههای خود دست پیدا میکنم و باید بدانیم اگر به فرمان عقل گوش ندهیم و فرمانبردار خوبی نباشیم، فرمانده خوبی نخواهیم شد.
نویسندگان: همسفر فاطمه، همسفر معصومه و همسفر الهام، رهجوهای راهنما همسفر سودابه (لژیون یکم)
گردآوری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، دبیر سایت
همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، رابط خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سودابه (لژیون اول)، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی غزالی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
30