برای من، مسیر کاهش وزن فقط کم کردن عدد روی ترازو نبود؛ سفری بود به درون خودم. یاد گرفتم که بدنم هم مثل روحم احترام میخواهد و نیاز به آرامش، نظم و عشق دارد. در کنگره۶۰ فهمیدم که هیچ تغییری با زور و عجله پایدار نمیماند؛ درست مثل درمان اعتیاد که با DST قدمبهقدم پیش میرود، کاهش وزن هم صبر، آموزش و مهمتر از همه، امید میخواهد.
وقتی پای تغذیه سالم به میان میآید، دیگر غذا برایم فقط رفع گرسنگی نیست؛ هر لقمه میتواند یا سوختی باشد برای رشد و حرکت، یا باری اضافه که روی دوش جسم و جانم میگذارم. یاد گرفتم به زبان بدنم گوش بدهم؛ سیر که شدم دست بکشم، تشنه که شدم آب بنوشم و به جای تنبیه، با مهربانی خودم را هدایت کنم.
بزرگترین تجربهام این بود که کاهش وزن یک کار گروهی است؛ همانطور که رهایی از اعتیاد یک کار جمعی است. در جمع همسفرها و دوستانی که مسیر را با هم میرویم، انگیزه و امید چند برابر میشود. وقتی کسی موفق میشود، من هم باور میکنم میتوانم و حال میدانم هر کیلو که کم میکنم، فقط سبکی جسم نیست؛ سبکی دل، آرامش ذهن و شادی زندگی است. ممنونم از جناب مهندس عزیز، از آموزشها، از راهنمای عزیزم و از تکتک شما که باعث میشوید این راه زیبا باشد.
نویسنده: مسافر تغذیه سالم همسفر هما رهجوی راهنما همسفر فریده (لژیون جونز)
رابط خبری: راهنما تغذیه سالم همسفر مهری (لژیون جونز)
ویرایش و ارسال: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
77