همسفر مهدیه
این سیدی به مبحث مراتب فرمان میپردازد و بیان میکند که چگونه حس با توانایی خود، امواج را به حرکت در میآورد؛ درواقع بین سه نیروی حس، نور و صوت، هماهنگی و اشتراکی منسجم وجود دارد.
دانشمندان برای پیدایش جهان، تئوری بیگبنگ را مطرح کردهاند که بر اساس آن، همهچیز از یک ذره اولیه بهوجود آمده است. آنها لحظه بیگبنگ را زمانی میدانند که جهان بهصورت ذرهای بسیار ریز بوده و تمام هستی از آن پدیدار شدهاست؛ اما این دیدگاه، بهدلیل عدم اعتقاد آنها به جهانهای دیگر، کمی ناقص بهنظر میرسد و فرض میکنند که همهچیز صرفاً از یک ذره نشأت گرفته است؛ حال آنکه این امر بهتنهایی امکانپذیر نیست.
برای پیدایش هر پدیدهای، ابتدا باید بذر یا هسته اولیه آن کاشته شود؛ سپس این هسته اولیه، انرژی لازم برای رشد خود را از محیط و جهانهای دیگر دریافت میکند؛ مانند همین جهان که ابتدا هسته اولیه آن شکل گرفته و سپس انرژی خود را از جهانهای دیگر کسب کرده است.
اینجا است که بحث سبع سماوات مطرح میشود؛ اشاره به جهانهای دیگری که ما از وجودشان بیخبر هستیم. این جهانها بهصورت تو درتو قرار دارند و اطلاعات بهطور مداوم بین آنها مبادله میشود. یکی از بزرگترین نشانههای این تبادل اطلاعات، وجود پیامبران است که دانش و اطلاعات را از نقاط دیگر دریافت کرده و به ما منتقل میکنند.
آیات قرآن کریم که در زمان نزول بر پیامبر (ص) فرستاده شد، درباره قیامت، جهانهای دیگر، شکافتن آسمانها و زمین سخن میگوید؛ این مفاهیم در میان مردمی نازل شد که سواد و تفکرات آنها در حدی نبود که بتوانند عمق این مطالب را درک کنند.
تمام این نظام هستی تحت کنترل و نظارت کامل خداوند است؛ بهگونهای که همهچیز طبق یک برنامهریزی دقیق و خاص پیش میرود. در قرآن آمده که برای انسانها دو ملک تعیین شدهاست که بر تمام اعمال آنها نظارت کامل دارند و القائات را انجام میدهند. این نشان میدهد که سیستم آفرینش، سیستمی کاملاً پویا و حسابشده میباشد.
القائات توسط سه مؤلفه حس، نور و صوت صورت میگیرد. ما نور را با چشمها، صوت را با گوشها و حس را با قلب خودمان دریافت میکنیم. تمام حسها مانند لولههایی هستند که به یک مرکز (قلب) وارد شده و اطلاعات را به آن میرسانند؛ مغز نیز این اطلاعات را پردازش و برنامهریزی کرده و سپس، حس آن را به مرکز منتقل میکند.
همه ما بهنوعی با این سه مؤلفه در ارتباط هستیم؛ به همیندلیل گفته میشود: حس میتواند امواج را به حرکت درآورد. میتوانیم با قدرت حس، به امواج دستور دهیم تا خواستههای ما را برآورده سازد. زمانیکه میخواهیم به حس دستور دهیم، لزوماً بهدنبال انجام کارهای خارقالعاده نیستیم؛ همین کارهای ساده روزمره نیز در این دایره قرار میگیرند.
هنگامیکه حس ما منفی یا بد باشد، بهطور خودکار فرمانهای منفی را به نور و صوت منتقل میکنیم. همه ما دارای صوت و حسی نامرئی هستیم که میتوانیم آن را به دیگران، حتی از راه دور، منتقل کنیم. این انتقال میتواند مخرب باشد؛ مثلاً وقتی حس تکبر و غرور داریم، این حس منفی را ناخواسته به اطرافیان خود منتقل میکنیم؛ بنابراین بهطورکلی، فیزیولوژی بدن ما، تنها زمانی میتواند خمر خوبی تولید کند که حسهای ما پاک، صیقلخورده و مثبت باشند.
همسفر زهرا. ح
در این سیدی به نکاتی بسیار کلیدی در مورد فرمانها، حسها و ارتباط انسان با صور پنهان و آشکار هستی اشاره شدهاست. آنچه از رفتار و افکار ما ساطع میشود، تنها بر دیگران اثر نمیگذارد؛ بلکه در اصل، خود ما اولین دریافتکننده نتایج آن هستیم.
وقتی فردی حالش خوب نیست، اگر هیچ حرفی هم نزند، انرژی منفیاش را به دیگران منتقل میکند. حس منفی، به نور و صوت منفی فرمان میدهد و بدن را از تولید مواد مفید بازمیدارد، درحالیکه حس خوب، به نور و صوت مثبت فرمان میدهد و باعث میشود بدن خمرهای خوبی؛ مانند اندورفین، دینورفین، انکفالین، دوپامین و ... تولید کند. این هورمونها باعث نشاط، قدرت تحملکردن درد، شادی و عملکرد بهتر سیستم عصبی و روانی ما میشوند.
اگر فردی حس منفی داشته باشد؛ مثلاً حسادت، بدبینی یا ناامیدی، بدن شروع به تولید هورمون مخرب کورتیزول میکند؛ این مواد اگر زیاد شوند، در درازمدت میتوانند باعث بیماری، افسردگی یا حتی اعتیاد شوند؛ چون افراد در جستجوی حس خوب، ممکن است بهجای اصلاح سیستم طبیعی بدن، بهسراغ مواد مخدر بروند تا آن حالت مصنوعی نشاط را تجربه کنند.
در بهشت، نمادهایی مثل شیر، عسل و خمر است و در جهنم نمادهایی مانند زقوم و آب جوشان وجود دارد؛ اینها همه تمثیل هستند و به حالات درونی انسان اشاره دارند. همانطور که خمر مثبت، باعث شادی و آرامش است، خمرهای منفی، انسان را بهسمت نابودی میکشند. انسانی که دائماً در حس بد زندگی کند، درواقع در جهنم درونی خود بهسر میبرد.
این سیستم بسیار دقیق و منظم طراحی شدهاست؛ درست مانند یک ساختار فرماندهی نظامی که فرمانها از رأس؛ یعنی خداوند صادر میشوند و از سلسلهمراتب عبور میکنند تا به مرحله اجرا برسند. به همینترتیب ما نیز با افکار و حسهای خود، فرمانهایی صادر میکنیم که بهصورت صوت، نور و حس در هستی پخش میشوند؛ حتی اگر فردی با خود تکرار کند: من بیمارم، این فرمان را به بدنش میدهد و بدن بر اساس آن عمل میکند.
ما باید بهجای مصرف انرژی دیگران، خود را تبدیل به چشمه جوشان انرژی کنیم و نیازی نیست از بیرون شارژ شویم. با تفکر مثبت، دوری از ضدارزشها (غیبت، بدگویی و ...) و حفظ حسهای سالم، میتوانیم سیستم بیوشیمی بدن را در بهترین حالت ممکن نگه داریم.
در تمام ابعاد زندگی، چه در زمین و چه در جهانهای دیگر، نیاز به حیات و انرژی وجود دارد. حیات متوقف نمیشود؛ حتی بهشت هم مکانی برای خوردن، خوابیدن و بیهدفی نیست؛ بلکه در آنجا هم، رشد و زندگی جریان دارد؛ بنابراین اگر انسانی را فقط با لذتبردن و بدون تلاش زنده نگه دارند، عملاً رشد نخواهد کرد و این با هدف آفرینش در تضاد است.
درپایان باید گفت: آنچه برای دیگران میفرستیم، پیش از همه به خودمان برمیگردد؛ اگر خیر بفرستیم، خیر دریافت میکنیم و اگر شر بفرستیم، در وهله اول خودمان آسیب میبینیم و این قانون ثابت هستی میباشد؛ درواقع آنچه بر دیگری میفرستی، پیش از همه به خودت بازمیگردد.
عکاس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ویرایش: همسفر زهرا. ح و رابط خبری همسفر عطیه رهجویان راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
156