English Version
This Site Is Available In English

فر ایزدی و رسیدن به کمال

فر ایزدی و رسیدن به کمال

جلسه هشتم از دوره بیست و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰، نمایندگی ایمان به استادی همسفر‌ فاطمه، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر زهرا با دستورجلسه «وادی ششم(حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم) و تأثیر آن بر روی من» روز سه‌شنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر به خاطر تجاربی که داشتم، توانستم در این راه قدم بزارم. از نگهبان، دبیر و راهنمای عزیزم سپاسگزارم که تجربه این جایگاه را به من واگذار کردند. وادی ششم و تأثیر آن بر روی من؛ حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم؛ اولین چیزی که هست، تناقضی است که همه‌ی ما قبول داریم که مغز و عقل یکی است، در کنگره فهمیدیم که این طور نیست؛ ما این همه تلاش می‌کنیم، زحمت می‌کشیم یک‌سری اطلاعات و آگاهی به دست می‌آوریم که با مرگ پودر شود و از بین برود؟ مرگ‌ مترجم عقل است و تجارب، عقل و خاطرات بعد از ما باقی می‌ماند.

از آرشیو که تا الان خبر نداشتیم و این دلیل بر نبودن آن نیست و فنا نمی‌شود، یک سیستم نظارتی؛ مثل قاضی، باید باشد که به من بگوید چه چیزی خوب است انجام دهم و چه چیزی بد است که نجام ندهم، یک سیستم نظارتی باید باشد؛ مثلاً چراغ قرمز، یک سیستم نظارتی است که اگر نباشد تصادف رخ می‌دهد، حال این وظیفه را در شهر وجودی عقل بر عهده دارد و این مسائل را با تجربه یاد گرفته است و منطقی و عقلانی عمل می‌کند.

فرمان عقل به این شکل نیست که من یک اختراع بزرگ کنم یا نامم را جاودان نمایم، این‌ها خیلی خوب است و دنیا به آن نیاز دارد ولی از چیز‌های کوچک، باید شروع کنیم؛ مثلاً شب زود خوابیدن، پرخوری نکردن، کنارگذاشتن آدمی که می‌دانی درست نیست، و اکثراً این‌ مسائل را می‌دانیم ولی متأسفانه توانایی انجام دادنش را نداریم. جنی در شهر وجودی داریم که همین کار را می‌کند، آنقدر دستکاری می‌کند که عقل را کنار بگذاریم و به فرمانش در‌آییم. کاری را الان فکر می‌کنم خوب است و انجام می‌دهم خیلی هم خوش می‌گذرد و چیز بدی هم نیست؛ شاید تاوان سختی برایم داشته باشد، مثلاً اگر غدایی را بیشتر بخورم، حالم بد می‌شود، عذاب وجدان می‌گیرم، وزن اضافه می‌کنم و این تاوان آن می‌شود. و در نهایت اینکه عقل آغاز و پایانی ندارد بلکه فر ایزدی دارد، یعنی تو را به سمت کمال و خوبی‌ها هدایت می‌کند، نمی‌دانیم از کجا آمده و به کجا ختم می‌شود، فقط می‌دانم همه‌ی موجودات عقل دارند و تنها تفاوت آن این است که محدود به خودمان است، و بسته به این که چه مراحلی را طی می‌کنیم بزرگ می‌شود.
از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان بر زدم
مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی‌ ز مردن کم شدم

مرزبانان کشیک: همسفر رقیه و مسافر ابراهیم
تایپیست: همسفر آرنیکا رهجوی راهنما همسفر ثریا (لژیون چهاردهم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون دهم)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره (لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .