English Version
This Site Is Available In English

عقل شبیه به یک خورشید است که به همه می‌تابد

عقل شبیه به یک خورشید است که به همه می‌تابد

جلسه هشتم از دوره ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پرند با استادی راهنما همسفر سمیرا، نگهبانی همسفر زلیخا و دبیری همسفر سمیرا با دستور جلسه: «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» در تاریخ ۲۸ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر می‌کنم یک بار دیگر در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم. از ایجنت، گروه مرزبانی، دبیر و نگهبان جلسه سپاسگزارم که این فرصت خدمتی را به من دادند تا در کنار شما آموزش بگیرم. همیشه وقتی در جایگاه‌های خدمتی قرار می‌گیرم وظیفه خودم می‌دانم که قدردان باشم؛ اگر از تاریکی‌ها عبور کردم و امروز نور را در زندگی خودم می‌بینم قدردان خیلی از عزیزان هستم. قدردان آقای مهندس دژاکام که این بستر را مهیا کردند و قدردان تمام کسانی که من را در این مسیر همراهی کردند هستم. از مرزبان‌ها، ایجنت‌ها، راهنماها و تمام کسانی که من را در این مسیر همراهی کردند تشکر می‌کنم. همیشه قدردان راهنمای خودم هستم که هر چه دارم و در هر جایگاهی که خدمت می‌کنم مدیون او هستم. امیدوارم که انرژی و حس خوب این جلسه به راهنمای من برسد و این بازتاب را دریافت کند.

دستور جلسه این هفته وادی ششم و تأثیر آن روی من است.‌ وادی ششم می‌گوید: حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم؛ اگر من همسفر که تازه وارد کنگره می‌شوم به وادی ششم نمی‌رسم به دلیل این است که کار کردن با عقل واقعاً کار سختی است؛ شاید در بیرون از کنگره خیلی راحت این جمله را می‌گوییم که طرف عقل ندارد؛ در صورتی که خود ما هم مبحث عقل را نمی‌شناسیم؛ اما کسی که وارد کنگره می‌شود؛ باید 5 پله را بگذراند. اولین پله وادی اول و تفکر  است و بعد وادی دوم که در مورد رسالت انسان صحبت می‌کند و این‌که تو بیهوده به دنیا نیامده‌ای.

در وادی سوم گفته می‌شود که برای خویشتن خویش ارزش قائل باش؛ چون هیچ‌کس به اندازه خودت، برای تو ارزش قائل نیست و تو را نمی‌شناسد؛ پس برای خودت احترام قائل باش. در وادی چهارم به من گفته می‌شود که مسئولیت کارهای خودت را بپذیر و به خداوند واگذار نکن و آن چیزی که اتفاق می‌افتد برای تو است. وادی پنجم می‌گوید تمام آن چیزی که در فکرت بود را از قوه عقل به فعل تبدیل و شروع به حرکت کن. دیدگاه من راجع به این 5 وادی این است که هر کدام از این وادی‌ها به اندازه یک پله زیر پای من قرار می‌گیرد.

مثالی که همیشه می‌زنم این است که شاید برای شما پیش آمده باشد یک کتابی را مطالعه می‌کنید و برای بار دوم که آن کتاب را می‌خوانید می‌گویید این قسمت مطلب را متوجه نشدم. چرا متوجه نشدید؟ چون با خواندن و مطالعه کردن کتاب به اندازه ضخامت آن کتاب زیر پای شما قرار می‌گیرد، زاویه دید شما را عوض می‌کند و با هر بار تکرار این برداشت متفاوت‌تر می‌شود. دقیقاً وادی‌ها هم برای ما این عمل را دارند؛ یعنی هر بار که پای خودم را در وادی بعدی می‌گذارم؛ باید زاویه دید من و نگاهم به زندگی عوض شده باشد. با چه شرطی نگاه من به زندگی عوض می‌شود؟ به شرطی که آن‌ها را متوجه شوم، درک و اجرایی کنم.

زمانی‌که به وادی ششم می‌رسیم این وادی می‌گوید که باید فرمان عقل خود را اجرا کنید. عقل چیست؟ به سراغ متن کتاب عشق می‌روم که خیلی قشنگ به این موضوع اشاره کرده است عقل شبیه به یک خورشید است خورشیدی که به همه می‌تابد؛ اما چرا یکی بیشتر و یکی کمتر از آن استفاده می‌کند؟ کسی که در مسیر ارزش‌ها حرکت می‌کند روزنه وجودیش برای پذیرش نور خورشید بیشتر است، براساس اطلاعات و آگاهی‌هایی که به او می‌رسد تصمیمات درست‌تری می‌گیرد و قدرت تشخیص بهتری دارد. حالا در مقابل آن، کسی که در مسیر ضد ارزش‌ها و تاریکی‌ها قرار دارد روزنه دریافت او خیلی کوچکتر می‌شود؛ پس این‌جا چه کسی برای ما حکمرانی می‌کند؟ اگر کسی در مسیر ضد ارزش‌ها و تاریکی‌ها است و نور خورشید کم است قطعاً نفس اماره حکمرانی می‌کند.

نفس اماره‌ یعنی نفس امرکننده، عقل من نیست، فقط به من امر می‌کند، شبیه نفس حیوانی است و می‌گوید که اگر این کاهو این‌جا است آن‌را بخور و مهم نیست صاحب آن کیست. در این مرحله فرمانی توسط نفس امرکننده به او داده می‌شود و آن فرد بدون این‌که فرمان را تجزیه و تحلیل کند اجرا می‌کند و این برای همسفری است که در تاریکی قرار دارد؛ وقتی وارد کنگره می‌شویم به ما می‌گویند حق صحبت کردن با راهنمای مسافر را ندارید، در لژیون خود حق قضاوت کردن مسافر خودت را نداری. چرا این‌ها را می‌گویند؟ چون به واسطه افکار منفی و ضد ارزش‌هایی که من سمیرا با قیاس، تجسس و قضاوت کردن انجام دادم در مسیر تاریکی قرار گرفتم که روزنه دریافت من از عقل خیلی کوچک شده و دریافت من خیلی کم است.

حالا چه کاری باید انجام دهم که این روزنه بزرگ و بزرگتر شود؟ این‌که در مسیر ارزش‌ها قرار بگیرم، تزکیه و پالایش انجام بدهم. تزکیه و پالایش در لغت خیلی راحت؛ ولی در عمل سخت است؛ باید سال‌ها بجنگیم و سال‌ها نبرد درونی نفس اماره با نفس مطمئنه را داریم که فرمانروایی آن را عقل انجام می‌دهد. کسی که به کنگره می‌آید؛ اگر دانایی او افزایش پیدا کند و ظرف وجودی او بزرگتر شود که این ظرف وجودی را می‌توانیم مانند یک تشت و یا لگن آب است مثال بزنیم. در واقع من سمیرا وقتی وارد کنگره شدم ظرف وجودی من مانند یک تشت آب بود که یک سنگ کوچک من را متلاطم می‌کرد و به هم می‌ریخت. شما فکر کنید یک هواپیما را داخل دریا بیندازند آیا می‌تواند دریا را تکان دهد؟ خیر هیچ اتفاقی در دریا نمی‌افتد. ظرف وجودی ما هم در کنگره باید به این شکل تغییر کند. مسائل و مشکلات همیشه وجود دارد. این را باید بدانم که درد و رنج‌ها برای من انسان آفریده شده است.

آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند: "انسان در رنج آفریده شده است." گاهی اوقات رنج من تبدیل به گنج من می‌شود مثل رنج اعتیاد؛ پس بستگی به زاویه دید من دارد که من به چه صورت نگاه کنم. اعتیاد برای من سمیرا تبدیل به گنج شد؛ شاید اوایل ورودم به کنگره همیشه می‌گفتم نه و نمی‌خواستم این موضوع را بپذیرم فقط درگیر این بودم که اعتیاد مسافرم تمام شود و من از کنگره بروم. به مرور زمان که ظرف وجودی من با آگاهی و دانایی کنگره بزرگتر شد دریافتم که این‌جا بهترین بستر برای این است که من خودم و گنج درونم را پیدا کنم؛ وقتی بیماری یک فرد، درد و رنج او می‌شود، هیچ مکانی برای آموزش گرفتن نیست که بتواند رنج این فرد را کمتر کند؛ اما ما اعضاء کنگره که با درد اعتیاد وارد شدیم مکان مقدسی مانند کنگره60 وجود دارد که به ما آموزش می‌دهد تا رنج خود را تبدیل به گنج خود کنیم.

یک داستانی که خیلی برای من تاثیرگذار بود که دوست دارم آن‌را برای شما هم تعریف کنم تا زاویه دید شما تغییر کند این است که روزی مولانا به خانه شاگرد خود رفت و دید که او در حال بنایی کردن است. مولانا از آن فرد پرسید که چه کاری انجام می‌دهید؟ شاگرد پاسخ داد پنجره‌ای درست می‌کنم که دود مطبخ از این پنجره به بیرون برود مولانا گفت خیلی خوب است که این کار را انجام می‌دهید؛ ولی بهتر است که بگویید دارم پنجره‌ای می‌سازم تا نور خورشید را دریافت کنم، شاگرد گفت خب چه فرقی می‌کند این هم همان است بالاخره قرار است پنجره ساخته شود، مولانا گفت شما وقتی برای فرار از رنج‌ها و مرتفع کردن نیازهای خودتان یک کاری را انجام می‌دهید؛ شاید انجام دادن آن برای شما سخت باشد؛ ولی وقتی برای به دست آوردن و دریافت کردن می‌خواهید یک کاری را انجام بدهید خیلی لذت بخش است.

این‌که کنگره آمدن ما فقط برای فرار از اعتیاد و فرار از رنج‌ها باشد؛ شاید برای ما سخت باشد؛ ولی اگر زاویه دید من این باشد که می‌خواهم از خودم، از سمیرا با آموزش‌های کنگره یک ورژن جدید بسازم؛ اگر قرار است در بعد بعدی پا به حیات بگذارم با ورژن بهتر پا بگذارم؛ پس زاویه دید من تغییر می‌‌کند؛ شاید در بیرون از کنگره اصلاً درگیر این موضوعات نیستیم که خودمان را تغییر دهیم. افراد فقط برای انباشته کردن مال، برای اندوخته کردن دچار کینه، نفرت،حسادت و قضاوت هستند؛ ولی در کنگره دیدگاه ما تغییر کرده است و در جهت تغییر خودمان حرکت می‌کنیم.

من اگر بخواهم وادی ششم را اجرا کنم؛ باید شو، شود را اجرا کنم؛ یعنی فرمان‌های کوچک عقل را به شو، شود تبدیل کنم و از قدم‌های کوچک شروع کنم. رسیدن به فرمان عقل وادی ششم کار عجیب و غریبی نیست فقط باید قدم‌های کوچک؛ اما مستدام و تکراری برداریم که همین تکرارها باعث اتفاق‌های بزرگ می‌شود؛ وقتی شما دیسیپلین دارید و یک نظمی را در زندگی خود دارید مثلاً من هر شب مسواک می‌زنم، سر ساعت می‌خوابم، روتین پوستی دارم، موقع خواب لباس خواب می‌پوشم‌ و صبح سر ساعت بیدار می‌شوم که شاید خیلی کارهای کوچک و پیش پا افتاده باشد؛ ولی فرمان عقل را اجرا کرده‌ام. در واقع شما در یک نبرد درونی هستید که نفس اماره می‌گوید امشب مسواک نزنید اتفاقی نمی‌افتد، باشگاه نروید اتفاقی نمی‌افتد، ورزش نکنید اتفاقی نمی‌افتد. اتفاقاً اتفاق می‌افتد، زمانی اتفاق می‌افتد که نظم از شما گرفته می‌شود.

این جنگ و نبرد درونی همیشه با من وجود دارد که من چه کار کنم؟ بروم یا نروم؟ این کار را انجام بدهم یا ندهم؟ زمانی‌که شما همین قدم‌های کوچک را انجام می‌دهید قطعاً موفق می‌شوید. برای کسی که تازه به کنگره می‌آید این نبرد به این شکل است که به او می‌گوید مسافرت مصرف‌کننده شده است تو برای چه به کنگره می‌روی؟ یک تکنیک به شما می‌گویم که بتوانید فرمان نفس و فرمان عقل را تشخیص دهید. فرمانی که از نفس می‌آید برای من ناامیدکننده است و به من حس ناکافی بودن و حس ناامیدکننده می‌دهد مثلاً این‌که می‌گوید برای همه شد ولی برای تو نمی‌شود. من باید بدانم که این صدای نفس امرکننده است؛ اما اگر فرمان از نفس مطمئنه باشد سازندگی دارد و اگر آن موضوع را در آینده پردازش و بررسی کنم می‌دانم که نتیجه خیلی خوبی دارد. امیدوار هستم که همه ما در مسیر کنگره تلاش و خدمت کنیم، حال خود و خانواده خود را خوب کنیم و به هدف وادی ششم که صلح و آرامش است دست پیدا کنیم.

مرزبان کشیک: همسفر آرزو و مسافر عرفان
تایپیست: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .