دومین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی لژیون سردار نمایندگی اردستان با استادی مسافر کمال و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر عباس و خزانهداری مسافر محمدرضا با دستور جلسه"وادی ششم و تاثیر آن روی من" روز یکشنبه ۲۶ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان کمال هستم یک مسافر. خیلی خوشحالم که در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم. دستور جلسه امروز وادی ششم و تأثیر آن روی من هست. عنوان وادی ششم این است که:" حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم." من با ورود به کنگره متوجه شدم که عقل مثل یک فرمانده میماند و باید تابع او باشیم تا به درجات عالی برسیم و بتوانیم اشتباهات قبل را جبران کنیم. من به عنوان یک راهنما باید بدانم یک فرد سفر اولی که تازه به کنگره میآید با اصول و قوانین کنگره آشنا نیست و تا آنها را بیاموزد، زمان میبرد پس نباید در همان ابتدا به او بگوییم مثلا گردنبند گردنت و انگشترهای دستت را بیرون بیاور، بلکه باید ذره ذره او را با قوانین و حرمتها آشنا کنیم، تا از این مکان زده نشود و به راهش ادامه دهد.
در ابتدای کار راهنما باید زمان و مقدار مناسب دارو را به او آموزش دهد و اگر همین مورد را در ابتدای کار اجرا کند یعنی حکم عقل را اجرا کرده و با گرفتن آموزشها در ادامه به درجات بالایی از فرمان عقل میرسد. به همین دلیل هم هست که آقای مهندس فرمودند: فرد بعد از گذشت دو ماه میتواند وارد لژیون سیگار شود و دلیلش هم همین به هم ریختگیهای ظاهری است که فرد بعد از گذشت دو ماه تقریبا به یک تعادل نسبی میرسد و قدرت تشخیص پیدا میکند. درادامه باید بدانیم هر کدام از ما در چه وضعیتی بودیم و گذشته خودمان را فراموش نکنیم. اگر هر کدام از ما الان میخواستیم مواد تهیه کنیم باید ماهانه چند میلیون هزینه میکردیم تا به تعادل برسیم. پس حالا باید قدردان باشیم و تا جایی که توان داریم در لژیون سردار ببخشیم و خدمت کنیم. شاید ما راهنماها و خدمتگزاران در ظاهر حقوقی دریافت نمیکنیم ولی برکات مادی و معنوی زیادی از این مکان گرفتیم که همه ما با گوشت و پوستمان این موضوع را درک کردیم.
اگر بخشیدن برای ما سخت است، میتوانیم ابتدا از سبد قانون ۱۱ شروع کنیم تا کم کم به درجات بالای بخشش برسیم. من ایمان کامل دارم که وقتی خدمتی در کنگره انجام میدهم، برکات زیادی در زندگی من جاری میشود و حتی بسیاری از بلاها هم از من و خانوادهام دفع خواهد شد. این خدمتها و کمک کردنها تا ابد جاودانه میماند، حتی اگر ما در قید حیات نباشیم ولی دعای خیر آن نصیبمان میشود. زرق و برق زندگی هیچ سودی برایمان ندارد و اینکه هر روز به فکر به روز کردن لوازم زندگی باشیم و خودمان را درگیر مادیات کنیم، هیچ فایدهای ندارد. حالا من نمیگویم فقط به کنگره کمک کنیم بلکه هر جا میرویم از این مکان یاد گرفتیم که در حد توان خودمان کمک کنیم. از جمله کمک به مدرسه، بیمارستان و... که حال انسان را خوب میکند. اگر بتوانیم از مالمان بگذریم از نفرت، کینه، دورویی، نفاق و خیلی از صفات ناپسند هم میگذریم و این به خاطر بخششی است که یاد گرفتیم و سر لوحه کارمان قرار دادیم.
ما قبل از کنگره دارای عقل یخ زده بودیم و هیچ کارایی برایمان نداشت و از مواد فرمان میگرفتیم که فرمانهای آن نادرست بود ولی الان با آموزشهای ناب این مکان مقدس یاد گرفتیم که در همه کارها از عقلمان پیروی کنیم و حد و مرز همه چیز را بدانیم. کنگره یک واسطه میان ما و خداوند است که به حال خوش و رهایی ناب برسیم. حتی اگر شال پهلوانی هم گرفتیم باید از کمک کردن دریغ نکنیم. به عنوان مثال اگر ساخت و سازی صورت گرفت و کاری بلدیم، کمک کنیم. وقتی پولی را میبخشیم به فکر این نباشیم که حالا باید چند برابرش به من برگردد. خداوند در قرآن به انسان بشارت داده که هر کس قرض نیکو دهد چند برابرش به او برمیگردد. و همه ما میدانیم که وعده خدا حق است و خدا خلف وعده نمیکند پس اگر ایمان داریم باید کارمان را انجام دهیم. در کنگره علاوه بر بخشش ایمان و توکل ما هم قوی میشود. در پایان از جناب آقای مهندس و راهنمای بزرگوارم آقای ایوبی و نگهبان لژیون سردار مسافر محسن و تمام خدمتگزاران شعبه قدردانی و تشکر میکنم.
تایپ: مسافر عباس لژیون دوم
عکاس: مسافر محسن لژیون دوم
تنظیم و ارسال: مسافر مجتبی لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
103