جلسه سیزدهم از دوره نهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ در نمایندگی شهباز، با استادی مسافر محمد،نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه: وادی ششم؛ (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نماییم) و تأثیر آن روی من روز سه شنبه در تاریخ ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان محمد هستم مسافر
خدا را شکر میکنم بابت امروز و این جایگاه. ابتدا به آقا مهدی عزیز تبریک میگویم بابت شال سبز راهنمای تازهواردان. انشاءالله در جایگاه خدمتیشان مستدام باشند و قدمهای خوبی به ما هدیه دهند.
راجع به دستور جلسه، باز هم خدا را شکر میکنم که در کنگره متوجه شدم عقل چیست و آن را شناختم. چون من هم مثل خیلی از آدمهایی که الان بیرون از کنگره هستند، فکر میکردم عقل همان مغز است. بعضی مواقع وقتی کار اشتباهی میکردم، میگفتم عقل من کم بود یا مغزم نمیرسید، مغزم کار نمیکرد. در حالی که در کنگره فهمیدم جایگاه عقل کاملاً متفاوت است.
عقل جزو صور پنهان انسان است و بالاترین جایگاه را دارد. به نظر من در شهر وجودی انسان جایگاه بسیار مهمی دارد. آموزشهای کنگره باعث شد که من بفهمم عقل من به تدریج تکامل پیدا کرده و رشد کرده است و هر روز به آن عقل کامل نزدیکتر میشوم.
در گذشته عقل داشتم، اما اینطور نبود که به آن آگاه باشم. مثلاً یک کودک و یک انسان میانسال هر دو عقل دارند، اما عقل آنها متفاوت است. انسان میانسال با تجربهها و آموزشهایی که در طول سالها دیده، داناییاش افزایش یافته و به همین دلیل عقلش کاملتر شده است.
اگر بخواهیم به فرمان عقل برسیم، باید خوب و بد را تشخیص دهیم، زشت و زیبا را بشناسیم. اینها را فقط با آموزشهای کنگره میتوان فهمید. من اینجا متوجه شدم فرق بین ارزشها و ضد ارزشها چیست. قبلاً خیلی از ضد ارزشها را انجام میدادم و فکر میکردم ارزش است، اما حالا میدانم که اینطور نبوده است.
صراط مستقیم با مسیر منفی کاملاً متفاوت است. همه ما روی عقل کار کردهایم و عقل حاکم بزرگ شهر وجودی ماست. دروازه ورود انسانها به عقل، دروازهای است که دو نگهبان به نام دانایی دارد. هر خواستهای که بخواهد وارد شود، این نگهبانها آن را معقول یا نامعقول تشخیص میدهند.
اگر ما به دانایی برسیم و خوب و بد را تشخیص دهیم، خواستههای معقول اجازه ورود به عقل را پیدا میکنند و عملکرد ما تقریباً صحیح خواهد بود. در گذشته، در لژیون، هر خواستهای بدون دانایی وارد میشد و آشوب به وجود میآمد.
عقل همیشه درست رشد میکند، اما خواستههای ما باید معقول باشند. دانایی ما باید رشد کند تا خواستههایی داشته باشیم که با تفکر و درست باشند، نه غیرمعقول.
برای درمان اعتیاد، کنگره مسیر بسیار سهل و آسانی است برای کسانی که خواسته قوی دارند. ما در دعاهایمان هم میگوییم که میخواهیم به نقطه عقل نزدیک شویم.
وقتی به کنگره میآییم، متوجه میشویم که فقط در کنگره میتوانیم به درمان برسیم. جای دیگری نیست. همه مصرفکنندهها دنبال راههای سریع و راحت بودند، اما درمان قطعی فقط در کنگره اتفاق میافتد.
اگر بخواهیم حکم عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم و درمان شویم، باید تمام اصول کنگره را رعایت کنیم. نباید فقط یاد بگیریم و دارو بخوریم، بلکه باید حضور داشته باشیم و همه وظایفمان را انجام دهیم؛ چه به عنوان رهجو، چه راهنما یا خدمتگزار.
تمام مولفههایی که برای درمان چیده شدهاند، باید منظم و مرتب انجام شوند، چه سفر اول و چه سفر دوم. برای سفر دومیها هم همینطور است. رهایی پایان کار نیست، تازه شروع مسیر است.
در سفر اول دارو میخوریم و تلاش میکنیم به درمان برسیم، اما مرحله خودشناسی تازه شروع میشود تا به درمان قطعی برسیم.

امیدوارم همه بیدار شوند و از این فرصت خوبی که خدا فراهم کرده، به بهترین شکل استفاده کنند و فرصتها را از دست ندهند.
به افتخار خودتان دست بزنید.
تایپ: لژیون سوم
تهیه و تنظیم: کاربر سایت مسافر محسن
- تعداد بازدید از این مطلب :
79