English Version
This Site Is Available In English

وادی ششم وتاثیر آن روی من

وادی ششم وتاثیر آن روی من

دهمین جلسه از دور دوازدهم سری کارکاه های آموزشی خصوصی کنگره60 نمایندگی باغستان کرج با استادی راهنمای تازه واردین مسافر علی،نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه وادی ششم و تاثیر آن روی من سه شنبه مورخ 28 مرداد ماه 1404 راس ساعت 17:00 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در جمع شما حضور دارم یکی از اصلی ترین ومهم ترین بحثهای کنگره60 در رابطه با درمان اعتیاد وشناخت انسان می باشد، بحث درمان اعتیاد در کنگره60 حل شده است اما دررابطه با شناخت انسان وجهان هستی مسئله کمی پیچیده تر است وهمه جهان با آن درگیر است، بنده قبل از ورودم به کنگره60 تایم های زیادی را به مطاله کرن اختصاص می دادم اما هیچگاه نشنیدم دررابطه با فرق عقل ومغز،نفس و ورح وصور پنهان انسان به این شکل و آسانی صحبت کند.
درخارج ازاینجا افراد تحصیل کرده زیادی هستند که برای مثال فرق روح با نفس را نمی دانند یا اگر با آنها در رابطه با فرمان عقل صحبت کنیم چیزی برای ارائه ندارند وسخنان شما برای آنها جالب می باشد گنکره60 این مطالب را به راحت ترین شکل ممکن برای ما شکافته است، نکته ای که در رابطه با فرمان عقل بسیار مهم می باشد این است که بنده قبل ازهر چیزی مقداری آگاهی در رابطه باشناخت انسان وخودم داشته باشم، برای مثال فرمان عقل بنده زمانی که مصرف مواد دارم چه فرقی با زمانی که سالم هستم دارد.
کنگره60 درتمام وادیهایش و جزوه جهان بینی به بهترین شکل ممکن این مسائل را شکافته است،برای مثال دررابطه با عقل در جزوه جهان بینی ذکر شده است که اگر جسم مارا یک شهر در نظر بگیریم یک قلعه دراین شهر وجود دارد که حاکمی بنام عقل درآن ساکن است و یک سری سرباز دراطراف آن وجود دارد بنام سربازان دانایی نقطه مقابل این فرمانروای بزرگ نفس می باشد وخواسته ها ونداهای شیطانی از همان نفس می باشد نکته ایی  که قابل توجه می باشد این است که ما هنگامی که در مسیر درست زندگی نیستیم به این معنا نیست که عقل وجود ندارد.
در واقع عقل وجود دارد اما مافرمانش را دریافت نمی کنیم وبه صدای دیگری که از سمت نفس است گوش می دهیم دقیقا مانند چیزی که قبل از ورود به کنگره60 بودیم مانند کشیدن سیگار وتهیه کردن مواد مخدر واگر دراین میان صدا یا شخصی به من می گفت این کاراشتباه است به آن می خندیدم درواقع آن ندا، ندای عقل بود که بنده به آن می خندیدم، نفس بنده مرا تا جایی پیش برد که به مشکل خوردم وبا خود گفتم که باید به قلعه عقل برگردم
و پس از برگشت اعتراف کردم که رو به نابودی هستم، درآنجا بود که به ندای عقلم گوش دادم یکی ازاین نداها بنده را به کنگره60 وارد کرد، نکته ایی که دراینجا وجود دارد این است که در سفر اول نیروهای نفسانی ما هم چنان فعال هستند واین کاملا طبیی هست زیرا ما چندین سال از زندگی خود را با آنها سپری کرده ایم و به همین راحتی دست از سر ما بر نمی دارند وبرای رسیدن به فرمان عقل ما نیاز به حامی داریم، حامی ما در سفر اول راهنمای ما می باشد.
و ما با کمک راهنما عقل را به حاکمیت می رسانیم بنده خودم در سفر اول اصلا فکر نمی کردم وهمیشه با فکر راهنمایم پیش می رفتم وبه فرمان هایش گوش می دادم زیرادرآن زمان قبول کرده بودم به تنهایی از پس مشکلاتم بر نمی آیم ، در سفر دوم مسائل به آرامی تغییر می کند وما یاد می گیریم که به فرمان عقل گوش بدهیم و رشد پیدا کنیم ازاین که به صحبتهای بنده گوش دادید از همه شما سپاس گزارم.
تایپ: مسافر مهدی لژیون نهم
تنظیم و ارائه: مرزبان خبری مسافر محمد رضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .