دومین جلسه از دور بیست و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژهٔ مسافران نمایندگی یحیی زارع میبد، با استادی مسافر رضا، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر حسین، با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من»، در روز سه شنبه مورخ بیست و هشتم مرداد ماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
در چهار وادی اول که مربوط به تفکر کردن بود، فهمیدیم که باید قبل از هر کاری تفکر کنیم. در وادی پنجم آموختیم که باید تفکرات خود را به مرحله عمل در بیاوریم. وادی ششم به ما میگوید که باید دستورات عقل را بهعنوان یک فرمانده بپذیریم. حال چگونه این اتفاق میافتد؟ زمانی که عقل به ما دستور انجام کاری را میدهد، بلافاصله آن را اجرا میکنیم.
ریشه واژه عقل از عقال گرفته شده است؛ عِقال همان مهاری است که در بینی شتر قرار میدهند و عقل نیز در حکم مهار انسان است. انسان نیاز به یک کنترل کننده دارد؛ زیرا اگر عقل نباشد، انسان مانند حیوانات دست به هر کاری میزند. در مقابل عقل، نفس اماره قرار دارد؛ نفسی که با القا و الهام تلاش میکند انسان را به سمت کارهای ضدارزشی بکشاند. تمام بدبختیهای ما از این جاست که گوش به فرمان نفس اماره خود هستیم.اگر درگیر اعتیاد و دیگر کارهای ضد ارزشی شدیم، علتش این است که اسیر نفس اماره بودیم و نتوانستیم درست را از نادرست تشخیص دهیم.
انسان زمانی به دانایی مؤثر میرسد که علاوه بر تزکیه و پالایش، به مثلث تجربه، تفکر و آموزش دست پیدا کند. همانطور که میدانیم فرمانده فیزیکی بدن انسان مغز است؛ اگر قلب درست کار میکند، اگر گوارش انجام میگیرد، اگر میخواهیم وسیلهای را بلند کنیم، همه به فرمان مغز است. اما فرمانروای روح بدن، عقل است. این عقل است که تصمیم میگیرد ما کاری را انجام دهیم یا ندهیم. عقل هیچ گاه تصمیم اشتباه نمیگیرد؛ اما اگر اطلاعات نادرست از طریق آموزشهای غلط به آن بدهیم، عقل هم براساس همان دادههای نادرست فرمان صادر میکند.
پس باید در هر کاری به عقل خود رجوع کنیم و اگر عقل ما به اندازه کافی راهگشا نبود، مشورت کنیم؛ زیرا عقل انسان محدود است و میتوانیم از عقل و نظرات دیگران نیز بهره ببریم. البته در نهایت تصمیم گیرنده اصلی خود ما هستیم که انجام بدهیم یا ندهیم. حال با چه کسانی باید مشورت کنیم؟ با انسانهای آگاه و متخصص در همان زمینهای که قصد انجام آن را داریم. برای مثال، اگر بخواهیم زمینی بخریم، باید با کسی مشورت کنیم که در خرید و فروش زمین آگاهی دارد؛ وگرنه نتیجهای جز ضرر و زیان نخواهد داشت. هرچه با افراد بیشتری مشورت کنیم، بازدهی کار بهتر خواهد بود، اما آنچه مهم است این است که در نهایت تصمیم گیرنده اصلی خود ما هستیم.
عقل در صور پنهان انسان است و جایگاه مشخصی برای آن در جسم تصور نشده است. اینکه فکر کنیم عقل در مغز قرار دارد، درست نیست. مغز وسیله و ابزاری در اختیار عقل است؛ مغز مترجم عقل است و از او فرمان میگیرد که کاری انجام شود یا نه، و در نهایت این عقل است که اجازه انجام دادن یا ندادن آن را صادر میکند.
در مسیر تکامل عقل، هر چه انسان بیشتر در صراط مستقیم باشد، دانایی و علم خود را افزایش دهد، عقل او کاملتر میشود و تصمیمات بهتری خواهد گرفت. مثلث دانایی سه ضلع دارد: آموزش، تفکر و تجربه. آموزش با یادگیری و مطالعه به دست میآید؛ تجربه با گذشت زمان و بهرهگیری از تجربه دیگران حاصل میشود؛ و تفکر همان چیزی است که از ذهن میگذرد، همراه با بررسی و جستجو و در نهایت با عمل کردن تکمیل میشود.
برای رسیدن به عقل سالم، باید با نفس خود مبارزه کنیم و اختیار آن را در دست بگیریم. ما میتوانیم با آموزش صحیح و تزکیه و پالایش، نفس خود را تحت کنترل در آوریم و ذره ذره خود را از تاریکیها و ضد ارزشها به سوی ارزشها و صراط مستقیم حرکت دهیم.

مرزبان کشیک: مسافر مسلم
ویراستار: مسافر جمال (لژیون ششم)
تایپ: مسافر علی (لژیون هشتم)
عکس و ارسال خبر: مسافر سعید (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
268