English Version
This Site Is Available In English

خواسته‌های نامعقول، حقه‌های پنهان عقل

خواسته‌های نامعقول، حقه‌های پنهان عقل

همه‌چیز طبق خواست و فرمان اتفاق می‌افتد و بعد از صادر‌شدن فرمان، دیگر صحبت از معقول یا نامعقول بودن خواسته مطرح نمی‌شود. باید دانست تمام مسائل به خودمان برمی‌گردد و حتماً خواسته‌ای در ما وجود داشته، ولی اکثر انسان‌ها علت‌ها و مسائل را در بیرون جستجو می‌کنند و علت اتفاقات را جامعه یا خانواده و ... می‌دانند؛ در صورتی که همه مطالب دو سر دارند: یک سر آن درون ماست یا همان خواسته‌ای که در ما وجود دارد، و یک قسمت آن بیرون از ماست که تأثیر جامعه، خانواده، اجتماع و بستر اطراف ما است.

ما در کنگره۶۰ اعتقاد داریم اگر آن خواسته درون من موجود نباشد، آن بستر و اجتماع با تمام نیرو و قدرت خودش قادر نیست آن وضعیت را برای من به‌وجود بیاورد. به طور مثال اگر درون من خواسته‌ای مبنی بر مصرف مواد وجود نداشته باشد، تمام نیروهای اجتماع هم اگر جمع شوند نمی‌توانند کاری بکنند که من مصرف‌کننده شوم.

خواسته‌های نامعقول (ذرات ناخالص) درون انسان مثل براده‌های آهن هستند که وقتی در شرایطی قرار بگیرند، مثلاً تحت تأثیر یک آهن‌ربا یا میدان مغناطیسی، در آن جاذبه و کشش به‌وجود می‌آید که به آن حس می‌گوییم. ما برای انجام دادن یا ندادن هر کاری به این حس نیاز داریم.

تزکیه و پالایش به این معنی نیست که وقتی کششی در من به‌وجود می‌آید در مقابل آن مقاومت کنم؛ چون هم این کار انرژی زیادی می‌خواهد و زمانی می‌رسد که تحمل و انرژی ما تمام می‌شود و آن را رها می‌کنیم و آن کار خودش را می‌کند؛ مثل فشرده نگه داشتن یک فنر که به محض برداشتن فشار از آن، به حالت اول برمی‌گردد. در کنگره، تزکیه و پالایش یعنی ما شرایطی را فراهم کنیم که آن ذرات ناخالصی (براده‌های آهن) از ما خارج شوند و یا جنس آن‌ها عوض شود تا دیگر تحت تأثیر نیروهای خارجی قرار نگیرند (مثل تغییر براده‌های آهن به مس یا نقره که دیگر تحت تأثیر آهن‌ربا قرار نمی‌گیرند).

در درمان تدریجی اعتیاد در کنگره، ما به روشی مواد را تغییر می‌دهیم و یک‌سری را هم خارج می‌کنیم تا به نقطه‌ای برسیم که جاذبه یا پتانسیلی وجود نداشته باشد که ما را به سمت مصرف دوباره مواد بکشد.

این ذرات ناخالصی می‌توانند شامل کلیه خواسته‌های نامعقول ما باشند که در شهر وجودی ما ساکن هستند. این ذرات کنار هم قرار می‌گیرند چون خواسته‌های مشترکی دارند و یک سیستم و ساختار متحد و یکپارچه را به‌وجود می‌آورند. خواسته‌های نامعقول با یک‌سری حقه‌ها و نیروهایی که به آن‌ها کمک می‌کنند در ساختار عقل رسوخ می‌کنند تا فرمان و خواسته خود را به اجرا درآورند.

هر انسان در یک سطحی از دانایی قرار دارد و یک‌سری مطالب را می‌تواند درک کند و جواب دهد و اگر مطالب پیچیده‌تر شوند دیگر نمی‌تواند جواب دهد. در واقع حقه‌ها وقتی شکل پیچیده‌تری به خود بگیرند، ما نمی‌توانیم تشخیص درستی بدهیم و تصمیم درستی بگیریم. انسان بعد از شناخت ضد‌ارزش‌ها می‌خواهد به سمت ارزش حرکت کند که این کار ساده نیست، چون انسان وارث تاریکی درون خودش است.

گاهی ساختار ضد‌ارزش در درون ما آن‌قدر قوی است که با وجود دانستن آن ضد‌ارزش، اجازه تغییر را به‌سادگی به ما نمی‌دهد. به طور مثال وقتی شما متوجه شدید که اعتیاد یک ضد‌ارزش است، باید بدانید وارث یک ساختار نیرومند هستید که در فکر، ذهن، احساس، تفکر و روح شما نفوذ کرده و این ساختار قوی را با زور و اجبار نمی‌توان تغییر داد؛ بلکه باید آن ساختار را تغییر داد و تبدیل کرد.

در ابتدای سفر، مسافر خوب سفر می‌کند، چون آن ساختار در ابتدا آن تغییر را جدی نمی‌گیرد، ولی بعد از مدتی ساختار کار اصلی خود را شروع می‌کند و تا زمانی که به پایان سفر نزدیک‌تر می‌شویم تمام حقه‌های خود را به کار می‌گیرد تا قدرت خود را حفظ کند. به طور مثال هزار دلیل می‌آورد که سر جلسه حاضر نشود؛ اما با بالا بردن دانایی، این حقه‌ها کم‌رنگ شده و دیگر قدرت نخواهند داشت و به درمان واقعی خواهیم رسید.

منبع: سی‌دی حس
نویسنده: همسفر رها رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر فیروزه رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون نهم)
ویرایش و ارسال: همسفر نگین رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون سوم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .