هشتمین جلسه از چهل و یکمین دوره کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ شعبه نیما یوشیج بهشهر به استادی مسافر باقر، نگهبانی مسافر سلیمان و دبیری مسافر عسگری با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» در روز سهشنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۵/28 رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان باقر هستم یک مسافر، ابتدا تشکر می کنم از بنیان کنگره 60 و راهنمای عزیزم و همه ی اعضای کنگره 60 خصوصا خدمتگزاران شعبه نیمایوشیج که آموزش های بسیاری از آنها گرفتم. امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق و پایدار باشید و در همه ی عرصه ها خوش بدرخشید.
ابتدا میخواهم اندکی از وادی ششم بگویم و بعد از شدت تخریب و سرگذشتم که مرتبط با وادی ششم است کمی صحبت کنم. حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم. من باقر کجای کار بودم و اکنون به کجا رسیدم، همانطور که در وادی هشتم میگوییم با حرکت راه نمایان میشود با میزان خواستهی زیادی که داشتم قدم به راهروی کنگره گذاشتم. وقتی راهنما میگوید این مقدار شربت تو هست من باید فرمانده عقل خود باشم و همان را اجرا کنم و سرخود نروم و داروی خودم را زیاد نکنم. اگر گریزی داشته باشم فرمانده خوبی نمیشوم. اگر خوب اجرا کنم سفر و درمان خوبی خواهم داشت. چراکه خواسته قوی داشتم.
همیشه سعی کنیم دوربین را به روی خود بیندازیم. و قبل از قضاوت دیگران خودمان را ببینیم. چکار به فلان شخص داریم. پیوسته این مطلب را به اطرافیانم گفتم که کنگره بهشت است و جای عالی است. من هیچوقت باور نداشتم که به این نقطه میرسم و یادم هست که سال 98 از خداوند خواستم که یا مرا بکشد یا راه رانشانم دهد. غذا بدون چاشنی که بدرد نمیخورد. بدون نمک یا ترشی چه فایدهای دارد! زمانی با خانمم در حال عبور از مسیری بودم که کنگره در آن واقعشده یکباره تصمیم گرفتم وارد محوطه کنگره شوم. خاطرم هست جوانان زیادی در کنگره حضور داشتند میخواستم برگردم آنهم به این دلیل که تصور میکردم اینجا فقط جای جوانهاست که یک عزیزی به من گفت مگر تو از من سن کمتری داری که روی من تأثیر فراوانی داشت که دلیل ماندنم شد. من همه راهها را رفتم همه نوع مصرف را داشتم از شیشه و هرویین تا کراک و تریاک و نگاری.
امروز درجایی حضور داشتم یکی از همپیالههای قدیمم به من گفت آیا افسوس آن زمانها را نمیخوری گفتم اصلاً. من آن روز لذت مواد را اگر بردم امروز بدون مواد حالش را میبرم. مواد به نظرم هیچچیزی نیست و ما بیجهت از آن هیولا میسازیم.
اگر کنگره را داشته باشیم و خواسته خود را تقویت کنیم مواد یک موضوع مسخرهای خواهد شد. من دفعه اول که سفر کردم دچار بیماری شدم جراحی سنگینی داشتم و این شد که سفرم را بعد از هشت ماه رهایی خراب کردم، هرچند که کنگره را بشدت دوست داشتم ابتدا با مصرف کم شروع کردم و تلاش میکردم خودم و همسرم را متقاعد کنم که این بار کممصرف میکنم و مشکلی پیش نمیآید ولی یک وعده شد دو وعده و سه وعده و چند وعده و قسمت این بود که مجدد سفر کنم و اکنون باحال خیلی خوبی در این جایگاه قرار گرفتم.
دوستان باور بفرمایید برای سلامتی خودتان و لذت بردن از دنیا هم که شده به سمت این مسائل نروید. من آن زمان که حقوقبگیر بودم همیشه کوتاه میآوردم چراکه مدام دروغ میگفتم. از برداشت محصول تا فروش آن. هرجایی که میرفتم و هرکاری که میکردم. مجبور بودم چون مواد این کار را میکند. به نظر من کنگره جای کسی است که تخریب بالایی داشته و اصطلاحاً داغان باشد.
حرمت کنگره را خیلی قبول دارم و به آن احترام میگذارم و سعی میکنم به دیگران این موضوع را انتقال دهم تا اهمیت را بهتر درک کنند. شما یک مورد پیدا کنید که مثلاً پدر برای فرزند رایگان کاری کند، یا برعکس. ولی من باقر میآیم یازده ماه سفر میکنم و یک ریال از من نمیگیرند کجا بهتر ازاینجا میشود پیدا کرد.
نکته آخر اینکه من واقعاً در حال لذت بردن از کنگره هستم و در زندگی هم آرامش کاملی دارم، چطور میتوان وصف کنم که دنیا مال باقر است. چهل سال زندگی را به فنا و نابودی کشانده، کم نیست. ازاینجا تا قلعه محمود میرفتم برای نگاری کشیدن. که خیلی خندهدار بود. باقر تو کجا قلعه محمود کجا. ولی الآن هرکاری میخواهم انجام دهم یا همسر و خانوادهام مشورت میکنم. من باقر باور ندارم که بدون مواد نشود از زندگی لذت نبرد بلکه برعکس آن صادق است. من از سال ۹۸ تا به امروز حال خوبی داشتم و جا دارد تشکر کنم از آقا حمید که حال امروزم را مدیون ایشان هستم، هر باری که ایشان را میبینم انرژی میگیرم. واقعاً ممنون همه شما هستم و از اینکه با سکوت خود به صحبتهای من گوش دادیم سپاسگزارم.
عکس و ویراستاری : مسافر محمدجواد لژیون هشتم
بارگذاری : مسافر علی لژیون پانزدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
223