English Version
This Site Is Available In English

مغز مترجم عقل است

مغز مترجم عقل است

یازدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر محرم، نگهبانی مسافر مجید  و دبیری مسافر کسری با دستور جلسه "وادی ششم و تاثیر آن روی من" روز سه‌شنبه ۲8 مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محرم هستم یک مسافر. 

خدا را شاکرم که این فرصت را به من داد تا آموزش بگیرم، یاد بگیرم و در طول زندگی‌ام آن‌ها را عملی کنم. از نگهبان محترم، دبیر عزیز، ایجنت بزرگوار، گروه مرزبانی و تک‌تک شما عزیزان، حتی دوستان تازه‌وارد، سپاسگزارم که این جمع را تشکیل دادید تا به رهایی، پاکی، تعادل و سلامتی برسیم.

وقتی برای اولین بار پشت درب کنگره آمدم و شش ماه منتظر ماندم، سعادت نصیبم شد که وارد کنگره بشوم. وقتی این پیراهن سفید را به تن کردم، انگار تمام گردوغبار، دود و مشکلاتم را پشت در گذاشتم. به نوعی رنگ عوض کردم، جوانه زدم و دوباره رشد کردم. خدا را شکر که در این مسیر، هر نقطه مثبتی که کسب کردم، در وجودم ذخیره شد و تا جایی که توانستم، آن‌ها را در زندگی‌ام عملی کردم.

تا کنون این جایگاه را تجربه نکرده بودم. دو روز پیش که راهنمای محترم به من گفتند استادی این جلسه را بر عهده بگیرم، انگار یک پله بالاتر رفتم. این لذتی که از بودن در این جمع و صحبت کردن با شما می‌برم، در طول عمرم تجربه نکرده بودم. من قبلاً در چنین جمع‌هایی صحبت نکرده بودم و بلد نبودم. این توانایی را از شما، به‌عنوان هدیه و نیروی مثبت، گرفتم و در خودم ذخیره کردم.

وادی ششم درباره عقل است. حکم عقل چیست؟ حکم، یک کلمه است؛ آیا دستور است؟ عقل چیست؟ عقلی که نه دیده‌ام، نه حسش کرده‌ام، نه پوست دارد، نه استخوان، نه گوشت. نمی‌دانم از کجا آمده و به کجا خواهد رفت. این ناآگاهی کامل من بود. عقل، جزو صور پنهان است که در کنگره به من آموختند. من درکی از عقل نداشتم. حالا که می‌گویند مغز مترجم عقل است، تازه پس از شصت سال این را متوجه می‌شوم. خوشا به حال شما که سی یا چهل سال دارید؛ حداقل بیست سال از من جلوترید. بهتر از من می‌توانید زندگی کنید، بفهمید، درک کنید و عملی کنید.

آنچه من می‌گویم، چیزی است که تازه یاد گرفته‌ام. اگر خدا فرصتی بدهد، می‌توانم آن را اجرا کنم. موضوع بعدی، مسئله نفس است. ما سه مرحله نفس داریم: نفس اماره (امرکننده)، نفس لوامه (سرزنش‌کننده) و نفس مطمئنه. این بستگی به عملکرد ما دارد. من وقتی با تخریب فراوان به کنگره وارد شدم، هیچ‌چیز از عقل نمی‌دانستم. آنچه دنبالش بودم، از نفس اماره بود. اگر راه دزدی، خیانت یا جنایت به من نشان می‌داد، همه از نفس اماره بود. من حضور عقل را اصلاً متوجه نشده بودم. حالا که به کنگره آمده‌ام، کتاب را خوانده‌ام، تفکر کرده‌ام و روی آن فکر کرده‌ام، تازه می‌فهمم عقل چیست.

از شما ممنونم که به من فرصت دادید و به صحبت‌هایم گوش کردید.

مرزبان خبری:  مسافر علی‌اصغر
عکاس: مسافر مجتبی ل۱۶
تایپ: مسافر مهدی ل۱۴
تنظیم و ارسال خبر: مسافر مهراد ل۱۱

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .