جلسه چهارم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی طارم با استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر بهناز و دبیری همسفر زری با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملا اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از خدای خودم خیلی تشکر میکنم که به من یکبار دیگر توفیق خدمت در این جایگاه را اعطاء نمود تا آموزش بگیرم و همینطور خداوند را برای وجود مسافرانمان شکرگزاری میکنم که به واسطه مصرف کننده بودنشان ما مسیرمان به کنگره افتاد و توانستیم در جایگاه همسفر بودن به کنگره وصل باشیم. ما در هر جایگاهی که باشیم؛ باید جایگاه همسفر بودن را فراموش نکنیم.
دستور جلسه امروز در مورد «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» قبل از اینکه در مورد این دستور جلسه صحبت کنم، دوست دارم عقل را برای کسانی که هنوز به وادی ششم نرسیدهاند و یا تازه واردین هستند از نگاه کنگره معنی و تعریف کنم. آقای مهندس میفرمایند: عقل از لحظه تولد به وجود نمیآید؛ بلکه آن مغز است که از لحظه تولد به وجود میآید. حتی ما نمیدانیم که جایگاه عقل در کجا است! در مغز است یا در قلب؟! هنوز هیچکس جایگاه عقل را نتوانسته است تعیین کند؛ حتی نمیدانیم که عقل از چه موادی تشکیل شده است که جنس آن چه میباشد؟ مانند روح که نمیدانیم از چه جنسی تشکیل شده است؛ چون عقل از گوشت، پوست و استخوان نیست و فناناپذیر است؛ برای همین است که با مرگ هم از بین نمیرود.
کنگره۶۰ مفهوم عقل را طوری برای ما شکافته که قابل لمس باشد. فرمان عقل یعنی توانایی انجام کار درست و توانایی انجام ندادن کارهای نادرست؛ در واقع تمام حرکت و بازی زندگی همین است که همه ما انسانها یک روزی به آن نقطه برسیم که بتوانیم کاری که میدانیم درست است را انجام دهیم همه ما انسانها مثل یک خانهای هستیم که روزنهای در این خانه وجود دارد که باعث جذب نور عقل کل که فر ایزدی دارد میشود.
ربط بزرگ بودن این روزنه این است که ما در چه مرحلهای از نفس قرار داشته باشیم یعنی تا چه میزان در صراط مستقیم و در تلاش و کوشش هستیم. هر چهقدر به طرف تاریکیها حرکت کنیم روزنه جذب نور الهی کوچکتر میشود همین جایگاه نفس باعث میزان انرژی گرفتن ما از اعمال درست میباشد؛ چون انسان زمانی یک کار را عملی میکند که از انجام آن کار لذت ببرد و حس آن نسبت به انجام آن کار تزکیه و پالایش شده باشد. برای مثال ما در کنگره یاد میگیریم که وقتی راهنما به لژیون وارد میشود به احترام ایشان بایستیم و همیشه قدردان زحمات راهنمای خود باشیم این قدردان بودن و محترم بودن نباید مختص ساعتی که در شعبه حضور داریم باشد باید همین عمل قدردانی و احترام گذاشتن را در زندگی خصوصی خود نسبت به مسافر نیز اجرایی کنیم؛ یعنی حس خود را نسبت به مسافر به دور از خشم و کینه کنیم تا بتوانیم برای اجرایی کردن آن انرژی بگیریم و به فرمان عقل نزدیک شویم.
وقتی فرمان عقل میگوید اول کارهای خانه را انجام بده و بعد مشغول به نوشتن سیدی باش؛ باید اولویت بندی در ذهن را درست انجام دهیم وقتی اولویت بندیهای ما درست انجام میشود که ما به تعادل کافی رسیده باشیم هسته وجودی ما در سفر دوم شکل میپذیرد و سفر دوم نیازمند چیزی به نام بخشش است همانطور که یاد گرفتیم کینه و کدورت خود را نسبت به مسافر قبل از ورود به کنگره ببخشیم باید یاد بگیریم که از وجود خود هم در مسیر کنگره ببخشیم و رساندن پیام کنگره به دیگران که جزئی از مسیر درمان و طی نمودن سفر دوم است را عملی کنیم.
با بخششی که شخص انجام میدهد نیروهای مثبت انسان را تحت امر خود قرار میدهند و وی را از دایره انرژیها و نیروهای منفی خارج مینماید. لازمه این کار بخشیدن و تقویت روح نمایند و نتیجه آن کمک به بسیاری از انسانهای دردمند است؛ زیرا همانطور که در مسیر سفر اول برای رهایی مسافر و آرامش خودمان تلاش میکنیم و دیگران نیز در این مسیر به یاری ما میآیند؛ ما نیز باید در ادامه کنگره را تنها نگذاریم و برای آمدن اعضایی که بیرون از کنگره منتظر اذن ورود برای در کنگره بودن هستند مسیر را فراهم کنیم یعنی با بخشش مالی میتوانیم شرایط را در نمایندگی حفظ کنیم تا همانطور که دیگران برای ما کاشتند و ما خوردیم ما هم برای دیگران بکاریم تا آنها نیز بهره ببرند.
این بخشش نیازمند کمی فشار و سختی است؛ زیرا فقط از ته مانده جیب در این مسیر گذاشتن کافی نیست خدمت مالی در کنگره اصلاً اجباری نیست و داوطلبانه صورت میگیرد؛ ولی این در صور آشکار است اگر در باطن عمل خوب دقت کنیم به دلیل این که سلامتی ما در گرو اموال کنگره است باید خدمت مالی داشته باشیم. حال نیازی نیست که حتماً پانصد میلیون تومان برای کنگره کنار بگذاریم هر کس میتواند در حد توان خود این کار را انجام دهد در ادامه با دو بیت شعر که مفهوم این را دارد که قبل از این که عمر ما به پایان برسد و دست ما از دنیا کوتاه شود و نتوانیم خدمت مالی انجام دهیم را برایتان میخوانم.
آمد سحری نواز میخانهی دل
کای رنده خراباتی و دیوانهی ما
برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانهی ما

مرزبانان کشیشک: همسفر زیبا و مسافر غلامرضا
تایپیست: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم) نگهبان سایت
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
45