مشارکت مکتوب همسفران لژیون ششم:
همسفر صدیقه:
حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم؛ قبلاً تصور من از عقل این بود؛ هر فردی داناتر باشد، عاقلتر است؛ اما اینکه این دانایی از کجا به دست میآید و چگونه میتوان عاقلانهتر رفتار کرد را از آموزشهای کنگره آموختم.
انسان دارای دو بخش است؛ صور آشکار و صور پنهان؛ عقل جز صور پنهان است و از فرّ ایزدی برخوردار میباشد یعنی خداوند به هر انسانی عقل عطا کرده است.
اگر انسان فرامین الهی را اجرا کند و در مسیر صراط مستقیم حرکت نماید، به تکامل میرسد؛ چرا که این فرمانروای بزرگ، هرگز اشتباه نمیکند؛ مگر آنکه اطلاعات غلط به او داده شود.
نفس اماره و خواستههای نامعقول، انسان را از فرمان عقل دور میسازند؛ زیرا این دو همیشه در تضاد هستند؛ برای اینکه بتوانیم با نفس خود مقابله کنیم و تصمیمات عاقلانه بگیریم، باید از خود آغاز کنیم؛ تزکیه و پالایش مهمترین اقدام برای رسیدن به فرمان عقل است.
همسفر فاطمه:
وادی ششم، مانند پنج وادی پیشین، در جایگاه مخصوص خود قرار گرفته و به زیبایی بیان میکند که عقل در اینجا فرمانروا است؛ برای اینکه بتوانم درست زندگی کنم، لازم است در کنگره ۶۰ حضور داشته باشم، آموزشهای لازم را دریافت کنم و آنها را در زندگی به اجرا درآورم.
وادی ششم به من یادآور میشود که من تنها یک جسم ظاهری نیستم؛ بلکه باید از قیاس کردن پرهیز کنم و همانطور که آقای مهندس گفتهاند، از سیستم فکری و عقلی خود کمک بگیرم تا تشخیص دهم کاری که انجام میدهم درست است یا نادرست.
عقل انسان همچون یک قاضی عمل میکند که درباره درست یا غلط بودن تصمیمات، حکم صادر میکند؛ برای رسیدن به فرمان عقل، باید از کارهای کوچک آغاز کنیم؛ اگر اجرای آنها را یاد بگیریم، مسیر برای ما سادهتر و هموارتر خواهد شد.
همسفر سوسن:
این وادی بر اهمیت شناخت و عمل به فرامین عقل تأکید میکند؛ در این وادی، با دو پارامتر اساسی از صور پنهان انسان روبهرو هستیم؛ عقل و نفس.
عقل در کشور وجودی ما حکم فرمانروایی عادل و بزرگ را دارد که نشانهای از قدرت مطلق است.
فرمان عقل لازمالاجراست؛ به عبارتی، هر فرمانی که صادر میکنیم باید توانایی اجرای آن را داشته باشیم.
برای نمونه، زمانی که تصمیم میگیریم ناامید نشویم یا همهچیز را سیاه نبینیم، موفق میشویم و این تصمیم را عملی میکنیم، در حقیقت فرمان عقل را اجرا کردهایم و به سمت روشنبینی و امیدواری حرکت کردهایم.
اما در این شرایط، نفس اماره اغلب با چهرهای زیبا و فریبنده ظاهر میشود تا با انتقال دادههای غلط، ما را به سمت ناامیدی بکشاند؛ نفس اماره همواره تلاش میکند مانع اجرای فرامین منطقی عقل شود.
اینجا مسئولیت من آغاز میشود؛ اینکه بتوانم هوشیارانه فرمان عقل را از خواستههای نامعقول نفس اماره تشخیص دهم.
همسفر شهناز:
وادی ششم بیان میکند عقل از موادی تشکیل شده است که ما هنوز ذرهای از آن را نمیدانیم؛ عقل از گوشت و پوست و استخوان نیست؛ به همین دلیل فناناپذیر است و از بین نمیرود.
ممکن است این پرسش پیش بیاید که مغز چیست؟ مغز جایگاه و یا به عبارتی مترجم عقل است؛ همانگونه که زبان وسیلهای برای چشیدن است؛ عقل در جسم انسان در حکم فرمانروایی عادل و بزرگ قرار دارد که نشان از قدرتی مافوق دارد.
اجرای دستورات عقل، انسان را در مسیر مستقیم قرار میدهد و به آرامش و صلح میرساند، تا جایی که به مقام «شو، شود» دست مییابیم؛ البته در مقابل این فرمانروای عادل، نیرویی قوی به نام نفس اماره وجود دارد که مانع توجه ما به فرامین عقل میشود.
برای روشنتر شدن موضوع، میتوان جسم انسان را به یک سرزمین تشبیه کرد؛ سرزمینی که در آن افراد گوناگونی زندگی میکنند و شورایی از بزرگان اقوام مختلف وجود دارد؛ تصمیمهای این شورا به حاکم ارائه میشود، اگر حاکم آن را درست بداند، فرمانداجرا را صادر میکند اما هنگامی که شورا تحت فشار برخی از روسای قبایل، تصمیمهای غیرمنطقی بگیرد، عقل فرمانی صادر نمیکند؛ در این شرایط، عقل یا فرمانروا کنار گذاشته میشود و ریاست به دست نفس اماره میافتد و شهر وجودی به سمت نابودی پیش میرود.
در این میان، یکی از بزرگان شورا به نام نفس لوامه تلاش میکند تا مانع این انهدام شود؛ در این حالت، گاهی اوضاع آرام است و گاهی آشفته، تا روزی که بزرگ دیگری از شورا، یعنی نفس مطمئنه، به ریاست برسد؛ آن زمان، انسان به فرمان عقل نزدیک میشود.
رسیدن به این مرحله تنها یک راه دارد؛ از همین اکنون فرمان عقل را اجرا کنیم؛ نیازی نیست کارهای بزرگ انجام دهیم؛ بلکه از کارهای سادهای مانند نظم در زندگی روزمره، رعایت بهداشت شخصی یا انجام وظایف کوچک آغاز کنیم؛ به مرور، همین اعمال ساده ما را به جایی میرساند که توان اجرای فرمانهای بزرگ را پیدا کنیم.
همسفر حمیده:
در این وادی با دو پارامتر اساسی از صور پنهان انسان روبهرو میشویم: عقل و نفس؛ عقل نیرویی است با فر ّایزدی که از قدرت الهی سرچشمه میگیرد؛ هرچه انسان در مسیر صراط مستقیم قرار گیرد و به نیروی الهی نزدیکتر شود، قوه تعقل او نیرومندتر خواهد شد؛ از طرفی هرچه از این مسیر دور شویم، نیروی عقل تضعیف شده و قدرت تشخیص آن کاهش مییابد.
من، برای رسیدن به فرمان عقل تنها یک راه میشناسم؛ تزکیه و پالایش و این مسیر فقط با حرکت در صراط مستقیم امکانپذیر است؛ یعنی همان خدمت کردن، خدمتی بدون هیچ چشمداشت به خلق خدا.
بسیاری از انسانها گمان میکنند عقل همان مغز است، اما چنین نیست؛ مغز تنها مترجم عقل است؛ عقل راهنمای درون است که انسان را هدایت میکند و همچون قاضی، درباره درست یا نادرست بودن تصمیمها حکم صادر مینماید.
اطلاعات از طریق مغز دریافت میشوند و سپس عقل فرمان اصلی را صادر میکند.
در این وادی میآموزیم که به ندای درون گوش دهیم و به آن توجه کنیم.
رسیدن به فرمان عقل چندان دشوار نیست؛ کافی است به احکام ساده آن عمل کنیم؛ مثلاً زبالهها را به موقع بیرون بگذاریم، سر وقت به حمام برویم، کارهای شخصی خود را به موقع انجام دهیم؛ انجام همین کارهای به ظاهر کوچک، یعنی حرکت در مسیر فرمان عقل.
فرمان عقل همان «شو، شود» است؛ یعنی هر کاری که در ذهن داریم و قصد انجامش را داریم، همان لحظه و به موقع انجام دهیم و به آینده موکول نکنیم.
همسفر مهرنوش:
تا قبل از آشنایی با کنگره، هر طور که دلم میخواست فکر میکردم و هر کاری را بدون تأمل انجام میدادم؛ هیچگاه به عاقبت کارهایم توجهی نداشتم؛ چون دوست داشتم آن کار را انجام دهم، به خیال خودم کارم درست بود و خود را عقلکل میدانستم؛ اما نتیجه آن کارها چیزی جز شکست و بن بست نبود و هر بار هم به سرعت سراغ کار دیگری میرفتم.
وقتی با کنگره آشنا شدم و آموزشها را دریافت کردم، تازه فهمیدم تمام کارهایی که انجام میدادم از روی نادانی و بیفکری بوده است؛ در واقع چیزی به نام «تفکر» در وجودم نبود؛ بلکه این نفس من بود که فرمان میداد و من بیچون و چرا اطاعت میکردم.
در وادی ششم با نفس اماره آشنا شدم؛ نیرویی که تمام وجودم را در اختیار گرفته بود؛ این وادی به من آموخت که چگونه میتوانم نفسم را کنترل کنم؛ در این مسیر با کارهای ارزشی و ضدارزشی آشنا شدم و دریافتم که با انجام کارهای ارزشی میتوان نفس اماره را مهار کرد.
وقتی نفس کنترل شود، تازه میتوان به عقل رسید، شهر وجودی را نجات داد و به سوی بهبودی حرکت کرد؛ امروز خداوند را شکر میکنم که در مسیر سبز کنگره قرار گرفتم؛ مسیری که به من آموخت چگونه شهر وجودیام را درمان کنم.
همسفر سنا:
جناب مهندس میفرمایند: ما نمیدانیم جنس عقل از چیست، اما میدانیم که وجود دارد؛ عقل مانند میزان و ترازو عمل میکند؛ یعنی هر خواستهای که داریم ابتدا باید توسط عقل سنجیده و تأیید شود، در غیر این صورت رد خواهد شد.
در وادیهای اول تا چهارم آموختیم که برای رسیدن به خواستههای معقول، باید تفکر کنیم؛ در وادی پنجم به این نتیجه رسیدیم که تفکر به تنهایی کافی نیست، بلکه باید با حرکت همراه باشد تا ما را به نتیجه دلخواه برساند.
اما در وادی ششم یاد میگیریم که فرمان عقل خود را به رسمیت بشناسیم و با نفس اماره مبارزه کنیم؛ اگر به فرمان عقل گوش دهیم و هر کار معقولی را در زمان مناسب انجام دهیم، یعنی همان «شو، شود» را اجرا کردهایم؛ به عنوان مثال وقتی با خود میگویم: «امروز باید سیدی بنویسم» و همان لحظه انجامش میدهم، این یعنی اطاعت از فرمان عقل.
آنچه از این وادی آموختم این بود که عقل چیست؛ پیشتر گمان میکردم عقل و مغز یکی هستند؛ اما با آموزشهای کنگره فهمیدم که عقل جز صور پنهان است و حتی با مرگ هم از بین نمیرود و همیشه با من خواهد بود.
عقل در جسم من حضور دارد و در مقابل خود دشمنی قوی به نام نفس اماره دارد که تنها دستور میدهد؛ برای اینکه بتوانم بر این شیطان درون غلبه کنم، باید آگاهی خود را با آموزشهای کنگره بالا ببرم، به صدای عقل گوش کنم و از نفس اماره پیروی نکنم تنها به این شکل میتوانم نفسم را تربیت کنم تا به فرمان عقل و در نهایت به نفس مطمئنه نزدیک شوم.
همسفر نزهه:
اگر وادیها را به خوبی درک و لمس کرده باشم، باید حرکت خود را به سوی فرمان عقل آغاز کنم؛ زیرا با دریافت آموزشها، وظیفه دارم آنها را از قوه به عمل درآورم یعنی ترس خود را به شجاعت، ناامیدی را به امیدواری تبدیل کنم و جهالت را با کسب دانش و علم به دانایی برسانم.
همچنین باید نیروهای خفته درونم را بیدار کنم، آنها را استخراج کنم و در زندگی به کار بگیرم؛ زیرا سکون، موجب انهدام وجودی من میشود و مانع هرگونه پیشرفت خواهد بود؛ همانطور که جهان هستی همواره در حال تغییر، تبدیل و ترخیص است، من نیز باید تغییر کنم تا بتوانم به فرمان عقل نزدیک شوم.
همسفر نسرین:
وادی ششم درباره عقل سخن میگوید؛ نیرویی سرنوشتساز که اهمیت فراوان دارد و هیچ آغاز و پایانی برای آن وجود ندارد؛ ما در همه کارهای روزمره خود نیازمند رسیدن به فرمان عقل هستیم.
افراد بسیاری بر این باورند که جایگاه عقل در مغز است، در حالی که این تصور نادرست است؛ چرا که عقل فناناپذیر است و حتی پس از مرگ نیز از بین نمیرود؛ زیرا ما بعد از مرگ هم خاطرات و حافظه خود را داریم.
عقل در وجود ما همانند فرمانروایی بزرگ و عادل عمل میکند؛ اگر عقل ما ضعیف باشد، زندگی در بدبختی و بیچارگی خواهد گذشت؛ اما زمانی که مطیع عقل باشیم، به اهداف بزرگ نزدیک میشویم و به صراط مستقیم، آرامش و آسایش دست پیدا میکنیم.
البته عقل برای اینکه همواره دستورات درست صادر کند، نیازمند آموزش و آگاهی است؛ همه ما میدانیم چه کاری درست و چه کاری نادرست است، اما همیشه قادر به اجرا نیستیم؛ هر زمان که موفق شویم دانستههای خود را عملی کنیم، در واقع به فرمان عقل نزدیک شدهایم.
منبع: وادی ششم و تاثیر آن روی من
رابط خبری: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر سما رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم) دبیر دوم سایت
همسفران نمایندگی آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
74