English Version
This Site Is Available In English

از پس پرده اعتیاد تا روشنایی محبت

از پس پرده اعتیاد تا روشنایی محبت

همسفر فاطمه برداشت خود را از «سی‌دی پرده» ارائه کردند که در ادامه می‌خوانیم:
نیروی خفته موهبتی است که بر خلاف حیوانات در وجود انسان نهفته است و این نیروی عظیم تنها با حرکت و تلاش بیدار می‌شود و نه صرفاً با دعا و عبادت‌ کردن و یا روزه گرفتن؛ اگرچه دعا ارزشمند است؛ اما بدون عمل و حرکت ثمری نخواهد داشت؛ همان‌گونه که خداوند فرموده است: «از تو حرکت، از من برکت».
برای دستیابی به هر هدفی، باید بهای آن را پرداخت کرد و تلاشی واقعی و بی‌وقفه انجام داد و تاریخ گواه این حقیقت است، نمونه‌ای روشن از این امر در دوران شاه سلطان حسین صفوی است که به‌جای مقابله با دشمن، تنها به دعا مشغول شد و نتیجه‌ای جز شکست کامل برای او نداشت.
مسیر رشد دوگانه که مادی و معنوی می‌باشد و زندگی و نیروی حیات انسان باید به‌طور هم‌زمان در این دو مسیر مکمل رشد یابد که از لحاظ مادی، بهره‌گیری از دانش، آگاهی و امکانات موجود برای پیشرفت در زندگی دنیوی است و از لحاظ معنوی، توجه به ارزش‌های والای انسانی و رشد روح می‌باشد.
دل زمین سرشار از نیروها و منابعی نهفته؛ مانند الماس، فیروزه و طلا است و برای استخراج این منابع باید کار و زحمت کشید که نیروی درونی انسان نیز تنها با اراده، حرکت و عمل آشکار می‌شود.
برای بیدار کردن نیروی خفته و درمان اعتیاد که بیدار کردن نیروی خفته، همانند استخراج گوهرهای گران‌بها از دل زمین است و این نیازمند تلاش و شجاعت برای غلبه بر خطرات احتمالی می‌باشد؛ اما این حرکت نباید بدون تفکر باشد، مانند کاشتن خرما که در تبریز به ثمر نمی‌رسد، حرکت بدون اندیشه نتیجه‌ای نخواهد داشت؛ ابتدا باید فکر کرد و سپس با برنامه‌ریزی گام برداشت.
در مسیر درمان اعتیاد نیز باید با صبر و پشتکار به حرکت ادامه داد و شکست‌ها را نه پایان راه؛ بلکه پل‌هایی برای پیروزی پنداشت و عشق واقعی به خداوند که در واقع همان حرکت در صراط مستقیم و تلاش مستمر برای رسیدن به کمال است را در نظر گرفت.
کنگره ۶۰ به‌ عنوان کلید و گشاینده درهای بسته درمان اعتیاد، راهی را آشکار کرد که سال‌ها ناشناخته باقی مانده بود. امروزه این روش درمانی به موفقیت چشم‌گیری دست یافته است و باید این موفقیت به همه‌جا منتقل شود؛ زیرا آزادی واقعی در انتظار همگان است.
برای رهایی از پرده اعتیاد و محبت که پرده اعتیاد و باورهای غلط؛ همچون پرده‌ای پوسیده مانع از پیشرفت و رهایی انسان می‌شوند و باید از پس این پرده بیرون آمد و با محبت زندگی کرد؛ زیرا محبت تنها عامل بقا و درمان واقعی است.
محبت، این عشق واقعی و بی‌قید و شرط، دوای همه دردها و پیونددهنده همه انسان‌ها است و فهم و درک عمیق محبت دشوار است؛ اما همین محبت، کلید اتصال ما به هستی و راه نجات ما می‌باشد؛ پس بیاییم انسان‌ها را با محبت درک کنیم و از گمان بد، حسادت، دشمنی و کینه دوری کنیم.
محبت یک گوهری بی‌همتا و راز آرامش واقعی است و هیچ چیز شیرین‌تر و گواراتر از محبت نیست.
دوست داشتن، گوهری بی‌اندازه ارزشمند است، این‌که دوست داشته شوی و خودت نیز دوست بداری، نعمت بزرگی است که والاتر از آن گوهری یافت نمی‌شود؛ اما افسوس که گاهی این محبت ناب را به کینه، دشمنی و حسادت تبدیل کرده‌ایم. تعصبات و برداشت‌های نادرست، محبت را دگرگون کرده و آن را به هزار شکل ناپسند درآورده است.
تنها پیوندی که ماندگار است و بقا دارد محبت است و می‌تواند ما را نجات دهد و آرامش و آسایش واقعی را به زندگی ما هدیه کند؛ اما باید دانست که محبت بدون دانایی، می‌تواند آسیب‌رسان باشد. محبت باید آگاهانه باشد؛ بدانیم برای چه و به چه کسی محبت می‌کنیم. محبت نباید اجباری یا تحمیلی باشد؛ عشق باید از درون و به صورت طبیعی و خودکار شکل گیرد.
عشق و محبت جنسیت نمی‌شناسد، ممکن است عشق به استاد، به هم‌جنس و یا به کل هستی باشد و عشق پاک و خالص، نیرویی است که دل را آرام می‌کند و بی‌قراری‌ها را فرو می‌نشاند.
معجزه هستی و ارتباط انسان با آن؛ همان‌طور که استاد می‌فرمایند: دل ما در جان بی‌جان تنگ می‌شود؛ یعنی با همه هستی در ارتباط هستیم؛ اما این ارتباط هنوز کامل نیست. ما پیدای ناپیداییم؛ در بُعدی با هستی و جان همه موجودات هم‌پیوندیم و در بُعدی دیگر، گویی جدا و ناشناخته‌ایم و این ارتباط و حضور در همه هستی، خود معجزه‌ای شگفت‌انگیز است.
اگر به هر نقطه‌ای در هستی بنگریم، معجزه خواهیم دید. به‌عنوان مثال؛ یک موتورسیکلت که از فلز ساخته شده است، پس از چند سال خراب می‌شود؛ اما قلب انسان که از بافت زنده تشکیل شده است، سال‌ها بی‌وقفه کار می‌کند و هر سلول آن پس از پایان عمر، جایگزین می‌شود و این روند بازسازی و تداوم، خود شگفتی و معجزه حیات است.
در عمق هر ذره و مولکول، آتشی نهفته است که دارای انرژی‌ای عظیم و رازآلود و ما تنها بخش کوچکی از آن را می‌توانیم درک کنیم. درست مانند سیم‌های سه‌تار که اگر از هم جدا شوند، نغمه‌ای زیبا نمی‌توان نواخت، ما نیز باید با وجودهایمان متصل و هماهنگ باشیم تا صدای زندگی را به گوش جهان برسانیم و زیبایی هستی را متجلی سازیم.


منبع: سی‌دی پرده
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
ارسال: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون هشتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی چالوس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .