English Version
This Site Is Available In English

عقل با حس سالم فرمان درستی صادر می‌کند

عقل با حس سالم فرمان درستی صادر می‌کند

جلسه دوم از دور دهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی خیام با استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر ملیحه با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

 دستور جلسه می‌گوید: «حکم عقل را در قالب یک فرمانروا کاملاً اجرا کنیم». حالا من به این شکل شروع می‌کنم شاید شما مثل من تا زمانی که وارد کنگره نشده بودید اصلاً و ابداً نمی‌دانستید عقل چیست؟ چه جایگاهی دارد؟ کجاست؟ چگونه کار می‌کند؟ شاید بسیاری افراد مانند من فکر می‌کردند که عقل، داخل سر یا مغز ما است. همان‌که به ما دستور می‌دهد کارها خود را به‌موقع انجام دهیم. در هنگام ورود به کنگره تصور می‌کردیم عقل مانند یک مترجم عمل می‌کند؛ حتی به‌اشتباه فکر می‌کردیم که عقل با مرگ انسان و متلاشی‌شدن جسم، از بین می‌رود؛ اما با آموزش‌ها کنگره فهمیدیم که برای عقل مرگی وجود ندارد.

وادی قبل، وادی پنجم و در مورد تفکر بود. آن جا متوجه شدیم که تفکرات و اندیشه‌ها ما به دو گونه عمل می‌کنند: مثبت یا منفی. افکار، نظرات ما توسط سیستمی درونی تشخیص داده می‌شوند که آیا مثبت هستند یا منفی؟ باید کسی یا چیزی این کار را انجام دهد که کاملاً دقیق باشد. معیاری دقیق و عیارسنجی توانا مثل ترازو و همچنین فرمانروا نیرومندی باید نظارت داشته باشد که آیا کارهای ما درست است یا غلط؟ مثبت است یا منفی؟ فرمانروا بزرگ، عقل است. اکنون تا حدودی فهمیدیم که عقل چیست؟ عقل برای این که درست تصمیم بگیرد به یک‌سری اطلاعات و آگاهی نیاز دارد.

دقیقاً مانند قاضی، زمانی که قاضی پرونده مهمی در دست دارد و می‌خواهد بفهمد آیا طرف مقابل درست می‌گوید یا دروغ؟ برای آن حکم صادر کند؛ چه‌کار باید بکند؟ باید پرونده فرد را جستجو کند. مطالعه کند و مطالب و نکاتی که قبلاً در پرونده نوشته شده است را دوباره بخواند و بررسی کند تا بتواند فرمانی عادلانه صادر کند. همان‌طور که گفتیم عقل با مردن از بین نمی‌رود؛ حتی عقل روح را رهبری می‌کند یعنی: روحی که در وجود ماست، فرامین آن را چه کسی صادر می‌کند؟ عقل. جالب اینجا است که می‌گویند: «عقل مانند یک ماشین تابع خودش است».

عقل نیاز به کسی ندارد خودش ذره‌ذره خودش را زیاد می‌کند یعنی: چطور از مسئله‌ای که تجربه ندارد، خود، آن تجربه را به دست می‌آورد و در پرونده‌اش ثبت می‌کند، نوبت بعدی آن اشتباه را تکرار نمی‌کند؛ البته آدم‌های بی‌خردی هستند که امکان دارد همان اشتباه را دوباره تکرار کنند. وقتی‌که جوی یا چاله جلو پا ما است دفعه اول آن را نمی‌بینیم و داخل آن می‌افتیم؛ اما برای مرتبه دوم که مسیری را طی می‌کنیم و دوباره داخل آن چاله می‌افتیم باید بسیار ناآگاه باشیم؛ چون آن مسئله در عقل ما ثبت شده است و می‌گوید: اول جلو راه خود را نگاه کن.

مسئله بعدی این است که کل سیستم (کل هستی) دارای عقل و سلول‌ها زیادی است. ما انسان‌ها از عقل جزئی برخوردار هستیم به‌مرورزمان می‌توانیم عقل خود را افزایش دهیم و به درجه بالاتر یا همان عقل کل برسیم. چطور؟ باید در مسیر صراط مستقیم قرار بگیریم. اگر به فرمان عقل، حساب شده عمل کنیم نهایتاً به آن صلح و آرامش می‌رسیم؛ اما اگر به فرمان عقل توجه نکنیم مطمئناً چیزی به جز رنج و بدبختی در انتظار ما نیست. اندازه عقل، تجربه، تفکر و اندیشه ما متفاوت است؛ حتی گیاهان، سنگ‌ها، حیوانات دارای اندیشه و تفکر هستند؛ ولی اندازه آنها با هم تفاوت دارد. کودکی که تازه به دنیا می‌آید آیا به‌اندازه یک فرد بالغ عقل دارد؟ نوزاد اندیشه و تفکر دارد؛ اما کامل نیست.

تفاوت دیگر با ما این است که عقل کودک فقط اندازه‌اش فرق می‌کند. همه این حرکت‌ها و بازی‌ها زندگی برای چیست؟ برای این که ما به فرمان عقل برسیم یا حداقل به آن نزدیک شویم. مشکل اینجاست که همه ما فرق کارهای خوب و بد را می‌دانیم. چه مثبت و چه منفی؛ ولی قادر نیستیم آن را اجرا کنیم و در  کاربردی‌کردن آن مشکل داریم مثال می‌زنم. من می‌دانم که یک هفته است حمام نرفته‌ام، بدنم بوی بد می‌دهد، لباس‌هایم چرک شده است؛ ولی فرمان عقل که همان رفتن به حمام و شستشو بدن و لباسم است را نمی‌توانم اجرا کنم. عقل به من می‌گوید: بلند شو. حمام برو؛ ولی من فرمان عقل را اجرا نمی‌کنم، می‌گویم: رها کن. اشکالی ندارد و در واقع به صدا نفس اماره خود گوش می‌دهم و آن را می‌شنوم.

فرمان عقل واقعاً یک مسئله بزرگ، غول‌آسا و پیچیده نیست؛ بلکه فرمان عقل یعنی این که بتوانیم کار‌ها خوب را اجرا کنیم. از همین موارد کوچک شروع کنیم تا به مسائل بزرگ برسیم؛ مثلاً خانه کثیف است، آن را تمیز کنیم؛ یعنی فرمان عقل را اجرا کردیم یا ظرف‌ها کثیف انباشته شده است عقل به ما می‌گوید: ظرف‌ها را بشوی و به بعداً موکول نکن یعنی: ما بتوانیم آنها را بشوییم و مورد آخر این که عقل فر ایزدی دارد؛ یعنی چه؟ فرمان عقل ما را به سمت درستی و کارهای ثواب هدایت می‌کند. هیچ‌گاه ما را به سمت بدی سوق نمی‌دهد. به طور مثال فهمیدیم که بیماری داریم. در کنج خلوتی می‌نشینیم و تمام توان خود را رابه کار می‌گیریم که به هم نریزیم و در زندگی ما خللی وارد نشود.

در تاریکی افکار دو صدا می‌شنویم. یکی می‌گوید: برخیز و ناامید نشو. تلاش کن. این تاریکی تمام می‌شود. (این فرمان عقل است) و صدا دیگر می‌گوید: رها کن. آخر، مردن است. همه چیز سیاهی است. (آن نفس اماره است). نفس امرکننده دشمن فرمانروا بزرگ عقل است و اجازه نمی‌دهد که صدای زیبا آن را بشنویم. در پایان کسی که می‌خواهد فرمانروا خوبی باشد؛ باید اول فرمان‌بردار خوبی باشد. هروقت توانست فرمان‌بردار خوبی باشد مطمئناً می‌تواند به فرمان عقل برسد و فرمانروا مقتدری باشد. خیلی ممنون که با سکوت زیبا خود به حرف‌ها من گوش کردید.

مرزبانان کشیک: همسفر مرضیه و مسافر حسین

تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون ششم)

عکاس: مرزبان خبری همسفر مرضیه

ویرایش و ارسال: همسفر مهین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)

همسفران نمایندگی خیام نیشابوری

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .