English Version
This Site Is Available In English

نیروی خداوند در عقل وجود دارد

نیروی خداوند در عقل وجود دارد

جلسه دوم از دوره پنجم کارگاه های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی آزادشهر با استادی همسفر الهام، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه: «وادی ششم(حکم عقل را در قالب،فرمانده اجرا نمائیم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه۲۷ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ممنونم از راهنمای خوبم و مرزبانان و نگهبان محترم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم دستور جلسه‌ امروز در رابطه‌ با وادی ششم که می‌گوید: عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا کنیم در کنگره۶۰ اول بخواهیم یک چیزی را خوب بفهمیم و درک کنیم؛ باید معنا و مفهوم آن را خوب برداشت کنیم؛ اگر یک ویژگی و صفتی بد تعریف بشود و بد بیان شود می‌تواند ما را به بیراهه برساند و آن مفهوم درست را بیان نکند و برای این‌که بتوانیم به این وادی برسیم و عقل را در قالب فرمانده اجرا کنیم؛ باید چند معنی و چند ویژگی تعریف آن را بدانیم در این وادی در رابطه با نفس صحبت می‌کند و می‌گوید: نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند و خواسته‌های معقول و نامعقول دارد یعنی؛ نفس می‌تواند هم خواسته‌ معقول داشته، هم نامعقول و هم می‌تواند پنهان باشد هم می‌تواند آشکار باشد و این را هم به ما می‌گوید: که خواسته‌های نامعقول فقط در نفس وجود دارد یعنی؛ فقط در انسان‌ها است و حیوانات خواسته‌های نامعقول ندارند و یک چیز تعریف شده در وجودشان هست که آن را انجام می‌دهند؛ ولی انسان دارای خواسته‌های نامعقول زیادی است و در رابطه عقل می‌گوید؛ عقل مانند خورشید است که نورش را به همه می‌تاباند و ما موجودات و همه‌ هستی مانند روزنه‌ها و خانه‌هایی هستیم که آن نور را دریافت می‌کنیم؛ اگر آن روزنه‌ وجودی ما بزرگ‌تر باشد می‌توانیم نور بیشتری را از خداوند و یا عقل دریافت کنیم و اگر آن روزنه کوچک‌تر باشد نوری دریافت نمی‌کنیم و این روزنه بستگی به مسیر حرکت ما و انتخاب‌های ما دارد یعنی؛ اگر من در مسیر درستی باشم آن روزنه بزرگ می‌شود و اگر من در مسیر تاریکی باشم و به طرف تاریکی بروم آن روزنه کوچک‌تر می‌شود و باعث می‌شود از آن روشنایی عقل استفاده نکنم وگرنه عقل برای همه وجود دارد عقل فنا ناپذیر است از پوست و گوشت و استخوان نیست و جزو صور پنهان ما حساب می‌شود یعنی؛ بعد از مرگ عقل از بین نمی‌رود من تصورم از عقل این بود که عقل خود مغز است و وقتی ما میمیریم عقل از بین می‌رود؛ ولی در کنگره یاد گرفتیم که مغز جایگاهی برای عقل است و مترجم عقل است و آن چیزهایی را که دریافت می‌کند به عقل می‌دهد و عقل تصمیم می‌گیرد؛ همان‌طور که چشم زبان نگاه کردن است و ما به وسیله‌ چشم می‌بینیم و دریافت می‌کنیم و به عقل می‌دهیم که ترجمه کند.

عقل مانند یک فرمانروای بزرگ است یعنی؛ نشان از قدرت الهی دارد و یک فر ایزدی دارد از انرژی و نیروی خداوند در عقل وجود دارد و برای این است که به طرف خوبی‌ها برویم و اگر به سوی درستی‌ها برویم این عقل از قدرت الهی درست شده است و باعث می‌شود این عقل زیادتر شود؛ ولی اگر به طرف تاریکی‌ها برویم به سوی بدی‌ها برویم آن عقل کمتر می‌شود یعنی؛ کمتر می‌توانیم از آن استفاده کنیم و در رابطه با عقل می‌گوید؛ عقل هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند زمانی اشتباه می‌کند که ما اطلاعات غلط را به او بدهیم؛ اگر حس‌های اشتباه را به او بدهیم باعث می‌شود برای تو تصمیم نادرستی بگیرد وگرنه عقل به خودی خود تصمیم اشتباهی را نمی‌گیرد. به‌خاطر اطلاعات غلط است و این اطلاعات هم به خاطر نفس خواسته‌های نامعقول که در وجود ما هست می‌باشد و نفس اماره‌ای که در وجود ما است باعث می‌شود جنگ بین عقل و نفس اماره به وجود بیاید؛ اگر قدرت و زور نفس اماره بیشتر باشد؛ باعث می‌شود عقل تصمیم اشتباهی بگیرد مثلاً اگر ما یک کاری را داریم انجام می‌دهیم همان اول عقل و یا آن چیز مثبت در درون ما می‌گوید آن را انجام بده؛ ولی از آن طرف می‌گوید؛ چرا باید انجام دهی مگر آن همه انجام دادی چه شد و این نبرد همیشه در کارها و وجود ما است؛ اگر من به آن دانایی و آگاهی رسیده باشم می‌توانم آن راه درست را انتخاب کنم یعنی؛ آن روح من و عقل من پیروز شده است ‌توانسته‌ام نفس اماره را کنترل کنم؛ ولی اگر از دانایی و‌ آگاهی کافی برخوردار نباشم و مرا به اشتباه بیاندازد باعث می‌شود من تصمیم نادرستی را بگیرم؛ یعنی عقل تصمیم نادرستی بگیرد. برای این‌که به فرمان عقل برسیم؛ باید نیروهای درونی خود را بشناسیم نیروهای درونی ما مانند روح را باید بشناسیم همان زمانی که بین دو راهی هستیم آن خوب و بد را تشخیص بدهیم برای این است که تصمیم درست بگیریم و آن تشخیص به آگاهی و به آن مثلث دانایی و تجربه آموزش و‌ تفکر ما ربط دارد و هرچه ما در مسیر درست قرار بگیریم قدرت تشخیص ما بیشتر می‌شود.

دومین مرحله تزکیه و پالایش است و معنای آن را در کنگره خوب یاد گرفتیم که بتوانیم نفس خود را پاک‌سازی کنیم از صفت‌های بد و خوب؛ یعنی با تزکیه و پالایش بتوانیم صفت‌های خوب را از بد تمییز کنیم و در مسیر درست قرار بگیریم و به نظر من برای تزکیه و‌ پالایش در کنگره خدمت کردن یکی از راه‌ها است که بتوانیم نفس را پالایش کنیم و آموزش بدهیم که در مسیر درست و مسیر خداوند قرار بدهیم و این خدمت کردن هم به این نیست که کاربزرگی انجام دهیم با کارهای کوچک هم می‌توانم تزکیه و ‌‌پالایش انجام دهیم. سومین مرحله بعد از تزکیه و ‌‌پالایش شروع به اجرا کردن کنیم؛ یعنی وقتی من توانستم درون خودم را بشناسم نیروهای خودم را شناختم و‌ توانستم تشخیص بدهم خوب را از بد و شروع به اجرا کردن این عمل‌ها کنم و این اجرا کردن هم به این نیست که من یک مرتبه کار خیلی بزرگی را انجام دهم، خیر وقتی من به فرمان عقل می‌رسم مثلاً به خود بگویم؛ باید مسواک بزنم و انجام بدهم، می‌خواهم ظرف بشورم بلند بشوم و بشویم، امروز تصمیم گرفتم که ساعت چهار کنگره باشم و انجام بدهم؛ اگر آدم همان را بلافاصله انجام دهد این چیزهای کوچک باعث می‌شود تا به فرمان عقل برسیم از همین ذره ذره و‌ پله پله شروع می‌کنیم می‌توانیم به همان فرمان عقل برسیم عقل هم چیزی هست که ما را به صلح و آرامش می‌رساند؛ یعنی اگر من به فرمان عقل برسم می‌توانم به آرامش برسم.

 

مرزبانان کشیک: همسفر سعیده و مسافر میثم

تایپ : همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)

عکس : همسفر سعیده مرزبان خبری

ویراستاری: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) دبیر‌سایت

ارسال:همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول) نگهبان سایت.

 

همسفران نمایندگی آزادشهر

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .