English Version
This Site Is Available In English

نیروی عقل الهی است و مثل آفتاب می‌ماند

نیروی عقل الهی است و مثل آفتاب می‌ماند

نهمین جلسه از دور بیست و یکم کارگاه‌های آموزش خصوصی ویژه مسافران آقا کنگره۶۰ شعبه باباطاهر همدان به استادی راهنمای محترم تازه‌واردین مسافر داود و نگهبانی مسافر بهمن و دبیری مسافر عمران با دستور جلسه (وادی ششم و تاثیر آن روی من) یكشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد. 

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان داوود هستم مسافر، خداوند را شاکرم که فرصتی به من داد تا دراین جایگاه قرار گرفته، خدمت کرده و آموزش بگیرم، تشکر می‌کنم‌ از بنیان کنگره۶۰، خانواده محترم ایشان و استاد امین، استاد جهانبینی، تشکر می‌کنم‌ ‌از کلیه زحمت‌کشان کنگره‌۶۰ به ویژه خدمتگزاران شعبه بابا‌طاهر همدان، تشکر می‌کنم‌ از راهنمای سفر اولم حسین آقا زارعی که زحمت من‌را زیاد کشیدند و اگر ايشان نبودند من همچنان در تاریکی باقی مانده بودم،تشکر آخرم را از همسفران عزیزم که همیشه کنارم بودند و هستند و مرا یاری می‌کنند تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.

دستور جلسه: وادی ششم که می‌گويد: حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا می‌کنیم‌، وادی‌ها برای شناخت خودمان از خودمان هستند آقای مهندس آدرس خودمان را به خودمان می‌دهد، در ذهنم یک سوالی بود که ما چقدر از وادیها را انجام داده‌ایم و معیار سنجش آن چیست؟

از یکی از خدمتگذاران کنگره۶۰ شنیدم که گفت: اگر رفتی جلو و وادیها را انجام دادی، با خودت دو دو تا چهارتا کن، اگر آرامش داشتی که درست انجام دادی و اگر دیدی حالت خوب نیست و به آن آرامش لازم نرسیدی، شاید یک گره‌ای در یکی از وادی‌ها برایت مانده که باز نشده.

وادی ششم بعد از پنج وادی قبل که چهارتای آن بیشتر وادی‌های تفکر بودند، شروع کرده به شناخت یکسری از اجزاء بدن ما که خود آقای مهندس می‌گوید: آن شهر وجودی ما هست و به ما نشان می‌دهد که ببینیم در این شهر وجودی چه خبر است.

شهر وجودی انسان در کل به دو شکل تقسیم میشود اول صور آشکار و دوم صور پنهان، صور آشکار که همان ظاهر است و به چشم دیده می‌شود و صور پنهان دیده نمیشود مانند عقل، ذهن و حس و... که همه اینها در صور پنهان ما هست.

حالا این سوال بوجود می‌آید: آیا عقل با مغز یکی هستند؟ که در جواب باید بگوییم خیر،مغز با چشم دیده می‌شود و جزء صور آشکار می‌باشد ولی عقل دیده نمی‌شود و در صور پنهان وجود دارد، الان هرچه می‌گویم بر گرفته از فرمایشات آقای مهندس می‌باشد و من از خودم برای گفتن چیزی ندارم، حال به قول آقای مهندس مغز یه جور پردازشگر است که اطلاعاتی که به او داده‌ می‌شود را تجزیه می‌کند. 

عقل چیست؟ به قول آقای مهندس: یک نوع فر ایزدی است یه چیزی بالاتر از این اطلاعات، در صحبت‌های روز چهارشنبه فرمودند: از روزهای اول انسان، عقل در انسان وجود دارد و از بین نمی‌رود و نیروی الهی قوی به ما داده تا ما را به راه راست هدایت کند.

ما وقتی برای انجام کاری می‌خواهیم تصمیم بگیریم دو تا ندای درونی می‌شنویم،‌یکی می‌گوید: انجام بده و یکی دیگر می‌گويد انجام نده.به قول آقای مهندس: یک شورایی هست که تصمیم می‌گیرند و در نهایت حکم را عقل صادر می‌کند. خب ممکن است گفته شود اگر عقل فر الهی است پس چرا بعضی وقتها اشتباه حکم می‌دهد؟

اولین قوه بکارگیری عقل حس است یعنی اطلاعاتی که به عقل می‌دهیم از حس ما گرفته می‌شود و اگر حس‌های ما آلوده باشند، لذا اطلاعات غلط به عقل داده می‌شود.

وقتی بگوییم دو بعلاوه دو می‌شود پنج پس این در پردازشگر ثبت می‌شود و هر وقت بگویند دو بعلاوه دو می‌گوییم می‌شود پنج، در وادی اول، وادی تفکر یک جایی من یک آموزشی گرفتم که گفتند: آقا مگر انسان معتاد تفکر نمی‌خواهد؟ می‌گوید: چرا تفکر می‌خواهد، ولی جلوی تفکر او را حجابی گرفته و یک پرده‌ای هست که خیلی چیزها را نمی‌بینید. آنجا فهمیدم که این حس است که آلوده است، حس اطلاعات غلط به عقل می‌دهد و نتیجه غلط درمی‌آید.

عقل نیروی الهی هست و مثل آفتابی می‌ماند که به همه ما می‌تابد، ما همه یکسری روزنه‌ها داریم حالا آنهایی که روزنه‌هايشان بازتر است آفتاب بیشتری به آنها می‌تابد و جذب می‌کنند و آنهایی که روزنه‌هایشان بسته‌تر است کمتر جذب می‌کنند، خب این روزنه‌ها چطور بازتر و‌ یا بسته‌تر می‌شوند؟ با کارهای ارزشی و یا ضد ارزشی خیلی وقت‌ها کوچک‌ترین کار‌های ما خودم را عرض می‌کنم خیلی وقت‌ها درگیر کار و زندگی شده‌ام و زمان‌هایی که باید به کنگره می‌آمدم همیشه آمده‌ام ولی آمدن داریم تا آمدن بعضی اوقات آمده‌ام تا خدمت خود را انجام دهم و دلی نیامده‌ام در این زمان‌ها می‌بینم یک گره‌هایی در کارمبه وجود می‌آید با این حال تفکر کرده‌ام ولی تفکرم به نتیجه نرسیده است این نوری که بر من تابیده می‌شود اگر در راه ارزش‌ها باشد نور بیشتری تابیده خواهد شد و هرچه بیشتر تابیده شود برای عقل جای بیشتری باز خواهد کرد یعنی راحت‌تر انسان می‌تواند فرمان عقل را اجرا نماید ولی لی‌ها هم در نفس اماره و لوامه گیر کرده‌اند نفس امر کننده این وسط می‌گوید و خود نیز اجرا می‌کند و مهندس در وادی ششم می‌فرمایند که نفس اماره خسته می‌شود بعد از یک مدتی عنوان مثال می‌گویم که تریاک هروئین یا هر موادی ی‌کشیم بعد از یک مدت خسته شده چون آن‌قدر خودش روی کار بوده خسته می‌شود در این زمان که انسان خسته می‌شود اگر این آفتابی که به سمت ما می‌آید اگر به سمت آن بایستیم و به سمت ارزش‌ها حرکت کنیم می‌توانیم از آنجا در بیاییم ولی اگر پشت به نور کرده هر کجا که باشیم حتی بهترین جای دنیا نمی‌توانیم برگردیم در اینجا یک اتفاقی می‌افتد پس اختیار چه می‌شود؟ قدرت مطلق ‌فرمایند که به انسان اختیار داده‌ایم که به دنبال تفویض اختیار به انسان قدرت تشخیص و قضاوت به انسان داد تا بتواند بیراهه را تشخیص دهد که آن قدرت پیامبر درون ما عقل می‌باشد و الان ما اختیار داریم به عنوان مثال من تصمیم می‌گیرم در لژیون سردار شرکت کنم یا نکنم و با خودم می‌گویم کار درستی است که در لژیون سردار شرکت کردند و من می‌خواهم بخشش کنم که بخشش یک بازی خیلی زیبا در کائنات است که یک چیزی را می‌دهی و آن را پس خواهی گرفت با قدرت بیشتر ولی در وجود من س اماره می‌آید و می‌گوید خودت لازم داری تا کنگره یک مقداری تحمل کن انشاالله سری بعد ولی شخص دیگری می‌گوید نه الان وقت آن است که بدهی تا بیشتر از آن برگردد من انجام دادم بیشترش برایم برگشته آنی که حکم را انجام می‌دهد اگر در سمت ارزش‌ها باشد صد در صد قبول می‌کند که برگردد و در بازی بخشش شرکت کند من خودم وقتی روزهای اول در کنگره ۶۰ آمدم وقتی در لژیون سردار می‌خواستم شرکت نمایم واقعا پرده‌هایی از من در زندگی کنار رفت که بعدها وقتی نشستم و به آنها فکر کردم که چه مشکلاتی برای من حل شده وچه گره‌هایی را برای من باز کرده اینجا بود که دیدم عقل هیچ وقت اشتباه نمی‌کند اگر در راه ارزش‌ها باشیم و اگر عقل می‌گوید بخشش چیز خوبیست مطمئن باشید که اشتباه نکرده و ضرر آن به شما بر نمی‌گردد

آقای مهندس در وادی ششم می‌فرمایند: شما نمی‌توانید کودتا کنید من که یک مدتی در نفس اماره گیر کرده‌ام و مواد مصرف می‌کنم و نمی‌توانم از آن بیرون بیایم، نه‌خیر هیچکس یک شبه نمی‌تواند درمان شود و هیچ دروغگویی یک شبه راستگو نمی‌شود به هیچ آدم دزدی یک شبه درست نمی‌شود و این میسر نیست مگر آرام آرام به روش تدریجی dst می‌رود جلو تا ما بتوانیم به نفس مطمئنه برسیم وقتی به نفس مطمئنه رسیدیم فرمان عقل کاملاً در بدن اجرا می‌شود که به این مرحله ن فیکون می‌گویند یعنی شو شود یعنی هر آنچه که در ذهن شما می‌گذرد آن را می‌توانید انجام دهید یعنی جنت همان بهشتی که خداوند به ما وعده آن را داده است و مطلب آخر ما تمام ظلمت‌ها روشنایی‌ها راست و دروغ را تشخیص می‌دهیم مهمترین چیز این است که بتوانیم به آن عمل کنیم که عمل کردن آن کی در راه ارزش‌ها و تزکیه و پالایش است دوم اینکه از کارهای کوچک شروع کنیم به عنوان مثال اگر قرار است ساعت ۵ در شعبه حضور داشته باشی نفس اماره می‌گوید حالا ۵ دقیقه دیرتر ایرادی نداشته و اشکالی پیش نمی‌آید یا اینکه باید لباس سفید بپوشی می‌گوید حالا سورمه‌ای نیز پوشیدی ایرادی ندارد بله از همان کارهای کوچک که در کنگره ۶۰ گفته می‌شود به عنوان مثال کمک در شستن ظرفها به خانم، واکس زدن کفش که باید از همین چیزهای کوچک شروع کرده تا به موارد بزرگتر برسیم، از اینکه به صحبت‌های من توجه فرمودید ممنونم.

 

 عکس و تایپ:مسافر یوسف (لژیون ششم)

تنظیم و ارسال:مسافر محمدرضا (لژیون هشتم) نگهبان سایت 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .