English Version
This Site Is Available In English

فرمان عقل، پلی برای رسیدن به آرامش و تعادل

فرمان عقل، پلی برای رسیدن به آرامش و تعادل

جلسه دوازدهم از دوره‌ هجدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی یحیی زارع میبد یزد به استادی همسفر صدیقه، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

از نگهبان جلسه سپاسگزارم که استادی جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم و همچنین از استاد بزرگوارم، ایجنت و مرزبانان محترم برای فراهم‌ کردن همه موارد تشکر می‌کنم و به آن‌ها خداقوت و خسته نباشید می‌گویم. از آقای مهندس دژاکام نیز برای ایجاد این بستر قدردانی می‌کنم تا ما بتوانیم آموزش بگیریم. انشاالله همیشه سلامت باشند و به آرزوی خودشان برسند. دستور جلسه این هفته در مورد وادی ششم است:«حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم».

تفکر دو نوع است؛ یکی مثبت مثل کشف بیماری و دیگری منفی مثل سرقت و قتل. امیدوارم که ما همه فکر مثبت و خوب داشته باشیم. ما به یک معیار یا ترازو نیاز داریم که مشخص کند این کار مثبت یا منفی است و بر درست و غلط‌ بودن ما نظارت کند. فکری که درست است تعقل می‌شود و کاری که انجام می‌دهیم کار معقول خواهد بود و فکری که به راه شیطانی ختم شود، تفکر اهریمنی یا ضد ارزشی نامیده می‌شود. چرا عقل می‌گوییم؟ این لغت ریشه عربی دارد. در بینی شتر طنابی رد می‌کنند که به آن عقال می‌گویند؛ به معنای هدایت‌ کننده. اگر شتر یا اسب بخواهد نافرمانی کند، با آن طناب به راست یا چپ هدایتش می‌کنند و یا متوقف می‌شود.

آقای مهندس بدن انسان را به شهر تشبیه کرده‌اند و واقعاً هم همین‌طور است؛ ما هنوز به بدنمان پی نبرده‌ایم که چه‌ قدر سلول دارد. به نفس و بدنمان ستم می‌کنیم با فکرهای ضد ارزشی و کارهایی که به بدن آسیب می‌رساند. یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین صور پنهان انسان عقل است که از پوست، گوشت و استخوان نیست؛ پس فناپذیر نیست. اگر از این موارد بود، با مرگ از بین می‌رفت. در صورتی که ما بر سر خاک عزیزانمان می‌رویم و با آن‌ها صحبت می‌کنیم؛ اگر عقل از بین رفته بود، انگار با خاک صحبت می‌کردیم و کسی نبود که با او حرف بزنیم، برای همین می‌گوییم با مرگ از بین نمی‌رود.

عقل هر چه حساب‌ شده‌تر باشد، انسان در صلح و آرامش است و بر عکس هر چه کم‌تر باشد، در بدبختی و بیچارگی است. همه موجودات دارای عقل هستند؛ حتی حیوان‌ها و سنگ‌ها نیز عقل دارند؛ ولی میزان آن متفاوت است. اگر درختی در کنار دیواری پنج‌متری بکاریم، برای رسیدن به نور خودش را کج می‌کند؛ پس این هم نشانه‌ای از تفکر است. ما فکر می‌کنیم عقل از زمان تولد شروع می‌شود، در حالی‌ که این‌ طور نیست.

عقل؛ مثل خورشید در تمام هستی و نیستی می‌تابد و همه موجودات همچون خانه‌هایی هستند که از یک روزنه نور وارد آن‌ها می‌شود، این روزنه به‌ صورت خودکار عمل می‌کند؛ هر چه به سمت ارزش‌ها یا روشنایی‌ها حرکت کنیم، این روزنه بزرگ‌تر می‌شود و نور بیشتری وارد خانه می‌شود و هر اندازه به سمت ضد ارزش‌ها برویم، این روزنه تنگ‌تر و ما به سمت تاریکی کشیده می‌شویم.

در سی‌ دی تکامل، آقای مهندس می‌فرمایند: عقل در تکامل انسان حکم پیامبر درون را دارد؛ مثل یک ترازو عمل می‌کند و هیچ‌ گاه اشتباه نمی‌کند، مگر این که اطلاعات غلط به آن برسد یا نفس بر آن غلبه کند. عقل یک مصرف‌کننده بسیار خوب است؛ اما چگونه؟ در جهت منفی نیز می‌تواند کار کند. همه انسان‌ها می‌دانند که کدام کار خوب است یا بد؛ ولی مشکل اینجا است که نمی‌توانیم اجرا کنیم و یاد نداریم. لازم نیست به کائنات برویم، ریاضت بکشیم یا به خودمان سختی بدهیم؛ مثل یک حرکت ساده بدنش بوی عرق می‌دهد؛ اما به جای رفتن به حمام، ادکلن می‌زند و یا مثل جاروکردن، ظرف‌شستن که کارهای ساده‌ای هستند.

ما زمانی به فرمان عقل می‌رسیم که بتوانیم آن را اجرا کنیم. همه ما می‌دانیم دروغ‌ گفتن کار ضد ارزشی است؛ اما باز تکرار می‌کنیم. تجسس‌کردن اشتباه است؛ ولی در کار دیگران تجسس می‌کنیم. من چه‌کار دارم همسایه‌ام چه می‌کند یا چه کسی به خانه‌اش رفت‌ و آمد دارد؟ در کوچه می‌نشینم، دوربین بر می‌دارم و تا آخر کوچه را نگاه می‌کنم تا غیبت و تجسس کنم و اگر این کار را نکنم روزم شب نمی‌شود! من چه کار دارم که شوهرش کار دارد یا حقوقش چند است؟ اگر داشته باشد، قرار نیست به من بدهد و اگر هم نداشته باشد باز هم ربطی به من ندارد.

همه این‌ها تجسس است و معنایش این است که به فرمان عقل نرسیده‌ایم و نتوانسته‌ایم آن را اجرا کنیم. یا زمانی‌ که می‌گوییم خوش به حال فلانی که خانه یا ماشین مدل بالا دارد، این خوش‌ به‌ حال گفتن؛ یعنی چه؟ یعنی او همیشه خوشحال است؟ نه! این‌گونه نیست. او هم مثل ما هزاران مشکل و گرفتاری یا درد و بیماری دارد. ما فقط ظاهر قضیه را می‌بینیم. باید یاد بگیریم به خودمان بگوییم، خدایا شکرت که توانستم سختی‌ها را پشت سر بگذارم و آرامش نسبی در زندگی‌ام به دست بیاورم.

قبل از کنگره با هزاران قرص جور واجور هم خوابم نمی‌برد و خدا می‌داند چه‌قدر دارو می‌خوردم؛ اما با دستورات آقای مهندس در سی‌ دی‌ها و آموزش‌هایی که در کنگره گرفتیم، علاوه بر درمان مسافرانمان، راه و رسم زندگی‌کردن را نیز می‌آموزیم. قبل‌تر فکر می‌کردیم عقل کل هستیم؛ ولی خدا را شکر داریم یاد می‌گیریم. برای رسیدن به فرمان عقل لازم نیست به دنبال کارهای عجیب و بزرگ برویم. این کار سخت نیست، فقط زمان لازم دارد. خداوند نیروی عظیمی به نام عقل در وجود ما قرار داده است؛ اگر بتوانیم به حرف‌هایش گوش بدهیم و به فرمانش عمل کنیم، به راه مستقیم هدایت می‌شویم.

مرزبانان کشیک: همسفر الهام و مسافر سعید
تایپیست و ویرایش: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکس و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .