دوازدهمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلیخان کرمان با استادی همسفر الهه، نگهبانی همسفر سهیلا و دبیری همسفر عاطفه با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نماییم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از آقای مهندس و خانواده بزرگوارشان تشکر میکنم، قطعاً اگر از خودگذشتگی این عزیزان نبود امروز من و مسافرم به درمان نمیرسیدیم. از ایجنت محترم خانم نجمه عزیز، مرزبانان گرامی خانم محدثه و خانم زهرا تشکر ویژه دارم. از خانم سلیمه عزیزم که همیشه گفتم یکی از بهترین معلمهایی بودند که سر راه من قرار گرفتند، در واقع در زندگی هر وقت هر جایی ناامید شدم واقعاً خانم سلیمه بودند که به دادم رسیدند از ایشان خیلی تشکر میکنم. وادیهای کنگره۶۰ در واقع جوری هستند که اگر انسان آنها را بهکار گیرد و آنها را در زندگی کاربردی کند قطعاً هیچ زمان برای خودش مشکل ایجاد نمیکند اگر هم مشکلی ایجاد شود میتواند آنها را رفع کند و اینکه تیتر وادی ششم حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا کنیم؛ وادی ششم به شناخت انسان و زندگی خیلی کمک میکند، در واقع حکم همان تابلویی را دارد که راه درست و غلط را نشان میدهد. در تعریف عقل آقای مهندس میگویند که عقل راهنمای درونی انسان است و یک هدایتگری برای انسان محسوب میشود و کیفیت زندگی افراد هم به همین عقل بستگی دارد، در واقع میتوانیم بگوییم که کلید سلامت روانی انسان است. عقل جزء صور پنهان انسان است، دو صور در جسم انسان است، جسم انسان صور ظاهر و باطن دارد؛ ظاهر آنچه که دیده میشود مثل دست و پا و آنچه که دیده نمیشود مثل نفس و عقل صور پنهان هستند.
آقای مهندس در مورد عقل و نفس خیلی زیبا صحبت میکنند؛ عقل را جزء صور پنهان انسان میدانند که با مرگ از بین نمیرود، اگر جایگاهش را در مغز در نظر بگیریم قطعاً مغز بعد از مرگ نابود میشود؛ ولی عقل این چنین نیست جایگاه و جنسش مشخص نیست. آقای مهندس میگویند عقل فر ایزدی دارد؛ یعنی انسان را به راستی و درستی هدایت میکند. همه موجودات دارای عقل هستند؛ ولی میزان آن متفاوت است. در وادی ششم آقای مهندس جسم انسان را مانند شهر وجودی در نظر گرفته و فرمانروای آن را عقل قرار دادند در واقع حکم پدر خانواده را دارد که هیچگاه بدی خانواده را نمیخواهد و افراد این شهر از انواع مختلفی از انسان تشکیل شدهاند حالا افراد شرور هستند، افراد سالم و صالح هم هستند و شورایی تشکیل شده از بزرگان و اقوام که معمولاً این تصمیمات آنجا گرفته میشود و به عقل ارجاع داده میشود که مهر تأیید عقل آنجا زده شود اگر خواستهها معقول باشد عقل آنها را مهر تأیید میزند؛ ولی زمانی که خواسته نامعقول باشد صددرصد عقل آن را مهر تأیید نمیزند و این میشود که نیروهای منفی در واقع شروع به کودتا کردن میکنند که همان خواسته غیرمعقول خودشان را بهاجرا درآورند و لباس تقوا به تنش میپوشند این باعث میشود که اطلاعات غلط وارد عقل شود و عقل هم فرمان اشتباه صادر کند و اینجا نفس اماره جایگزین عقل میشود. نفساماره یک نیروی فوقالعاده زیرکی است که در مقابل عقل میایستد و نمیخواهد انسان به فرمان عقل نزدیک شود و در واقع میخواهد انسان را از مسیر اصلی خارج کند و اینکه منِ همسفر باید بدانم تنها راهی که میتوانم ماهیت خواستهها را تشخیص بدهم این که دانایی خودم را نسبت به مسائل و موضوعات مختلف بالا ببرم و نگذارم از فرمان عقل دور بمانم؛ فرمان عقل چیزی نیست که بگویم حتماً یک کار خارقالعادهای باید انجام دهم، نه! فرمان عقل از این چیزهای کوچک و خیلی ساده شروع میشود و باعث میشود از منِ همسفر یک انسان بسازد. فرمان عقل میگوید؛ هر کار معقولی را در زمان مشخص و معین انجام بدهم. همه انسانها میدانند که چه کاری خوب و چه کاری بد است؛ ولی آنچه که مهم است قطعاً اجرایی کردن آن است که خیلی مشکل است؛ یعنی نمیتوانند آن را اجرا کنند.
زمانی که ما بتوانیم آن را اجرایی کنیم به فرمان عقل نزدیک میشویم، تمام حرکتها و بازیهای زندگی برای همین است که به فرمان عقل نزدیک شویم و به صلح و آرامش برسیم؛ ولی این را بدانم زمانی که من عقل را حاکم خودم قرار میدهم آن شو شود اتفاق میافتد و باعث میشود که آن آسایش و آرامشی که همه انسانها به دنبال آن هستند اتفاق بیفتد. در صورتی که من عقل را حاکم خودم قرار بدهم هر جا که من از خودم راضی بودم بدانم که حاکم جسمم، عقل بوده و هر جایی دیدم گرفتار رنج و سختی هستم قطعاً بدانم که نفس اماره جانشین عقلم شده است و اگر میخواهم امروز بهشت را بهدست بیاورم باید دانایی و شناختم را از مسائل بالا ببرم در غیر این صورت با جهل خود جهنم را برای خود رقم میزنم. اولین کمکی که کنگره به من کرد این بود که معنی کلمات را درست فهمیدم؛ معنی کلماتی که من خارج از کنگره میدانستم با کنگره خیلی تفاوت داشت؛ مثل عدالت یا اعتیاد، من عدالت را برابری معنی میکردم، چرا من با دوستم که هم سن هستیم او این جایگاه را دارد و من ندارم؛ ولی کنگره این را قشنگ برای من معنی کرد که جایگاه عدالت یعنی چه؟ یعنی هر کسی بر اساس تلاش خود آن جایگاه را بهدست میآورد. اعتیاد را برای من معنی کرد، من قبل از ورود به کنگره اعتیاد مسافرم را از روی خوشگذرانی و از اینکه خانوادهدوست نیست میدانستم؛ ولی بعد از کنگره دانستم شاید اول برای تفریح و لذت بوده؛ ولی بعدها دیگر نمیتواند آن را کنار بگذارد و خودش هم رنج میبرد و تلاش هم میکرد که از این منجلاب بیرون بیاید؛ ولی نمیتوانست و خیلی چیزهای دیگر را به من یاد داد.
من خیلی اطلاعات غلط را براساس اطلاعات ناقصی که داشتم وارد عقلم میکردم و میگفتم، آنچه عیان است چه حاجت به بیان است و راحت برچسب میچسباندم روی کسی که اطلاعات ناقص از او داشتم و حکم هم صادر کرده و تجسس میکردم، الان نمیگویم که کامل همه چیز را میدانم؛ ولی فکر میکنم آن نفس لوامه خیلی بیشتر از قبل به من این تلنگر را میزند. اولین باری که من صدای عقلم را شنیدم زمانی که سفر اولی بودم جشن گلریزان بود، شب قبل با مسافرم راجعبه این که حالا کدام یک از ما عضو لژیون سردار شویم صحبت کردیم؛ ولی مشارکت خانم مریم که آن زمان مرزبان بودند روی من خیلی تأثیر گذاشت که از ایشان سپاسگزارم، یک پساندازی خودم داشتم همان روز اول قسط سرداری را کشیدم آنجا عقلم به من گفت که اگر امروز روی این صندلی نشستی و داری برای درمان مواد مسافرت؛ حتی ترک هم نه! درمان مواد مسافرت اینجا آموزش میبینی قطعاً اگر من خواسته بودم بیرون از کنگره برای ترک مسافرم اقدام کنم درمانی هم وجود نداشت باید چندین برابر آن را پرداخت میکردم و با حالخرابی بیشتر مواجه میشدم؛ چون من بیرون از کنگره خیلی از اطرافیانم را دیده بودم که با ترکهای کمپی در واقع مواد را کنار گذاشتند و حالخرابی زیادی داشتند و به خودم گفتم که امروز مسئول هستی، زمانیکه هفت یا هشت ماه از سفرم گذشت و این جا آموزش گرفتم و حال مسافرم هم خوب بود باید بهای آن را هر چند کوچک پرداخت میکردم، هر قدر در توان خودم است باید آن را پرداخت کنم و اینکه اگر به فرمان عقلم برسم حتماً باید تزکیه و پالایش را داشته باشم از کارهای کوچک شروع کنم تا آن شو شود برای من اتفاق بیفتد و اینکه انسان میتواند نفسش را تربیت کند، انسان تنها موجودی است که میتواند بازده عقلش را تغییر بدهد از پایینترین مرتبه تا بالاترین مرتبه و همینطور که استاد سردار میفرمایند؛ تو میتوانی هر آنچه را که میخواهی با نیروی عقل خویش تبدیل به بهترینها کنی.

اهداء تقدیرنامه لژیون سردار

رهایی ۴۰ سیدی همسفر فاطمه (ف) و همسفر فاطمه (ر) رهجویان راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
.jpeg)
رهایی ۳۰ سیدی همسفر سودابه و همسفر اکرم رهجویان راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)

رهایی تغذیه سالم همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر حمیده (لژیون دوم تغذیه)

مرزبانان کشیک: همسفر محدثه و مسافر مسعود
عکاس: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
تایپیست: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
212