چهاردهمین جلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار، ویژه مسافران کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی راهنما مسافر فرشید، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» در روز دوشنبه بیست و هفتم تیرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۹:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم و از نگهبان و دبیر محترم بابت زحمات امروز صمیمانه تشکر میکنم. همچنین به ایجنت محترم نمایندگی، آقا علیرضا، خدا قوت و خسته نباشید عرض میکنم. از تمامی راهنماهای عزیز نیز به خاطر تلاشها و زحماتی که متحمل میشوند، قدردانی ویژه دارم.
بسیاری از مواقع انسان ارزش بعضی چیزها را زمانی درک میکند که آنها وجود نداشته باشند. ما همه از ابتدای ورود به کنگره، در این سیستم قرار گرفتیم و از آن بهره بردیم. آموزشهایی که در کنگره میگیریم، اتفاقاتی که در این مکان رقم میخورد و خدمتگزارانی که خالصانه خدمت میکنند، اگر نباشند، قطعاً هیچ اتفاق مثبتی در زندگی ما رخ نخواهد داد.
گاهی به دلیل حضور مداوم در کنگره، فضای اینجا برای ما عادی میشود؛ در حالیکه باید توجه کنیم آنچه در بطن این آموزشها و خدمات نهفته است چیزی جز برکت و خیر نخواهد بود. وقتی به اجزای کنگره مینگریم، درمییابیم که این سیستم تا چه اندازه دقیق و منظم کار میکند. وجود همه این اجزا برای ما نعمتی است که میتوانیم از برکاتش بهرهمند شویم.

همه ما روزی نبودیم و پا به این دنیا گذاشتیم و روزی هم از این جهان مادی کوچ خواهیم کرد. آنچه از انسان باقی میماند، اثرگذاریهای اوست. پیوندهای دنیوی همیشگی نیستند و حتی نظریهای وجود دارد که انسان در خانوادههای گوناگون زندگی کرده است. در حقیقت، اگر عمیقتر نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که همه ما یکی هستیم.
دستور جلسه امروز در باب وادی ششم و فرمان عقل است. در کتاب ادموند و هلیا، وقتی مطالعه میکنیم درمییابیم که کلام تأثیر دارد و معنای خاصی در پسِ آن نهفته است. هر بار که این داستان را میخوانیم، جرقهای تازه و نگرشی نو در وجود ما پدیدار میشود.
ادموند و هلیا در اصل یک نفس بودند که به آنها جن و روح داده شد. جن همواره در حال وسوسه و اثرگذاری منفی است و روح دائماً ما را به سمت درستی و نیکی سوق میدهد. نکته جالب این است که هر دو به نوعی فرمان عقل را در اختیار دارند. این داستان بیان میکند که ما میتوانیم هر چیز را بسازیم یا خراب کنیم، میتوانیم نظم را برقرار کنیم یا بر هم زنیم. همه این انحرافات از جانب همان جن القا میشود. ما بارها با خود عهد کردهایم که دیگر فریب جن را نخوریم، اما با وجود گذشت میلیاردها سال، هنوز هم درگیر همین وسوسهها هستیم.
آنچه کنگره برای ما روشن کرده، به برکت تلاشهای جناب مهندس دژاکام است. ایشان تمام مفاهیم و معانی را شفافسازی کردهاند تا بتوانیم فرمان عقل را درک و بهدرستی اجرا کنیم.

گاهی انسان تصور میکند چیزی را دارد، در حالیکه در اصل ندارد و باید آن را بهدست آورد. زمانیکه برای دستیابی به یک صفت یا ویژگی تلاش میکنیم، همین امر سبب آرامش، متانت و فروتنی ما میشود. اگر بگوییم بخشندهایم، این نباید صرفاً در کلام باشد؛ بلکه باید در عمل هم نمود پیدا کند. تنها در آن صورت معنا پیدا میکند.
انسان زمانیکه خودِ واقعیاش را بپذیرد و جایگاه کنونیاش را درک کند، حرکت و تغییر آغاز میشود. اگر بداند اکنون در پای کوه است و برای رسیدن به قله باید تلاش کند، همین شناخت آغاز دگرگونی خواهد بود.
خیلی وقتها ما گمان میکنیم که صفات و تواناییهایی را داریم، در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. برای مثال، فردی که برای نخستین بار وارد کنگره میشود، ممکن است از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار باشد، اما به دلیل منیت زیاد، پذیرای سخنان راهنما نیست و خود را برتر از دیگران میپندارد. در مقابل، فردی دیگر با جان و دل فرامین را اجرا میکند و این مسیر برای او بهشتی میشود.

ما هنوز بسیاری از صفات و ویژگیهایی را که حتی در وادی اول مطرح شده، به دست نیاوردهایم. باید بهتدریج و با فراگیری آموزشها، مسیر درست را بیاموزیم و قدرت تشخیص خوب از بد را پیدا کنیم.
فقط کمک مالی بدون اندیشه کافی نیست. افراد بسیاری بودند که مبالغ قابل توجهی را در گلریزان اهدا کردند، اما همچنان مفهوم حقیقی بخشش را درک نکردهاند.
از اینکه با حوصله به صحبتهای من توجه کردید، صمیمانه سپاسگزارم.
تایپ: مسافر سپند
ارسال: مسافر حمید
ضبط و ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
81