جلسه هشتم از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی بروجن به استادی همسفر مهسا، نگهبانی همسفر راضیه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
تاکنون پنج وادی را طی کردیم و به وادی ششم رسیدیم. چهار وادی اول به ما میگوید: تفکر کنید و چگونه تفکر کردن را به ما میآموزد که تفکر ما درست باشد. در وادی پنجم ما باید تفکرات را از قوه به فعل در آوریم و هر چیزی که در تفکر داریم به انجام برسانیم به وادی ششم که رسیدیم کارهایی که میخواهیم انجام بدهیم را باید با عقل انجام بدهیم همان که در وادی ششم میگوید: «حکم عقل را در قالب فرمانده چگونه به اجرا درآوریم»؟ در اینجا میخواهیم بدانیم عقل چیست؟ در وادی ششم آقای مهندس حسین دژاکام، اشاره میکنند که عقل از کلمه عقال یک کلمه عربی گرفته شده که از بینی شتر یک طنابی را رد میکنند به نام «عقال» یا همان هدایتکننده و ریشه عربی دارد.
عقل یک سری ویژگیها دارد؛ اینکه ما هنوز ذرهای از آن را نمیشناسیم و عقل فناناپذیر است و جنس آن از پوست و گوشت و استخوان نیست به خاطر همین فناناپذیر است و با مرگ از بین نمیرود و معادل یک فرمانروای بزرگ برای ما است. یک سری نداها در وادی ششم در ما بهوجود میآید صدای عقل و یک سری نداها که صدای نفس اماره است؛ صدای عقل به ما میگوید که زندگی ادامه دارد و ناامید نشوید و ادامه بدهید، ایمان داشته باشید و با ایمان و امید میتوانیم به هدف خود برسیم. صدای نفس اماره به ما میگوید: زندگی ادامه ندارد و همه چیز سیاه و پوچ است و اینها صداهایی هستند که در درون ما شنیده میشوند.
عقل در صور پنهان ما و مغز در صور آشکار ما قرار دارد. در سیدی وادی ششم، عقل کل به خورشید تشبیه شدهاست و ما انسانها مانند خانههایی هستیم که از یک روزنه نور وارد میشود حال اگر ما به سمت ارزشها حرکت کنیم نور درونی ما بیشتر میشود و در ما صلح، آرامش و تکامل شکل میگیرد؛ ولی اگر به سمت تاریکیها و ضدارزشها حرکت کنیم این روزنه تنگتر میشود و نور کمتری وارد میشود.
تجربه شخصی خودم در مورد وادی ششم این بود که وقتی وارد سفر دوم شده بودم بهخاطر سقوط آزاد ویلیام، نمیتوانستم فرمان عقل را اجرا کنم؛ زیرا در مرحله نفس اماره بودم و صدایی در درونم میگفت: به سقوط آزاد خود ادامه بده، هیچ اتفاقی رخ نمیدهد؛ ولی این اتفاقات را کاملا حس میکردم و مداوم در درونم جنگ بود به گونهای که صدای عقل را نمیشنیدم. زمانی که سفر ویلیام را انجام دادم و وارد نفس لوامه (سرزنشکننده) شدم؛ چرا که به خودم میگفتم هر چیزی راه و روشی دارد و من باید سفر ویلیام را انجام دهم؛ با انجام سفر ویلیام توانستم صدای عقل را بشنوم و نتیجه خوبی بگیرم.

مرزبانان کشیک: همسفر زهرا و مسافر سجاد
تایپیستها: همسفر سوزان و همسفر طیبه رهجویان راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
عکاس، ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
212