English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده_ کنگره فرصتی برای احیای دوباره زندگیم بود

گروه خانواده_ کنگره فرصتی برای احیای دوباره زندگیم بود

رهایی آغازی تازه برای زیستن است. لحظه‌ای که تاریکی‌ها پایان می‌یابد و نور آرامش در دل انسان می‌تابد. در این مصاحبه، همراه می‌شویم با همسفری که پس از گذراندن سختی‌ها،به تازگی طعم شیرین رهایی را تجربه کرده است.

همسفر رقیه به همراه مسافر رضا با تخریب ۲۰ سال وارد کنگره شدند، به مدت ۱۱ ماه با داروی شفابخش اوتی با راهنمایی آقای آرمان و خانم کبری به روش DST سفر کردند رشته ورزشی مسافرشان فوتبال و تنیس، مدت یک ماه هست که آزاد و رها هستند.

لطفا از دنیای قبل از کنگره که تجربه کردید برایمان بگویید؟

اگر زندگی قبل از ورود به کنگره را بخواهم یادآور شوم چیزی که در ذهنم نقش می‌بندد، زندگی بی‌نظم، آشفته و بدون برنامه که پر از استرس و آشوب بود، دنیای تاریک که سراسر ناامیدی و یاس بود، اعتیاد رنگ زندگی ما را عوض کرده بود، زندگی که فرسنگ‌ها از خواست و رویاهای که داشتم، فاصله داشت.  

 

آیا مسافرتان قبل از آشنایی با کنگره تلاشی برای درمان کرده بود؟ اگر بله از چه روشی استفاده کرده بودید؟

بعد ۲۰ سال متوجه شدم همسرم مصرف مواد مخدر دارد، وقتی با خودش مطرح کردم کاملا انکار کرد، ولی کم‌کم با اصرار من پذیرفت که دچار بیماری اعتیاد شده شروع کردم به تحقیق و پیدا کردن راهی برای نجات مسافرم اولین جایی که برای ترک اعتیاد مراجعه کردیم، کلینیک ترک اعتیاد بود که راهکارش دارو درمانی بود، ترک را شروع کرد، ولی با عقلم جور در نمی‌آمد، چون دارو و راهکارش فقط مصرف آرام‌بخش بود که بیشتر حال مسافرم را خراب می‌کرد و اوضاع هر روز بدتر می‌شد. بعد از کلی تحقیق از طریق سایت کنگره ۶۰ را پیدا کردم و خدا را شکر یکسال پیش وارد کنگره ۶۰ شدیم.

 

از تجربیات خودتان در سفر اول بگویید، این مسیر سخت بود یا آسان؟

 سفر اول هم سخت بود، هم سهل! در طول سفر باید شرایط و جو زندگی را آرام نگه می‌داشتم و تحت هر شرایطی آرامش در زندگیم باید حفظ می‌شد. سعی می‌کردم مسافرم را در سفر اول بیشتر حمایت کنم در محیط کاری کمک حالش باشم و از بعضی خواسته‌هایم بگذرم تا سفرش را درست پیش ببرد. اگر مسیر را درست و طبق راهکارهای کنگره پیش برویم، مشکلی پیش نمی‌آید و می‌توانیم سفری لذت‌بخش داشته باشیم اما این را هم باید بدانیم که هر چیز بهایی دارد و بدون بها نمی‌توان چیزی را به دست آورد، پس اگر در مسیر درست باشيم سفری سهل و در غیر این صورت سفر سخت خواهد بود.

از حس و حال خودتان در روز رهایی برای ما صحبت کنید.

 خیلی دوست داشتم، رهایی‌ و روز تولدم در یک روز باشد و جالب اینکه بدون برنامه‌ریزی به لطف و خواست خدا رهایی ما درست مصادف با روز تولدم شد و هدیه تولدم را امسال از خداوند دریافت کردم و این برایم خیلی خاطرانگیز بود احساس می‌کنم بهترین سالگرد تولدی و هدیه تولدی بود که در دوران زندگیم داشتم. خدا را از این بابت خیلی شاکر و سپاسگزار هستم. در روز رهایی حسی که داشتم با دیدن آقای مهندس احساس کردم با بزرگ مرد تاریخ ملاقات‌ می‌کنم که زندگی من و هزاران نفر از همدردانم را نجات داده‌اند و با دیدنشان بغض وجودم را گرفت احساس کردم عظمت‌شان اجازه نداد با ایشان صحبت کنم.

 

شما چه توصیه‌ای برای همسفرانی که با ناامیدی وارد کنگره می‌شوند، دارید؟

ناامیدی در کنگره معنای ندارد، مسیری هست که خداوند به روی همه ما باز کرده کسی که اِذن ورود به کنگره را دریافت کرده خواست و لطف الهی شامل حالش شده و صد درصد با تلاش و کوشش و چشم گفتن می‌تواند در مسیر هم آموزش ببیند و زندگیش به تعادل برسد و رهایی بگیرد. اگر با امید و ایمان در کنگره حضور داشته باشیم، آموزش بگیریم تغییر کنیم، مسلما به خواسته خودمان می‌رسیم و رهایی پاداش صبوری و امید ما خواهد بود.

 

یک همسفر در رهایی و درمان مسافرش چه نقش می‌تواند داشته باشد؟

اولین خصلت یک همسفر باید صبور و فداکار باشد و مسافرش را به چشم یک بیمار ببیند در این صورت هست که می‌تواند هم خودش آرامش داشته باشد و هم مراقب مسافرش باشد، چون مسلما در مسیر درمان چالش‌های وجود خواهد داشت، همسفری می‌تواند به نتیجه برسد که بتواند این چالش‌ها را مديريت کند و همراه و کمک‌حال مسافرش باشد. 

 

چه تغییراتی در خودتان از قبل از ورود به کنگره تا به حال مشاهده کرد‌ه‌اید؟

قبل از ورودم به کنگره در دنیایی پر از اضطراب و ناآگاهی به سر می‌بردم، مستاصل و ناامید بودم، احساس می‌کردم راهی برای نجات مسافرم نیست و زندگیم دچار تاریکی‌ بود، ولی کم‌کم متوجه شدم، مکانی که برای درمان در آن قرار داریم، مکانی امن و مقدس که زندگی و می‌توان گفت جان هزاران انسان دربند اعتیاد و تاریکی را نجات داده متوجه شدم اگر با صداقت و همت جلو برویم، اذن و لطف خداوند هم شامل حالمان باشد حتما نتیجه خواهیم گرفت. خدا را بسیار شاکرم که این در را به روی ما بدون منت باز کرد و زندگیم به لطف خدا سر و سامان گرفته است.

 

این رهایی پایانی بر سختی‌ها و آغازی برای آرامش است. تجربه‌ای که نشان می‌دهد همیشه امید هست و می‌توان دوباره زندگی را از نو ساخت.

عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون اول)

تهیه و ارسال گزارش: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون اول) نگهبان سایت 

همسفران نمایندگی ارومیه 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .