هشتمین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶٠، ویژه مسافران و همسفران نمايندگي میلاجرد با استادی راهنمای محترم مسافر محمود، نگهباني مسافر محسن و دبیری مسافر مهدی با دستورجلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» شنبه بیست و پنجم مرداد ماه ۱۴۰۴، ساعت ١۶:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان محمود هستم یک مسافر،
در ابتدا از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم بابت این جایگاهی که برای همه ما فراهم کردند تا بتوانیم به حال خوب برسیم
به نگهبان و دبیرهم خسته نباشید میگویم.
قبلاً راهها برای من تاریک و پنهان بود، به وسیله این وادی ها و آموزش برای ما راه نمایان شد. این عقل که اکنون،دستور جلسه این هفته ما هست به عنوان یک ابزار در بدن ما هست قبلا هم در وجود ما بود و ماهیچ شناختی نداشتیم و نمیتوانستیم ازآن استفاده کنیم. امیدوارم که مسیر تکاملی شعبه بهتر شده باشد من خیلی وقت است که اینجا حضور نداشتم امیدوارم که تازه وارد بیشتر بشود و بتوانند بهتر به کار خودشان ادامه بدهند. کسی که به عنوان تازه وارد میآید خیلی باید برایش تازگی داشته باشد که راجع به عقل و روح و جن که چه تاثیری میتواند روی درمان اعتیاد داشته باشد،این مسئله خیلی خیلی مهم است چون خیلی از ماها که وارد کنگره میشویم فقط و فقط فکرمان این است که یک موادی را استفاده میکردیم و دیگر نمیخواهیم استفاده کنیم و در ادامه هیچ شناختی نداریم که بعدها شاید مشکلاتی سر راه ما قرار گیرد که حتی اگر مواد مصرف میکردیم شاید بهترمان بود و این آموزشها و این وادیها این امکان را برای ما فراهم میکند که خیلی بهتر خود را بشناسیم و بهتر ادامه دهیم.درمان اعتیاد چیزی که همه ما میدانیم به جز شناخت امکانپذیر نیست،خیلی ساده است در کنگره مواد شناخته میشود و انسان هم شناخته میشود و آن فرزندی که از این دو متولد شده است خیلی راحت برای ما قابل حل میشود.در مورد بحث مواد مخدر بیرون از اینجا شاید اطلاعات کافی را داشته باشند،شاید در اینترنت هم جستجو کنید ترکیبات مواد را به شما میگوید ولی در رابطه با بحث انسان هیچ شناخت دقیقی نیست که بتواند یک تعریفی به ما بدهد که بگوید انسان یعنی این،ولی در کنگره این تعریف را به ما میدهد شناختهارا به ما میدهد به واسطه همین عقل،نفس وجسم و اینهایی که میشناسیم و مواد مخدری که همه را میدانیم راهنماها پروتکلها روز به روز که داریم باآنها کار میکنیم پیاده میکنیم و آن معضل اعتیاد را حل میکنیم و در ادامه باقی بیماریها هم به واسطه همان شناخت درمان میشود.در وادیهای قبلی ما یاد گرفتیم که بار درمان مسافر فقط و فقط بر دوش خودش است یعنی خودش باید این مسیر را طی کند با این آموزشها و با این شناختهای که به دست میآورد بتواند این مسیر را طی کند و بدون شناخت به نظر من امکانپذیر نیست. دستور جلسه امروز به ما دارد میگوید ابزاری به عنوان عقل در اختیار انسان است که قرار است ما را هدایت کند به سمت خوبیها.که جزو صور پنهان انسان است و ماهیچ شناختی ازآن نداریم چرا که پنهان است آغاز پایانش مشخص نیست و فقط و فقط میآید برای هدایت انسان.عقل کل مثل یک خورشیدی است که هر چقدر تمام موجودات و انسانها به سمتش میروند این روزنه بیشتر میشود و مسیر تکاملی خودشان بهتر و راحتتر میشود و بهتر عمل میکند. برای من هفته پیش برنامهای پیش آمد یک مشتری به من یک تلنگری زد که شاید من را ۱۸۰ درجه جابجا کرد یعنی با تمام این آموزشهایی که گرفته بودم حتی در مسیر درمان بودم باورتان نمیشود، فقط دو هفته از کنگره دور بودهایم.موقعی که آقای مهندس میفرمایند که افرادی که سیدی نمینویسند حتی اخلاقشان هم عوض میشود واقعا من به این موضوع پی بردم دو هفته بود که از کنگره دور بودیم یک مشتری به من تلنگری زد و من به خودم آمدم و گفتم آیا من همان آدم هستم چقدر من زود تغییر کردم چرا آن چیزهایی را که یاد گرفته بودم را نمیتوانم اجرایی کنم، خلاصه این تلنگر برای من خیلی مفید بود اگر این آموزش نباشد در مسیر ما هیچ شناخت کاملی از آن چیزی که به عنوان انسان است،نفس است روح است، جنی است و یک عقلی است یا جسمی است که اینها فقط و فقط آمدهام برای تکامل انسان.
اما در رابطه با عقل به عنوان یک فرمانروا،فرمان میدهد از فرمانهای خیلی کوچک شروع میکند ولی شرایط برای عقل باید مهیا باشد که فرمانده به عنوان یک فرمانده فرمانی را صادر کند که به درد آن فرد بخورد.یکی از نکات این است که حس باید تمیزتر باشد آلوده نباشد یا آن نفس در مرحله پایین یا همان اماره نباشد که صدای عقل برسد، این مهیا کردن شرایط عقل است.درباره رابطه راهنما با رهجو هم این اتفاق میافتد ،تا زمانی که شرایط برای رهجو مهیا نباشد آن فرمانی که باید صورت بگیرد صورت نمیگیرد، وقتی که رهجو نتواند سی دی بنویسد،شرایط حضور در کنگره را نداشته باشد، نتواند آن فرمانی که راهنما میدهد را اجرا کند، شرایط باید آماده باشد برای رهجو .یک فرد به عنوان راهنما وقتی فرمانی را میدهد که رهجو بتواند اجرا کند.
.jpg)
فرمانها خیلی ساده هستند به نظر من خیلی سخت نیست.چیزی که من زیاد مشاهده کردم افرادی که تازه وارد کنگره میشوند دو سه ماه اول خیلی خوب هستند،گوش به فرمان هستند و مرتب کارشان را انجام میدهند همین که یک مقداری حواسشان میآید سر جای خود، حس باز میشود تازه به فکر کار میافتد به فکر خانواده میافتد تازه به فکر پلهایی که خراب کرده میافتد برای من هم در این سفر پیش آمده است این اتفاقها باید بعد از درمان رخ دهد، من فعلاً در سفرم فکر درمانم هستم خیلی خیلی تشکر میکنم از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید.
عکس و تایپ؛ مسافر مهدی
تهیه و تنظین؛ مسافر علی
(مسافران و همسفران نمایندگی میلاجرد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
82