هفتمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی_ خصوصی کنگره ۶۰، ویژه خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی راهنمای مسافر مهری، نگهبانی مسافر نسرین و دبیری مسافر سارا، با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۲۵ مردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مهری هستم یک مسافر.
از اینکه در این جایگاه حضور دارم و در خدمت شما عزیزان هستم، خداوند را شاکر و سپاسگزارم. از خانم عصمت ممنونم که به من اجازه دادند تا امروز در این جشن پرشکوه حضور داشته باشم، درس بگیرم و از خانم فاطمه، راهنمای سفر اول خانم عصمت نیز بسیار سپاسگزارم که این فرصت خدمت را به بنده دادند.
دستور جلسه امروز، وادی ششم: «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملًا اجرا نماییم» و موضوع دوم، تولد یکسال رهایی خانم عصمت است.
وادی ششم مستلزم آن است که پنج وادی قبل را اجرا کرده باشیم تا بتوانیم وارد این وادی شویم. هر شخصی که وارد کنگره میشود، برای درمان، حتماً باید وادیها را یکییکی پشت سر بگذارد و درک کند تا بتواند گرههای خود را باز کرده و با شناخت و آگاهی به صلح درونی برسد.
وادی اول میگوید: «با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر، هر آنچه هست رو به زوال میرود.» یعنی تفکر و اندیشهی درست، ساختارها را پدید میآورد. زمانی که برای حل مشکلی تفکر میکنیم، خواسته یا ناخواسته فشار و سنگینی آن مشکل ما را وارد وادی دوم میکند. وادی دوم میگوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد و هر مخلوقی جهت انجام رسالتی قدم به حیات گذاشته است.»
به همین ترتیب، وادیها را پشت سر میگذاریم تا به وادی پنجم میرسیم. در چهار وادی قبلی، بر روی تفکر تمرکز شده بود. اگر من طبق وادی پنجم و اصول آن پیش بروم؛ یعنی صبور باشم، توکل کنم، تسلیم باشم، راضی به رضای خداوند باشم و تفکرات سالم را به مرحلهی اجرا درآورم، از گذرگاههایی عبور میکنم و با خویشتنِ خویش آشنا میگردم. آنگاه میتوانم وارد وادی ششم شوم.
در وادی ششم، دربارهی عقل بهعنوان فرمانده صحبت شده است. عقل، جزو صور پنهان است و دارای فر ایزدی میباشد. عقل همان مغز نیست، بلکه مغز، اپراتور و مترجم عقل است. حتی روح نیز در پرتو عقل معنا میگیرد. «عقل» آنچنان پیچیده و مبهم است که حتی بزرگان و عارفان نیز هنوز نتوانستهاند آن را بهدرستی و کامل بشناسند.
برای رسیدن به وادی عقل و اجرای فرمان آن، باید ابتدا نفس را بشناسیم؛ چراکه درگیریهای ما دائماً بین عقل و نفس رخ میدهد. نفس همیشه به دنبال خواستههای نامعقول خود است. عقل هرگز اشتباه نمیکند، و اگر حکم نادرستی صادر شود، بهواسطهی اطلاعات غلطی است که از حس آلوده به عقل داده شده است. بنابراین، شناخت نفس، لازمهی تعریف صحیح عقل است.
برای مثال، عقل مانند شعاع نوری است. اگر وارد اتاقی تاریک شوید و تنها یک شمع روشن باشد، تنها تا شعاع آن شمع را خواهید دید. اما اگر پردهها را کنار بزنید و نور خورشید به اتاق بتابد، حتی کوچکترین ترکهای دیوار هم آشکار میشوند.
عقل نیز به همین صورت است و هیچ موجودی نیست که از آن بیبهره باشد. حتی یک درخت هنگام رشد، بهسوی نور خورشید متمایل میشود؛ چراکه منبع حیاتش را میشناسد.
عقل، همانند شعاع نوری است که هر چه بزرگتر باشد، قدرت تشخیص در انسان بیشتر میشود. اما چه چیزی باعث رشد این شعاع میشود؟ ما عقل جمادی، نباتی، حیوانی و انسانی داریم. بالاترین مرتبه، عقل انسانی است که همواره در حال رشد است تا با روح یکی شود.
برای رشد عقل و گسترش شعاع نوری آن، باید به سه نکته عمل کنیم: 1. تحرک: انسانی که در سکون باشد، شعاع نوری عقل او افزایش نمییابد. انسان ساکن، نوری دریافت نمیکند، بنابراین تشخیص نیز نخواهد داشت. 2. تغذیهی سالم: سالها باید روی تغذیه و تحرک کار شود تا اثرگذار باشند. 3. تفکر صحیح: افکار مثبت و منفی نقش بسیار مهمی دارند. هر چه انسان مثبتتر بیندیشد، جهانبینی و آگاهیاش بالاتر میرود و شعاع نوری عقل نیز افزایش مییابد.
در کنار این سه مورد، تزکیه و پالایش نیز ضروری است. این، مهمترین بخش ماجراست؛ زیرا رنجها، نقطهی شروع تفکر هستند. پس باید نگاهمان به رنجها و مشکلات را تغییر دهیم و بدانیم رنجهایی که با آگاهی تجربه میشوند، برای شروع تفکر و افزایش شعاع نور عقل هستند تا به قدرت تشخیص برسیم.
صحبتهای استاد در مورد تولد یکسال رهایی مسافر عصمت:
این تولد را به جناب مهندس، خانوادهی محترم ایشان، به خانم فاطمه و در نهایت به خانوادهی بزرگ کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. همچنین به خانم مینا و فرزندان دلبندشان تبریک و شادباش میگویم. اگر امروز خانم مینا اینجا مشغول خدمت هستند، نتیجهی زحمات مادرشان، خانم عصمت است.
این جشن را به لژیون هفتم، و بهویژه به خانم فاطمه، راهنمای سفر اول خانم عصمت، که زحمات بسیاری را متحمل شدند، تبریک میگویم. انشاءالله که مبارک باشد.
در کنگره، سن شناسنامهای مطرح نیست؛ زمانی که انسان به بلوغ عقلانی میرسد، تازه متولد میشود. ما با ورود به کنگره، مراحل جنینی را سپری میکنیم و در زمان رهایی، تولد واقعیمان اتفاق میافتد. پس خانم عصمت عزیز، تولد یکسالگیتان را تبریک عرض میکنم. انشاءالله همیشه سلامت، تندرست و موفق باشید.
پیام تولد مسافر عصمت:
عصمت عزیز، در انجام کارهایتان به نقطههای باارزش فکر و عمل نمایید. خود را به اعمال نیک مشغول بدارید تا قدرت خداوند را مشاهده نمایید.
اعلام سفر مسافر:
آنتیایکس مصرفی: شیره، قرص، تریاک_ روش درمان: DST_ داروی درمان: شربت OT_ ورزش در کنگره: دارت_ مدت سفر: ۱ سال و ۲ ماه_ راهنمای سفر اول: خانم فاطمه_ راهنمای سفر دوم: خانم مهری_ مدت رهایی: ۱ سال و ۴ ماه
صحبتهای مسافر عصمت:
سلام دوستان، عصمت هستم یک مسافر.
قبل از ورود به کنگره، مانند مُردهای متحرک بودم که هیچ امیدی به زندگی نداشتم. ابتدا دخترم، خانم مینا، وارد کنگره شدند؛ اما من شناختی نسبت به کنگره نداشتم و آن را نمیپذیرفتم. تا اینکه یک روز خودم آمدم ببینم دخترم به کجا میرود که اینقدر حالش خوب شده.
مینا در شعبه یاس مسافر بود و من، به محض ورود، انرژی مثبت زیادی گرفتم و حال خوبی پیدا کردم.
پس از آن با دخترم مشورت کردم و تصمیم گرفتم من نیز وارد کنگره شوم. در بدو ورود، با حال بسیار بدی وارد شدم و بیماریهای متعددی داشتم؛ از جمله تومور در ناحیهی سر و تیروئید و مشکلات دیگر.
خدا را شکر میکنم که مسیرم به کنگره باز شد و اکنون حال خوب را تجربه میکنم. از جناب مهندس و خانوادهی محترمشان بابت فراهم آوردن این بستر، از ایجنت محترم و مرزبانان، از خانم مهری و خانم فاطمه و همچنین از دختر عزیزم، خانم مینا، بسیار سپاسگزارم. امیدوارم همیشه سلامت باشند.
خواستههای مسافر عصمت:
خواسته اول: در دل گفته میشود.
خواسته دوم: از خداوند میخواهم کسانی که مصرفکننده هستند و واقعاً به کنگره نیاز دارند، راهشان به این مکان باز شود و به درمان برسند.
صحبتهای همسفر مینا:
سلام دوستان، مینا هستم یک مسافر.
آخرین آنتیایکس مصرفیام: الکل، شیره، تریاک، و شربت تریاک_ مدت سفر: ۱ سال و ۱۰ روز_ روش درمان: DST_ داروی درمان OT_ راهنما: خانم مریم_ مدت رهایی: ۳ سال و ۹ ماه_ هماکنون در بخش مشاوره تازهواردین مشغول خدمت هستم.
از خانم مهری، خانم فاطمه، ایجنت محترم، مرزبانان و همه خدمتگزاران سپاسگزارم.
مادرم، مانند بسیاری از بیماران دیگر، با حال بسیار بدی وارد کنگره شدند. بهخاطر عملهای متعدد، شرایط جسمی و ذهنی خوبی نداشتند و حتی برخی مسائل را به یاد نمیآوردند. پزشکان بارها ما را ناامید کردند و گفتند امیدی به زنده ماندنشان نیست.
مادرم بسیار دمدمیمزاج بودند و قدرت تصمیمگیری نداشتند. اصلاً باورم نمیشد روزی وارد کنگره شوند. حتی قادر به نوشتن نام و نام خانوادگیشان نبودند. اما به سفر خود ادامه دادند و با پشت سر گذاشتن سختیهای فراوان، به درمان رسیدند.
روزهای بسیار سختی را گذراندیم، اما اکنون میتوانیم حتی با وجود مشکلات، بخندیم. کنگره برای ما معجزه بود. امیدوارم سفر اولیها و تازهواردین بمانند و ایمان داشته باشند تا معجزات کنگره را ببینند.
در پایان، از بزرگمردی که بنیان کنگره را بنا نهادند و زندگی را به ما بازگرداندند، قدردانی میکنم و امیدوارم با خدمات صادقانه و عاشقانه، نقشی مؤثر در حفظ این سیستم داشته باشم.
تایپ: مسافر فاطمه، لژیون هشتم
مسافر زینب، لژیون یکم
نمایندگی نسترن اصفهان
ویرایش: مسافر کبری، لژیون یکم
نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: راهنما همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
119