یازدهمین جلسه از دوره شصت و چهارم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس اصفهان با استادی راهنما مسافر فرح، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری مسافر مهناز، با دستور جلسهی «وادی ششم و تأثیر آن روی من» در روز شنبه ۲۵ مردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، فرح هستم یک مسافر.
خدا را شاکر هستم که امروز توانستم خدمت کنم. از نگهبان عزیز، مرزبانها و خانم سپیده تشکر میکنم که اجازه این خدمت را به من دادند. خدمت کردن حال انسان را خوب میکند. امروز خبر خوبی شنیدم که بسیار خوشحال شدم؛ اولین رهجوی من، خانم مریم، که به عنوان تازهوارد پذیرشش کرده بودم، به رهایی رسید. بزرگترین قدردانی از هستی، خدمت کردن به انسانهاست. انشاءالله بتوانم لایق باشم و وظایفم را بهدرستی انجام دهم.
دستور جلسهی امروز در مورد وادی ششم است: «حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نماییم.»
ما همیشه با خود فکر میکنیم که اصلاً عقل چیست؟ گاهی میگوییم: "فلانی عقل ندارد"، "فلانی دیوانه است"، یا "بچهها عقل ندارند"، و گمان میکنیم جایگاه عقل در مغز است. در صورتی که آقای مهندس میفرمایند عقل، جزئی از صور پنهان است و ارتباطی با مغز ندارد؛ بلکه مغز تنها مترجم عقل است. عقل، جایگاه ویژهای دارد و همواره انسان را به سمت خوبیها هدایت میکند.
آقای مهندس میفرمایند: «تمام هستی دارای عقل است، حتی زمینی که روی آن راه میرویم.» هر چیزی بهاندازهی خود، عقل و شعور دارد، و به همین دلیل است که در این جهان هر چیز در جایگاه خودش قرار گرفته است. اما ما انسانها چون در نفس اماره قرار داریم و دانایی نداریم، اطلاعات نادرستی را به عقل منتقل میکنیم که منجر به تصمیمات و اعمال اشتباه میشود.
برای مثال، برخی میگویند مصرفکنندهها عقل ندارند، در حالی که مصرفکنندگان هم عقل دارند، حتی گاهی بسیار باهوشاند. در مورد کودکان نیز بهدلیل اینکه مغز آنها هنوز برنامهریزی و رشد کامل نیافته، گفته میشود چیزی نمیفهمند. اما مصرفکنندهها بهخوبی متوجه مسائل هستند؛ تنها تفاوت اینجاست که اختیارشان در دست نفس اماره است، و به همین دلیل، بسیاری از اعمالشان اشتباه است.
ما همیشه در زندگی خواستهایم که کار درست انجام دهیم و پذیرش اشتباه برایمان سخت بوده است، اما چون اطلاعات نادرست به مغزمان دادهایم، عملکردمان اشتباه شده است. آقای مهندس میفرمایند: عقل فرّ ایزدی دارد و حتی روح بزرگ انسان نیز تحت فرمان عقل است.
واژهی "عقل" از ریشهی "عقال" میآید؛ همان طنابی که ساربان با آن افسار شتر را هدایت میکند. حال تصور کنید ساربان ناشی باشد، در این صورت زمین خوردن شتر حتمی است. ما نیز وقتی افسار زندگی خود را به دست نفس میدهیم، انتخابهایمان اشتباه و عملکردمان نادرست میشود. در حالیکه همه ما عقل داریم.
قدیمیها ضربالمثلی دارند که میگویند: «انشاءالله پیر شوی.» منظورشان پیر شدن فیزیکی نیست، بلکه رسیدن به پختگی، دانایی و فرزانگی است. اما متأسفانه، امروزه برخی پیرها میخواهند همچون جوانان خام رفتار کنند. جوان خام، به دلیل نداشتن تجربه، ممکن است اشتباه کند. حال تصور کنید پیر هم چنین رفتاری داشته باشد؛ آنوقت جهل و نادانی حاکم میشود و هیچ چیز در جای خود قرار نمیگیرد.
اگر کشوری فرماندهای لایق داشته باشد، آن کشور به صلح میرسد. حکم عقل یعنی توانایی اجرای خواستههای معقول. مثلاً برخی از اعضا میگویند: "امروز انرژی آمدن به کنگره را نداشتم"، ولی باز هم آمدند؛ این یعنی حکم عقل را اجرا کردند. عقل همیشه هدایتگر است.
در کنگره میآموزیم که اگر روزی با جهل، زندگی خود را ویران کردهایم، با آگاهی آن را بازسازی کنیم. این فرمانده (عقل)، سربازانی دارد و سربازان او دانایی هستند. بیاییم به خود کمک کنیم، آموزشها را بهتر دریافت کنیم، داناییمان را افزایش دهیم و زندگیمان را با فرمان عقل بنا کنیم.
چون عقل، خودش، خودش را میسازد و نیازی نیست کار خاصی انجام دهیم، فقط باید دانایی را بالا ببریم.
از اینکه با سکوت زیبای خود به صحبتهای من گوش دادید، سپاسگزارم.
ویرایش و ارسال: راهنما همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
111