دهمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر مجتبی، نگهبانی موقت مسافر حسنرضا و دبیری موقت مسافر مصطفی، با دستورجلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۶ مرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
حکم عقل را در قالب فرمانده کاملا اجرا نمایید. آقای مهندس در یکی از صحبتهایشان گفتند که عقل از عقال میآید که در واقع همان طنابی است که به بینی شتر بسته میشود و هدایت شتر توسط آن انجام میشود و عقل انسان هم دقیقا همین نقش را دارد. اما اگر کسی کارایی آن را ندانست و نتوانست آن کارِ درست را انجام دهد به معنای این نیست که حالا عقال وجود ندارد، عقال وجود دارد ولی عملا کاراییاش را از دست میدهد. عقل هم دقیقا به همین شکل است که حالا در زمان مصرف خیلیها میگفتند مصرفکننده عقل ندارد، در حالی عقل وجود داشت ولی عملا کاراییاش را از دست داده بود.
اما یک موضوع مهم اینکه یکی از مهمترین چیزهایی که در زندگی انسان نقش دارد این است که وقتی ما مسیری را تعیین میکنیم باید بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم و یکی از بزرگترین مسائلی که باعث میشود یک مصرفکننده روز به روز به تاریکیها بیشتر فرو برود این است که شاید خیلی چیزها را بتواند تشخیص بدهد ولی شوقی برای حرکت کردن ندارد، خیلی تصمیمها میگیرد خیلی کارها را میتواند انجام بدهد ولی توان حرکت کردن ندارد. اما این وادی به ما میگوید که اولا باید عقل را به جایگاه واقعی خودش برگردانیم تا بتوانیم فرامین عقل را اجرا کنیم. در مورد اجرای فرامین عقل خب همه ما وقتی وارد کنگره میشویم راه را گم کرده بودیم. سالهای سال در تاریکی بودیم و امروز آمدیم مسیر درست زندگی را یاد بگیریم. شاید خیلی چیزها را نداریم واقعیت هم همین طور است شاید خیلی از کارهای درست و غلط را نتوانیم تشخیص بدهیم به خاطر همین در کنگره میگویند همیشه سعی کنید از الگوهای خوب، الگوبرداری کنید. وقتی میگویند الگوبرداری کنید، الگو آن شخصی است که آن راه را رفته و تمام پیچ و خمهای راه را یاد گرفته و میگویند از آن شخص الگوبرداری کنید ولی خیلی وقتها ما این کار را انجام نمیدهیم. اصطلاحا با کلام خود هم میگوییم که ما دیگر نمیخواهیم با سر خودمان حرکت کنیم، میخواهیم به حرف راهنما گوش بدهیم ولی در عمل این کار را انجام نمیدهیم و نمونههایشان را دائما داریم در کنگره میبینیم و باز میبینیم و سالهای سال میبینیم که این تاریخ دوباره تکرار میشود. ولی انسانهای کمی هستند که از این موضوع عبرت میگیرند. یعنی چون هنوز عقل در آن جایگاه فرماندهی واقعی خودش قرار نگرفته، باید سعی کنیم از آن کسانی که موفق شدهاند این کار را انجام دهند و به فرمان عقلشان عمل میکنند، از آنها الگوبرداری کنیم.
من این موضوع را میخواهم ربطش بدهم به درمان خودمان چون خیلی وقتها میبینیم خیلی راهنماها در لژیون خیلی حرفها را میزنند خیلی چیزها را میگویند و خیلی رهجوها سر تکان میدهند ولی عملا هیچ حرکتی انجام نمیدهند. من خودم خیلی وقتها در لژیون به بچهها میگویم اگر قرار است درمان بشوید، درمان فقط مصرف دارو نیست، همانقدر که داروی اوتی اهمیت دارد به همان اندازه حضور رهجو اهمیت دارد، نوشتن سیدی اهمیت دارد و همه کارهایی که باید در کنگره انجام بدهید اهمیت دارد. ولی میبینیم هیچ حرکتی انجام نمیشود. و رهجو هنوز دارد با عقل خودش حرکت میکند که در واقع عقل نیست این فرمان نفس اماره است و هنوز همان کار را انجام میدهد که در نهایت آسیبش را هم میبیند. اگر در دعای کنگره دقت کرده باشید میگوید از خداوند میخواهیم که ما را به فرمان عقل نزدیک کند یعنی آقای مهندس نگفتهاند که ما به فرمان عقل برسیم چون رسیدن به فرمان عقل به صورت محض، نمیگوییم کار غیر ممکنی است ولی خیلی خیلی کار سختی است و شاید انسانهای انگشت شماری هستند که میتوانند به این نقطه برسند پس میگویند به فرمان عقل نزدیک بشویم. وقتی میگویند نزدیک بشویم، نزدیک شدن به فرمان عقل ذره ذره اتفاق میافتد. باید از کارهای خیلی کوچک شروع بشود یعنی اگر بر فرض مثال من بخواهم مثلا صبح ساعت هفت بیدار بشوم دارو بخورم، ولی نتوانم بلند بشوم این یعنی من در نزدیک شدن به فرمان عقل هیچ حرکتی انجام ندادهام. اگر نمیتوانم به موقع سر جلسه بیایم یعنی فرمان عقل را نقض میکنم. اگر نمیتوانم شب، قبل از خواب یک مسواک ساده بزنم یعنی به فرمان عقل توجهی نمیکنم.
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید متشکرم.

عکاس و تایپ : مسافر علی لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
163