English Version
This Site Is Available In English

من و صدای آرامی که راه را بلد بود

من و صدای آرامی که راه را بلد بود

گاهی در گذر زندگی به نقطه‌ای می‌رسیم که دیگر نمی‌دانیم چه‌‌کسی تصمیم می‌گیرد؛ ما یا نیرویی ناشناس در درون‌ ما.
آن‌ روزها که مسافرم درگیر اعتیاد بود، من هم درگیر نبردی ناپیدا شده بودم؛ نبردی میان ماندن یا رفتن، تحمل یا فرار! ظاهر آرامی داشتم؛ اما ذهنم میدان جنگ بود.
از همان‌ ابتدا تمام تلاشم را به کار گرفتم تا به او کمک کنم.
کتاب می‌خواندم و در اینترنت به‌دنبال منابع مختلف می‌گشتم؛ اما هرچه بیشتر می‌آموختم، بیشتر ناامید می‌شدم. اطرافیانم می‌گفتند: اعتیاد درمان ندارد و حتی اگر مواد را کنار بگذارد، وسوسه‌ها تا پایان عمر با او خواهند ماند.
نفسم می‌گفت: تلاش بی‌فایده‌ است؛ اما صدایی دیگر در سکوت ذهنم زمزمه می‌کرد: ممکن نیست مسئله‌ای باشد، اما بی‌پاسخ!
آن‌صدا، هنوز کم‌رنگ بود، اما بعدها فهمیدم که همان ندای عقل بوده است.
با ورود به کنگره، این صدا جان گرفت و واضح‌تر شد؛ دیگر در این وادی پرآشوب، تنها نبودم و مفاهیمی شنیدم که پیش‌ از آن برایم ناشناخته بود: نفس امرکننده، نفس لوامه، عقل، فرماندهی درون و …
فهمیدم بسیاری از تصمیم‌هایی که در گذشته گرفته بودم، حاصل صدای بلند نفسی بود که فقط به لذت فوری می‌اندیشید، نه به خیر نهایی.
کنگره به من آموخت که نمی‌شود همه‌چیز را به یک‌باره تغییر داد، باید قدم به‌قدم پیش بروم؛ ابتدا بشنوم، سپس ببینم و درنهایت آگاهانه تصمیم بگیرم.
آموختم که عقل، فرمانروایی‌ است که سال‌ها از قدرت کنار گذاشته شده، اما هنوز زنده است و اگر بخواهم، می‌توانم او را به جایگاهش بازگردانم.
این روزها، صدای عقل را بهتر می‌شناسم؛ او فریاد نمی‌زند، دستور نمی‌دهد، تهدید نمی‌کند؛ بلکه آرام و استوار می‌گوید: درست‌ترین را انتخاب کن، نه راحت‌ترین را.
پیش‌از آن، عقل برایم صرفاً ابزاری برای زرنگی بود، چیزی‌‌که کمک کند آسیب نبینم یا شکست نخورم؛ اما اکنون می‌دانم که عقل، نوری‌ است در تاریکی؛ اگر به آن فرصت دهم، مسیر را روشن می‌کند؛ حتی اگر قدم برداشتن در آن مسیر دشوار باشد.
نمونه‌های ساده‌ای از زندگی روزمره‌ام گواه این بازگشت‌ هستند؛ کاری را که پیش‌تر بارها عقب می‌انداختم، اکنون به‌موقع انجام می‌دهم، در برابر رفتار نامناسب دیگران، پیش از پاسخ‌دادن تأمل می‌کنم، به‌جای ترس، گفتگو را انتخاب می‌کنم و مهم‌تر از همه برای حفظ آرامش درونم، گاهی سکوت را ترجیح می‌دهم.
اکنون در سفر دوم هستم؛ سفری که بیش از آن‌‌که بیرونی باشد، درونی‌ است.
می‌دانم که عقل، هنوز هم گاهی مغلوب نفس می‌شود؛ اما امروز ابزار تشخیص را در اختیار دارم و امروز می‌فهمم که فرمان عقل، مرا نه‌‌تنها از آشوب بیرونی؛ بلکه از طوفان درونی نجات می‌دهد.
این آرامش، شناخت، قدرت انتخاب و … همه را مدیون آموزش‌های کنگره هستم؛ مکانی که یاد گرفتم صدای درونم را دوباره بشنوم و فرمان عقل را با قدم‌های آهسته و پیوسته به جایگاه اصلی‌ آن بازگردانم.

رابط خبری: همسفر عطیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
نویسنده و ویرایش: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .