عقل كل مانند خورشيدی است كه به تمامي هستی و نيستی میتابد و ما و همه موجودات و انسانها بسان خانههایی هستيم كه از يك روزنه، نور وارد آن ميشود.
در باب دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من» مصاحبهای با همسفر فریبا ترتیب دادیم، از ایشان ممنونیم که وقت ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادند و ما را در این گفتوگو همراهی کردند.
همسفر فریبا و مسافرشان با آخرین آنتیایکس مصرفی هرویین و شیشه وارد کنگره شدند به مدت ۱۳ ماه با متد DST و داروی OT با راهنمایی مسافر رضا رئیسیان و همسفر الهام کیانی سفر کردند. رشته ورزشی همسفر تنیس روی میز و رشته ورزشی مسافر بسکتبال و والیبال هست. هم اکنون ۱ سال و ۱۱ ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها هستند. همسفر فریبا به لطف خداوند و آموزشهای کنگره ۶۰ در حال طی کردن جایگاههای خدمتی سایت هست.
به نظر شما چرا در کنگره، عقل جایگاه بالاتری از احساس دارد؟ این نگاه چه تغییراتی در شما ایجاد کرده است؟
از آنجایی که عقل در جایگاه فرمانده کل بدن میباشد و فر ایزدی دارد و آسایش و آرامش ما را در دنیا و ابعاد دیگر زندگی دربرمیگیرد، لازم است که زیر مجموعههایی چون حواس را به کارگیرد و با پردازش کردن اطلاعات، آگاهیها و دانشهایی که حواس منتقل میکنند، بهترین تصمیمها را بگیرد. عقل مانند پیامبر و یا راهنمای درون انسان است که مانند سنگ سنجش عمل میکند، ما هیچ زمان نمیتوانیم یک طلای چهارده عیار را به عنوان هجده عیار به سنگ محک طلا فروشی غالب کنیم؛ چون سنگ محک هرگز خطا نمیکند، عقل آدمی هم خطا نخواهد کرد مگر اینکه اول: حس آلوده باشد، شخصی که ماده مخدر را مصرف کرده و در حال رانندگی است، اگر بر سر یک تقاطع مجبور به گرفتن ترمز شود، پیام برای ترمز گرفتن به دلیل همین آلودگی حسها دیرتر صادر خواهد شد که نتیجهاش میتواند فاجعه بار باشد، دوم: ما درگیر خواستههای نامعقول خویش باشیم، مثل اینکه در جشن که صدای آهنگ بلندی پخش میشود، بخواهیم به یک برنامه شعر و یا ادبی گوش دهیم، سوم: اطلاعات غلط یا وارونه و یا ناکافی به عقل برسد؛ برای مثال شما میخواهید از یک درب شیشهای عبور کنید و به این دلیل که حس بینایی شیشه را نمیبیند و به عقل منتقل نمیکند، فرمان عقل عبور از آن درب خواهد بود و در ادامه با شیشه برخورد خواهیم کرد و یاد میگیریم که دفعه بعد چشمانمان را خوب باز کنیم.
نکته بعدی و آخر اینکه رسیدن به فرمان عقل و طی نمودن مسیر زندگی ریز، ریز و آهسته اتفاق خواهد افتاد و قطعاً بنده پس از دریافت آموزشها در مدت سفرم آموختم که حواسم را عاری از هرگونه قضاوت و پیشداوری کنم و هر آنچه که با حواسم دریافت میکنم و یا آموزش میگیرم، بدون آلوده کردن آنها توسط افکار منفی، به دست عقل بسپارم تا درست تصمیم بگیرمو بدون خودخواهی و در حد توانم چه مالی، چه زبانی و یا حتی به صورت قدمی تا حد امکان در خدمت دیگران باشم.
اجرای حکم عقل، در عمل، چه سختیها یا چالشهایی برایتان داشته است؟
همانطور که میدانیم، زندگی قواعد و قوانین خودش را دارد و اگر آنها را ندانیم، با چالشها و رفت و برگشتهای زیادی مواجه خواهیم شد و اینکه چقدر آسیب ببینیم به عوامل زیادی بستگی دارد؛ از جمله عدم آگاهی و تربیت درست از سوی خانواده و جامعه ، ژنتیک و ...، به جرأت میتوانم بگویم عدم آگاهی و شناخت کافی به صورت پایهای در بنده باعث شده بود که با خیلی از مشکلات روبرو شوم، به خصوص ارزش دادن به اموری که حتی فکر کردن به آنها فقط سرعت گیری برای حرکت رو به جلو بود و این را خوب درک کردم و میدانم که راه زیادی برای شناخت قوانین زندگی پیش رو دارم.
زيباترين و مؤثرترین حسی که از مطالب موجود در این وادی دریافت کردید چه حسی بوده است؟
اینکه ای وای! چه زمانهایی را در بیخبری سپری کردم، چه ساعات و روزهایی را فقط به ناراحتی و دلخوری از دیگران برای امور بیاساس هدر دادم و چرا بستر آموزش پایهای انسان بودن؛ نباید از ابتدا در آموزشهای رسمی ما چون آموزش و پرورش درست و اصولی اجرا گردد؟
در طول سالها در تمامی دروس به خصوص دروس علوم، ریاضی، اجتماعی و ... حواس را شخم میزنیم و آگاهی پیدا میکنیم و دریغا که چرایی و چگونه استفاده کردن از آنها را در امور معنوی و رفتاری با خانواده، جامعه و حتی برخورد با طبیعت و هستی را نمیشناسیم و آموزش نمیگیریم، میدانید چرا؟ چون متاسفانه اکثریت متولیان آموزش و پرورش هم در بیخبری سیر میکنند و نیاموختهاند.
اگر فرمان عقل اجرا نشود چه پیامدهایی برای شخص ممکن است داشته باشد؟
اتفاقاتی رخ خواهد داد که امروزه با چشم سر میبینیم، بیعدالتیها، فقر، تضاد طبقاتی، برخوردها و آسیبهایی که همدیگر را به آن دچار میکنیم و اینکه دلخوریها و قهر و آشتیها زمان ارزشمند و بدون برگشت را از ما به تاراج میبرد و اگر درس زندگی نیاموزیم، همواره در حسرت خواهیم بود و خیلی زود دیر خواهد شد.
زمانی که با وادی ششم آشنا شدید، معنای «عقل» برایتان چه تغییری کرد؟ آیا قبل از آن تصور دیگری از عقل داشتید؟
واقعیت این است که قبلاً فکر میکردم ما انسانها آمدهایم فقط زندگی کنیم، با هر پیشینه اخلاقی، رفتاری و مادی که در وجودمان قرار داده شده و سهم من از این روزگار همین است که هست و اگر با دیگران فرق دارم به خاطر همین تلاشهای خود خواسته و ذوقی است؛ ولی امروزه دریافتهام که باید تلاش کنم، قواعد بازی را در همه عرصههای زندگی چه مادی و چه معنوی بیابم و درک کنم تا آرامش و تعادل داشته باشم و منتظر آسایش بمانم؛ چراکه به فرمایش آقای مهندس ایمان دارم و آن اینکه ذره ذره راز کائنات فاش خواهد شد و شعبده بازی که در باور نمیگنجد، خودنمایی خواهد نمود.
کلام آخر:
در آخر چیزی جز قدردانی و سپاس از قادر مطلق و بلند مرتبه "الله" نمیماند که بندهاش را در مرحلهای از روزگار زمینی قرار داد که به واسطه آن در محضر آقای مهندس و راهنمایان برگزیدهاش بیاموزم آنچه نمیدانستم و درک کنم آنچه را که آموختم، به امید عملی نمودن آنچه باور دارم و آن چیزی جز محبت الهی نیست.
مصاحبه کننده: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم)
طراح سوالات: همسفر ندا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون هفدهم) همسفر شهین رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم) همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون چهاردهم)
ویرایش و ارسال: همسفر فریبا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون نهم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
183