«حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا کنیم».
این جمله، آغاز وادی ششم و نقطه عطفی در نگاه من به زندگی بود. پیش از آشنایی با این وادی، عقل برای من فقط یک واژه کلی بود؛ اما حالا آن را به چشم پادشاهی میبینم که بر سرزمین وجودم حکومت میکند. وقتی فهمیدم که فرمانروای درونم همان عقل است، از خودم پرسیدم: آیا پادشاه زندگیام عادل است؟ آیا فرمانهایی که صادر میکند، بر پایه دانایی و تجربهاندوزی است یا اسیر هیجانات، ترسها و خواستههای آنی؟ این سؤالها مرا واداشت که به رفتارها و انتخابهایم با دقت بیشتری نگاه کنم.
آموختم که عقل، تنها زمانی میتواند درست فرمان دهد که اطلاعات درست و صادقانه دریافت کند. این یعنی باید حسها و ورودیهای ذهنیام را پاکیزه نگه دارم؛ بهعبارتی از شایعه، قضاوت عجولانه و باورهای غلط فاصله بگیرم و به جای آن با مطالعه، تجربه و شنیدن حرفهای درست، غذای سالمی به عقل بدهم.
تأثیر این وادی در زندگی من، آرامآرام خودش را نشان داد. یاد گرفتم که پیش از تصمیمگیری مکث کنم، جوانب را بسنجم و بهجای واکنشهای احساسی، براساس عقل و دانایی عمل کنم. این تغییر کوچک اما عمیق، روابط من را بهبود داد، آرامشم را بیشتر کرد و باعث شد که کمتر وارد مسیرهایی شوم که بعداً پشیمانی بههمراه دارد. وادی ششم به من یاد داد که عقل، مثل هر فرمانروا نیاز به تربیت و آموزش دارد. حالا میدانم که اگر او را با تزکیه و پالایش نفس پرورش دهم، زندگیام به سرزمینی آباد و آرام تبدیل خواهد شد.
نویسنده: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
68