فرمان عقل در کنگره تسلیم شدن و چشم گفتن است

این جلسه دوازدهمین  جلسه از دور یازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ارومیه با استادی ایجنت محترم   مسافر رضا و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر یدالله با دستور جلسه «وادی ششم و تاثیر آن روی من »در مورخه ۲۶ مرداد ماه۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم مسافر 

ما همگی باید دست به دست هم بدهیم تا شعبه مون رو به پیشرفت برسانیم و باید تلاش کنیم آن چیزهایی را که کنگره از ما میخواهد را اجرا کنیم، و به ما مربوط نمی‌شود که امروز چه کسانی در مرزبانی خدمت می‌کنند چه کسانی خدمت نمی کنند، یا چرا فلانی امروز نیامده است یا فلان راهنما با فلان کس مشکل دارد یا ندارد هیچکدام این ها به ما مربوط نیست.

یا اینکه به ما مربوط نیست قیمت اوتی بیرون چقدره یا وقتی از طریق کنگره اوتی میگیریم قیمتش چقدر است ! تو سفر اول بایستی فقط چشم گفتن را بلد باشیم و این راه را تمام کنیم و سپس خودمان در این جایگاه ها قرار بگیریم و آن موقع هست که درک خواهیم کرد که مثلا راهنمای ما چه خدمت هایی به ما کرده است.

خواهشم از تمام دوستان این هست که دست به دست هم بدهیم، چون من قبلا یه مشکلی بود که حالم خوب نبود و من این موضوع را خدمت جناب آقای حکیمی عرض کردم و ایشان در جواب یه حرفی به من گفتند که من آن حرف را سر لوحه کارهای خودم در کنگره قرار داده ام ، و آن هم این بود که گفت رضا کنگره به جایی رسیده است که دنبال کمیت نیست و دنبال کیفیت است، خیلی وقت است که ما از سیاهی لشکر رد شده ایم ، اصلا مهم نیست که الان اینجا ۵ نفر باشیم یا ۵۰۰ نفر ، مهم این است که آن ۵ نفر حالشان خوب باشد. پس سعی کنیم بهم کمک کنیم چرا که جای پیشرفت در این شعبه بسیار زیاد است. چرا که نفرات زبده و کار بلد زیادی در شعبه ما هست. سعی کنیم کمی جدی تر باشیم و به خودمان ارزش قائل شویم، چرا که این شعبه مال همه ی ماست و باید چه سفر اولی ها و چه سفر دومی ها باید سعی کنیم در راستای پیشرفت شعبه تلاش کنیم. چون وقتی من به کنگره آمدم تمام این امکانات آماده بود و به من کمک کردند تا رها شوم پس وظیفه ی من هم هست که به تمام سفر اولی ها کمک کنم تا به درمان برسند.

ویرایش و ارسال: مسافر رضا