«در این وادی به یکی از اصلیترین و اساسیترین صور انسان، یعنی عقل میرسیم. عقل، یکی از اصلیترین مؤلفههای انسان است که انسان را رهبری میکند و هرچه عقل، حسابشده و دقیقتر عمل کند؛ انسان در صلح و آرامش است و هر چه عقل کم باشد، انسان را در بدبختی و فلاکت میاندازد. تمام موجودات دارای عقل و تفکر هستند و فقط میزان آن کم یا زیاد است؛ مثل یک گیاه که تفکر و اندیشهاش بهاندازه خودش است.»
همسفر واله و مسافرشان با آخرین آنتی ایکس هروئین وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۱۱ روز با متد DST و داروی OT باراهنمایی مسافر پژمان و همسفر زهرا سفر کردند که هماکنون به لطف خدا و با دستان پرمهر آقای مهندس ۳ سال و ۸ ماه است که آزاد و رها هستند؛ ایشان در رشته ورزشی والیبال فعالیت میکنند. همسفر واله در جایگاههای مرزبانی، دبیری، نگهبانی، نگهبان لژیون سردار، ورزشبان والیبال و سایت خدمت کردهاند و هماکنون در بخش نگهبان کارگاه آموزشی و عضویت در لژیون سردار در حال خدمت هستند.
اینک در مورد دستور جلسه «وادی ششم (حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نمائیم) و تأثیر آن روی من.» با ایشان گفتگویی ترتیب دادهایم که توجه شمارا به آن جلب میکنم.

ازنظر شما چرا عقل یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین مسائلی است که آغاز و پایان مشخصی ندارد؟
بهغیر از عقل، هر چیزی آغاز و پایانی دارد. عقل، همیشه در حال تکامل است و هرروز به آموختههای خودش اضافه میکند؛ مثلاً آب را در نظر بگیریم؛ وقتی آب راکد باشد، کمکم به گنداب تبدیل میشود و از بین میرود؛ ولی اگر جاری باشد، هرروز بهتر و گواراتر از روز قبل است و عقل انسان هم همینطور است؛ زمانی که آن را بایکوت کنیم و از آن استفاده نکنیم، اطلاعات به آن نرسانیم تبدیل به گنداب و بیمصرف میشود؛ ولی زمانی که در کسب علم و دانش باشیم، هرروز بهتر و فهمیدهتر میشویم. ما نمیتوانیم به پایان عقل برسیم؛ زیرا علم و دانش پایانی ندارد و عقل انسان هم همانند علم و دانش، پایان مشخصی ندارد.
با توجه به وادی پنجم و این وادی برایمان بگویید که چه ارتباطی بین این دو وادی وجود دارد و چه کمکی به انسانها در مسائل زندگیشان میکند؟
وادی پنجم عنوان میکند که «در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید»؛ یعنی هرچه که ما به آن فکر میکنیم؛ باید آن را عملی کنیم و باید بدانیم که کدام درست و کدام غلط است و برای رسیدن به راه درست، باید چهکار کرد. چیزی که در کتاب آسمانی ما عنوان میشود و خرد جهانی نیز به آن باور و ایمان دارد، این است که از هر ضد ارزشی دوریکنیم، کاری که به نفع ما نیست را انجام ندهیم، صبر داشته باشیم، در مورد دیگران تجسس، قضاوت و غیبت نکنیم، پسانداز کنیم تا در روز مبادا به کارمان بیاید، به خدا توکل داشته باشیم و در برابر خداوند، رضایت و تسلیم باشیم؛ وقتی به اینها توجه کردیم و توانستیم انجام بدهیم؛ به این نتیجه میرسیم که تمام اینها فرمان عقل است و هرچه بهفرمان عقل نزدیک شویم، همه مراحل عنوانشده برایمان بسیار ساده و زیبا است و هیچ مشکلی با آن نداریم؛ بلکه زندگی بسیار زیبا و راحتی بهدوراز هرگونه تنش داریم.
لطفاً برداشت خودتان را در مورد این جمله آقای مهندس که میفرمایند: «از فرماندهی نفس تا فرماندهی عقل ازنظر مکانی بهاندازه یک مو و ازنظر زمانی بهاندازه هزاران سال طول میانجامد» بیان کنید.
انسان همیشه در تمام امور، فراموشکار است؛ وقتی روی فکر و عقل خودمان کار کردیم، میتوانیم افکار صحیح را وارد مرحله عمل کنیم و آنوقت به فرماندهی عقل میرسیم و این فرماندهی ممکن است سالیان سال طول بکشد تا انسان به این مرحله برسد که از عقل خود بهطور صحیح استفاده کند و گوشبهفرمان آن باشد؛ ولی یکلحظه غفلت میتواند آن فاصله زمانی سالیان سال را از بین ببرد و باز انسان را به عمق تاریکیها برگرداند؛ بهخاطر همین است که آقای مهندس میفرمایند: «از فرماندهی نفس تا فرماندهی عقل ازنظر مکانی بهاندازه یک مو و ازنظر زمانی بهاندازه هزاران سال طول میانجامد.»

با توجه به آموزشهای کنگره۶۰ به نظر شما انسان چگونه میتواند بهفرمان عقل نزدیک شود؟
با قرار گرفتن در صراط مستقیم و به عقیده من اگر چیزی را برای خودم بد بدانم؛ باید برای دیگران هم بد بدانم و زمانی که به این فهم و شعور رسیدم؛ میتوانم در کارهای که میخواهیم انجام بدهیم به بدی راه نرویم و بهطرف خوبی برویم. آقای مهندس همیشه در صحبتهای خودشان میگویند: «بدی بد است و خوبی خوب است»؛ اگر این سخن برای من روشن شد؛ پس من بهفرمان عقل نزدیک شدهام و هر چیزی را که برای خودم بد میدانم، در قبال دیگران نیز انجام نمیدهم و این فرمان عقل است.
لطفاً در مورد کلمات زیر حس خودتان را در یک جمله کوتاه برای ما به اشتراک بگذارید.
عقل: فرمانده قابل و مورداطمینان
حرکت: رفتن درست تا رسیدن به آنچه دوست داری
صراط مستقیم: راه حق و حقیقت
سپاسگزارم از وقتیکه در اختیار ما گذاشتید؛ لطفاً کلام آخر خود را بفرمایید.
خداوند را شاکرم که قسمت و روزی من شد که با کنگره آشنا شوم و آموزش بگیرم. خداوند را سپاس میگویم بابت وجود نازنین مردی که زندگی خودش را وقف آسایش و آرامش دیگران قرار دادهاند. امیدوارم بتوانم در کنگره باقی بمانم، به دیگران خدمت کنم و از این آموزشهای ناب، بهرهمند شوم و در زندگیام استفاده کنم.
تهیه و تنظیم: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مهرو (لژیون سوم)
عکس و ارسال: راهنما همسفر مهتاج نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اردستان
- تعداد بازدید از این مطلب :
164