رطب میوهای است شیرین و قابل خوردن و برای انسان خیلی مفید است؛ اما حنظل یک میوه بسیار تلخ و نامطبوع است و برای خوردن قابل استفاده نیست. استفاده از رطب ممکن است هزار جا باشد؛ ولی استفاده از حنظل در یکجا است و این نمایش توان خلقت است. چیزهایی که خطرناک هستند اصولاً تلخ هستند و قابل خوردن نیستند. تریاک طبیعتاً تلخ است. انسان و یا حتی حیوان نمیتواند بخورد؛ اگر زیادتر از حد باشد مثل سم عمل میکند و خود خلقت آن را تلخ درست کرده است که ما با قدرت و ذائقه خود میتوانیم تشخیص بدهیم که آن را استفاده نکنیم؛ اما گلابی، سیب و دیگر میوهها تلخ نیستند و کاملاً قابل خوردن هستند. در طبیعت همه چیز مشخص است و هر چیزی رنگ و بوی خودش را دارد و خودش را اعلام موجودیت میکند؛ خودش میگوید که من به درد خوردن میخورم یا نمیخورم و تنوع در خلقت وجود دارد.
طبقهبندی بر اساس رطب و حنظل را، هم در گیاهان داریم و این طبقهبندی در جامدات، حتی حیوانات و انسانها هم وجود دارد. بعضی از انسانها مثل رطب میمانند، برای بشریت و خلقت مفید و مؤثر هستند؛ اما بعضی از انسانها حنظل هستند و به درد چیزی نمیخورند؛ شاید یک موقع به درد کود شیمیایی بخورند؛ یعنی از حنظل هم بدتر هستند؛ چون ممکن است حنظل کاربرد دارویی و درمانی داشته باشد؛ اما بعضی از انسانها به درد هیچ چیز نمیخورند؛ یعنی در طبقهبندی از یک حیوان هم پستتر هستند و از یک گیاه هم پایینتر هستند. خیلی از انسانها هستند که نبودشان به مراتب بهتر از بودنشان است. بعضی انسانها بیادب هستند؛ ادب برای انسانها بسیار مهم است، به خصوص در قشر خانمها هر چه که در دلتان است بیرون نریزید، برای آقایان هم همینطور است؛ چون شخصیت درونی ما بیانگر ما است.
بعضی از انسانها کارشان فقط آزار و شکنجه بقیه انسانها است، حرف میزنند مثل بمب شیمیایی هستند. در سخنرانیها یک مرتبه سخنرانی خود را با جوک یا یک چیز خندهدار شروع نکنید زیرا تا آخر سخنرانی کسی شما و بحث شما را جدی نمیگیرد، طنز خوبه اما در جای خودش اما اگر از یک حدی عبور کند انسان تبدیل به فرد بیشخصیت و بیارزش میشود برای اینکه انسان تبدیل به حنظل نشود باید خیلی مراقب کلماتش باشد. فرق اولیای خدا با انسانهای معمولی در این است که اگر انسانهای معمولی یک اشتباه از دیگران ببینند فوری تو ذوقش میزنند، اما اگر اولیای خدا اشتباهی از کسی ببینند چشمانشان را میبندند و اگر لازم باشد آن مشکل را بگویند با ادبیات و وضعیت خاصی میگویند.
کالا باید خالص و باارزش باشد تا به کار تجارت بیاید؛ اگر بخواهید تجارت کنید باید صداقت داشته باشید؛ اگر بخواهید تبدیل به انسان خوبی شوید باید مسائل منفی و ناخالصیها را کنار بگذارید، انسانها باید باارزش و خالص باشند تا بدرد زندگی بخورند. رطب حیاتبخش است و مصرف دائم دارد پس کشت رطب را باید توسعه بدهیم؛ ما در سیستم باید کشت انسانهای سالم و صالح را توسعه بدهیم. همه ما نیاز به ایمان قوی داریم؛ ایمان به خداوند، ایمان به خودمان، ایمان به روش، متد، ایمان به کتابها، وادیها، ایمان به راهنمایان، ایمان به کل سیستم. رسیدن به درجه رفیع انسانی پایه محکم میخواهد؛ یعنی برای تبدیل شدن به رطب باید پایهای محکم پیدا کنیم با انسانهای سست عنصر، بدون تفکر، بدون تعقل، بدون ایمان نمیشود سیستمی چرخاند، اعتیاد هیولایی قوی است و نمیتوانیم حریف اعتیاد شویم؛ بنابراین نیاز به چنین انسانهایی داریم، این آمدن و ماندن و درس خواندن ما، کار کردن ما مرحلهای است که به مراتب بالاتری از عقل دست پیدا کنیم.
همه چیز در طبیعت، در زندگی عقل است بدون عقل اصلاً نمیشود؛ عقل همه چیز را میتواند درک کند، بفهمد، اما خود عقل مراتب دارد کسانی که در مراتب پایین عقلی قرار دارند آنها نمیتوانند خیلی چیزها را درک کنند آنچه که فرد بیست ساله میفهمد بچه پنج ساله نمیفهمد این میشود مرتبه عقلی. حس اولین نیرویی است که قوه عقل را راهاندازی میکند باید عقل یک اطلاعاتی را بگیرد و بعد پردازش کند و بعد راجب آن حکم میکند، اگر حواس توانست اطلاعات به عقل بدهد عقل کار میکند، وقتی حواس نمیتوانند به عقل اطلاعات بدهند عقل نمیتواند تصمیم بگیرد عقل احتیاج به اطلاعات دارد؛ باید تمام مواد غذایی داده شود تا غذا درست کنند اگر مواد غذایی یا خوراکی ندهید نمیتوانند غذا درست کنند.
عقل هم همینطور است باید حس تمام اطلاعات جمع آوری شده را به عقل بدهد تا عقل تصمیم گیری کند عقل احتیاج به حواس دارد وقتی داریم کار میکنیم داریم عقل را ذرهذره گسترش میدهیم، عقل زمانی درست کار میکند که حواس ما بیشتر کار کند، اگر ادراک بیشتر کار کند دریافت ما بیشتر میشود و وقتی دریافت بیشتر شد باعث میشود حال و هوای خوبی هم داشته باشیم وقتی انسان مملو از کینه، حسادت، نفرت است حواس نمیتواند درست کار کند پس اطلاعات درستی به عقل نمیدهد اگر ما آموزش میبینیم و دریافت اطلاعات ما بالاتر برود عقل هم تغییر میکند. ادراک و عقل الآن ما با زمانی که وارد کنگره شدیم خیلی فرق میکند در مورد بهکارگیری قدرت فکر و عقل توصیه مینماییم پایه ایمان بسیار مهم است؛ ایمان به کل هستی.
چگونه میشود نیروی عقل را بالا برد؟ باید تمرین مداوم داشته باشیم و به مرور زمان و ذرهذره نیروی عقل را بالا ببریم تا به تعقل لازم برسیم همانگونه که یک ورزشکار بخواهد قهرمان شود باید تمرین مداوم را انجام بدهد. در بالا بردن قوه عقل، ایمان یعنی اعتقاد داشتن واجب است و دوم اینکه از برخورد با نیروهای منفی و شیطانی اجتناب کنیم یعنی اگر اتفاقی افتاد مقابله و برخورد نکنیم سرشاخ نشویم. لازمه حیات زحمت کشیدن است و از مادیات هم برخوردار باشید؛ ولی باید به گونهای حرکت کنیم که ما اسیر ماده و مادیات نشویم تا در جای خود طعمه این بعد از حیات نشویم آنگاه خواهیم دید که چگونه از حیات جاری بهرهگیری نمودهایم و بسیار هم به زحمت نیفتادهایم و ماده اسیر ما باشد، ما اختیار پولمان را داشته باشیم، پول مال کسی است که بتواند خرجش کند.
منبع: سیدی بکارگیری قدرت عقل
نویسنده: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
27