به نام قدرت مطلق الله
از وادی اول تا چهارم بحث بر روی تفکر بود و متوجه شدیم که برای انجام هر کاری بایستی تفکر کنیم. در وادی پنجم یاد گرفتیم که تفکر به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید حرکت کنیم تا ساختارهای ذهن را تبدیل به ساختارهای عملیاتی نمائیم و از یکسری خواستهها صرفنظر کنیم تا به نتیجه برسیم. در وادی ششم گفته شده حکم عقل را در قالب فرمانده کاملاً اجرا نمائیم و عقل را به خورشیدی تشبیه کرده که به تمام هستی و نیستی میتابد و ما انسانها و همه موجودات مانند خانههایی هستیم که از یک روزنه نور وارد آن میشود. در اینجا منظور از نور همان فرامینی است که از عقل صادر میگردد. اگر عقل نداشتیم قدرت اختیار ما بیاساس میشد و نمیتوانستیم راه درست را از غلط تشخیص بدهیم.
این نیروی عقل است که به ما میگوید هر سخنی که میخواهیم بر زبان جاری کنیم یا هر عملی که میخواهیم انجام بدهیم کدام درست و کدام غلط است؛ پس بایستی به صدای عقل گوش دهیم و کاری کنیم که گیرنده ما یعنی همان حسمان با پالایش و صیقل داده شدن سالم شود تا پیام عقل را درست دریافت کند. نباید وقتمان را تلف کنیم و راه رفته را دوباره بازگردیم؛ چراکه منجر به تکرار خطاهایمان میگردد.
قبل از ورود به کنگره شناخت چندانی در مورد فرمانبرداری از عقل نداشتم؛ فقط میدانستم که عقل وجود دارد و برای انجام کارهایم ناخواسته عقل و فرامین آن را که در جهت آبادانی بود، نادیده میگرفتم به همین سبب همیشه در زندگی دچار مشکلات زیادی میشدم؛ ولی در کنگره مفهوم فرمانبرداری از عقل و تأثیر آن را در زندگیام آموختم و متوجه شدم علت این همه نابسامانی که در درون و بیرونم وجود دارد این است که فرامین فرمانروای بزرگ را اجرا نمیکنم. به دیگر سخن زمام امور زندگیام را در اختیار دیگرانی قرار داده بودم که منجر به تخریبم میشدند.
با آموزشهای این سیستم و راهنمایم متوجه شدم که بایستی به فرمان عقل برسم تا بتوانم در زندگی آرامش داشته باشم هر چند راه کمی سخت و دشوار است؛ ولیکن ایمان دارم که خواستن توانستن است. در ادامه دریافتم که تمام این آموزشها برای این است که من بهترین بهره را از حیاتم داشته باشم و برای رسیدن به فرمان عقل لازم نیست کارهای بزرگ و شگفتانگیز انجام بدهم یا رنج بسیاری را تحمل کنم؛ بلکه میتوانم از همین کارهای کوچک مثل مسواک زدن، حذف هزینههای اضافی از زندگی، عدم دخالت در کار دیگران یا پسانداز کردن شروع کنم و زندگیام را سامان بدهم. برای اینکه متوجه شوم آیا آموزشهای کنگره بر روی جسم و روان من تأثیرگذار بوده یا خیر، بایستی قبل و بعد ورودم به این مکان مقدس را بازنگری کنم که با این مقایسه متوجه شدم در این مدت توانستهام تا حدودی فرمان عقل را بپذیرم و پیرو آن باشم؛ همچنین سعی کردم کارهایم را به نحوی انجام بدهم تا در نتیجه به نفع خود و اطرافیانم باشد.
از وادی ششم آموختم که با تلاش به صدای درونی عقلم گوش بدهم و دستوراتش را اجرا کنم؛ همچنین یاد گرفتم برای اینکه در آینده فرمانده لایقی شوم، ابتدا بایستی فرمانبردار عقل، قوانین و حرمتها باشم؛ یعنی زمانی که راهنمایم میگوید سیدی بنویس، مشارکت کن، نیم ساعت زودتر در کارگاه حضور داشته باش و یا در کنگره خدمت کن، فرمانبردار راهنمایم باشم تا با رسیدن به تعادل در نهایت بتوانم فرمانده جسم و جانم شوم. در پایان از آقای مهندس، خانواده محترمشان و راهنمای بزرگوارم سپاسگزارم که با آموزشهای خوبشان راه را به من نشان دادند. امیدوارم با سعی و تلاش بتوانم در سراسر زندگی از فرمان عقل پیروی کنم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهاردهم)
رابط خبری و ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهاردهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر امیره (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
272