نهمین جلسه از دور بیست و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژهٔ مسافران نمایندگی یحیی زارع میبد، با استادی راهنما مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر مظفر، با دستور جلسه «وادی ششم و تأثیر آن روی من»، در روز یکشنبه مورخ بیست و ششم مردادماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
وادی ششم میگوید: «چگونه حکم عقل را در قالب فرمانروا اجرا کنم.»
قبل از اینکه وارد کنگره شوم، فکر میکردم انسان فقط همین تن و جسم است؛ ما چند صباحی در این دنیا زندگی میکنیم و بعد میمیریم و تمام.
وقتی وارد کنگره شدم و با آموزشهای کنگره آشنا شدم، فهمیدم که انسان دو بخش کلی به نام صور آشکار و صور پنهان دارد. صور آشکار همان چیزهایی است که میبینیم و شامل دست، پا، سر و اعضای داخلی میشود. صور پنهان نیز شامل تنفس، روح، جن، عقل و... است.
همیشه برای من این سؤال بود که عقل چیست و در کجای انسان قرار دارد. من فکر میکردم عقل همان مغز است و چون بزرگتر هستم، پس بیشتر از حیوانات و دیگر افراد میفهمم. ما در جهان هستی یک چیز به نام ماده داریم که قابل رؤیت است و یک چیز دیگر داریم به نام ورای ماده. مغز قابل لمس و جزو ماده است؛ اما عقل ورای ماده و نامحسوس است.
جناب مهندس میفرمایند: اگر پیکره و بدن انسان را بهعنوان یک ماشین در نظر بگیریم، عقل نقش راننده آن ماشین است؛ یعنی صور پنهان انسان، کار رهبری و هدایت صور آشکار را بر عهده دارد و آن را از نظر ذهنی و عقلی به حرکت درمیآورد. نفس خواسته دارد و جناب مهندس میفرمایند که همیشه دو مشاور و ملک در صور پنهان، انسان را راهنمایی میکنند: یکی روح است که منحصر به فرد بوده و از طرف خداوند به انسان عطا شده و کارش القاء و هدایت انسان به سمت روشنایی، نیکی و صراط مستقیم است.
دیگری جن است که کارش القاء و هدایت انسان به سمت تاریکی، بدی و ضد ارزشهاست.
نفس هم خواسته دارد و عقل میان این دو قرار میگیرد. خواستههایی که از طرف نفس به مغز هدایت میشود، عقل بررسی میکند تا ببیند کدام معقول و کدام نامعقول است. کارهای نامعقول را رد میکند.
حال این سؤال پیش میآید: اگر عقل اینقدر درست عمل میکند، چرا انسان دچار اشتباه، جرم، جنایت، اعتیاد و ضد ارزشها میشود؟
جواب این است که عقل بهخودیخود اشتباه نمیکند و هیچگاه دستور غلط صادر نمیکند؛ مگر اینکه اطلاعاتی که به عقل میرسد ناقص یا اشتباه باشد. عقل براساس همین اطلاعات نادرست، دستور غلط صادر میکند.
مثلاً میدانستیم که اعتیاد ضد ارزش و خانمانسوز است، پس چرا گرفتار آن شدیم؟ به خاطر اینکه دانایی نداشتیم و اطلاعات غلط به عقل داده شد؛ مثل این باور که من با بقیه فرق دارم، با یک بار مصرف قرار نیست معتاد شوم و از اینگونه اطلاعات اشتباه. همین باعث شد عقل تصمیم درست نگیرد و به تاریکی برویم و معتاد شویم.
پس انسان چگونه میتواند جلوی این اشتباهات را بگیرد؟
با بالا بردن مراتب دانایی یعنی تفکر، تجربه و آموزش، و از طرف دیگر با تزکیه، تسویه و پالایش؛ یعنی دوری کردن از ضد ارزشها. این کار ذرهذره و با افزایش آموزش صورت میگیرد.
ما سه نوع نفس داریم: نفس اماره که فقط امر میکند و در آن صدای روح شنیده نمیشود. انسان با کمی آموزش درست و حرکت اصولی میتواند به مرحله بالاتر نفس، یعنی نفس لوامه یا سرزنشکننده حرکت کند. در این مرحله صدای روح نیز شنیده میشود، چراکه انسان با انجام کار اشتباه و حرکت به سمت ضد ارزشها دچار عذاب وجدان میگردد.
بالاترین مرتبه نفس، نفس مطمئنه است که با تزکیه، پالایش و آموزش درست، با گذشت زمان حاصل میشود. در این جایگاه است که میتوانیم حکم عقل را در قالب یک فرمانروا به اجرا دربیاوریم.

مرزبان کشیک: مسافر مصطفی
ویراستار: مسافر جمال (لژیون ششم)
تایپ: مسافر محمدتقی (لژیون دوم)
عکس: مسافر محمدحسین (لژیون هشتم)
ارسال خبر: مسافر سعید (لژیون دوم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
141