English Version
This Site Is Available In English

لژیون ویلیام وایت

لژیون ویلیام وایت

لژیون ویلیام وایت، به استادی راهنمای محترم آقای کامران شریفیان، در روز یکشنبه ۲۶ مردادماه ۱۴۰۴، رأس ساعت ۱۵:۳۰ تشکیل شد.
سلام دوستان کامران هستم یک مسافر.

صحبت خودم را با نقل قولی از آقای دکتر مُکری شروع می‌کنم. ایشان می‌فرمایند که: من قطع به یقین می‌گویم که افراد سیگاری بین هشت تا ده سال کمتر از سایرین عمر می‌کنند. در مورد الکل هم عنوان کردند که وقتی مصرف آن از سنین پایین شروع می‌شود، در فرآیند تکاملی مغز اثر می‌گذارد و آسیب‌های جبران‌ناپذیری را ایجاد می‌کند.
یک فرد مصرف‌کننده سیگار یا الکل یا مواد مخدر، خودش را نیازمند کرده است، خود را به گونه‌ای وابسته کرده که برای انجام یک سری از کار‌ها، اول مجبور است که ماده خاصی را استفاده کند.
یک مثال عینی برایتان می‌زنم؛ من در سن نوجوانی مصرف سیگار را شروع کردم، آن زمان با جمع رفقا به کوهنوردی می‌رفتیم، ولی قبل از اینکه به راه بیفتیم اولین سوالی که از هم می‌پرسیدیم این بود، آیا سیگار دارید؟ اگر سیگار نداشتیم، هر ساعتی که بود باید صبر می‌کردیم تا مغازه‌ها باز شوند و اول سیگار می‌خریدیم و بعد به راه می‌افتادیم.
یا یک فرد الکلی را در نظر بگیرید، می‌بینید که تا قبل از مصرف الکل، ساکت و گوشه گیر است و نمی‌تواند ارتباطی با دیگران برقرار کند اما به محض اینکه الکل را مصرف می‌کند از این رو به آن رو می‌شود، می‌گوید، میخندد، خودی نشان می‌دهد.
می‌خواهم بگویم سیگار، الکل، مواد مخدر و امثال آن‌ها تا چه حد می‌تواند روی زندگی، شخصیت و توانایی‌های افراد اثر بگذارد.
حالا شما حساب کنید که وقتی شخصی در سنین پایین شروع به مصرف سیگار یا الکل می‌کند، چه تخریب جبران ناپذیری در آینده در انتظار اوست. متأسفانه امروز در جامعه سن مصرف سیگار بسیار پایین آمده است. نظارت سختگیرانه‌ای هم در ارتباط با فروش سیگار به نوجوانان وجود ندارد.
قُبح مصرف دخانیات به خصوص قلیان در جامعه بسیار پایین آمده است. وقتی در یک خانواده، پدر و مادر به راحتی در کنار فرزندان قلیان می‌کشند، طبیعتاً باید منتظر تخریب‌ها و آسیب‌های آن در آینده باشند. گاهی در توجیه این حرکت، ادعا می‌کنند که ما می‌خواهیم با فرزندمان رفیق باشیم که به جای اینکه بخواهد بیرون از خانه و با دیگران بکشد، در کنار خودمان و با خودمان باشد. رفیق بودن درست، اما هر چیزی حساب و کتابی دارد و سؤال اینجاست که اصلاً چرا باید مصرف کند؟ کار درست، این است که طوری به او آگاهی بدهی که اصلاً مصرف نکند. نه اینکه یک قلیان برای او بگیری و بگویی به جای اینکه با دیگران بکشی بیا و با خودم بکش. این تفکر، از سر جهل و ناآگاهی است و دلیل آن این است که شخص آگاهی لازم را ندارد و نمی‌تواند به درستی پیشگیری کند.
ما به عنوان رهجوهای کنگره، باید بتوانیم به خانواده و فرزندان خودمان آگاهی درستی بدهیم. ما می‌دانیم که مصرف دخانیات، الکل و مواد مخدر مستقیماً سیستم شبه‌افیونی یا سیستم ایکس بدن ما را تخریب می‌کند. تخریبی که شدیداً خلق و خوی ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد. شخص را شرطی می‌کند که اگر ماده مصرفی من فراهم باشد، من می‌توانم با دیگران ارتباط برقرار کنم، کارهایم را به انجام برسانم، ولی اگر این ماده نباشد من توان برقراری ارتباط و انجام کارهایم را ندارم.
ما باید توانایی ایجاد ارتباط با دیگران را داشته باشیم. باید در هر جایگاهی رفتار درستی، متناسب با آن جایگاه و شخصی که در مقابل ماست داشته باشیم. و این برای انسانی قابل اجراست که حس‌های مختلفی را در خودش به وجود آورده باشد. هنر این است که ما با آموزش‌های کنگره بتوانیم تنوع حسی را در خود ایجاد کنیم که قادر باشیم با هر انسانی، با هر تفکر و خلق و خویی ارتباط برقرار کنیم و کنار بیاییم. و این شرایط در کنگره بسیار مهیاست خصوصاً برای بچه‌های خدمتگزار؛ چرا که افراد بسیاری را می‌بینند و با آن‌ها سر و کار دارند. وقتی این موضوع را تمرین می‌کنی، می‌بینی که دیگر از هیچ انسانی تنفر نداری، حس بدی از هیچکس نمی‌گیری. آن‌ وقت مستعد این خواهی بود که به انسان‌ها کمک کنی و دیگر به این فکر نمی‌کنی که آیا از من تشکر خواهد کرد یا نه؟ آیا کمک و خدمت من را خواهد دید یا نه؟
اما لازمه این تنوع حس چیست؟ تزکیه. برای رسیدن به حس‌های متنوعی که گفته شد، ضروری است که انسان تزکیه و پالایش کند.
من واقعاً لذت می‌برم از دیدن باغ‌هایی که درختان متنوعی دارند، شخصی که در باغش همه محصولی دارد در واقع دارد از باغ خود و از کشت و کارش لذت می‌برد. برعکس باغ تک محصولی که شاید فقط مدت کوتاهی در سال میوه داشته باشد، باغ او همیشه میوه دارد. هرکسی هم که وارد آن باغ می‌شود لذت می‌برد.انسان هم همینطور است. انسان نباید تک‌بعدی باشد. بعضی‌ها هستند که فقط یک محصول دارند، تنها مسیری که در طول روز طی می‌کنند راه خانه تا محل کار است. بعد هم می‌گویند چرا حال ما خوب نیست؟

اما انسانی را در نظر بگیرید که کار می‌کند، درس می‌خواند، ورزش می‌کند، تفریح می‌رود، در رشته‌ای که دوست دارد آموزش می‌بیند و به طور کلی برای افزایش آگاهی و پیشرفت خود تلاش می‌کند. این شخص مثل همان باغی است که همه نوع درختی دارد. وقتی در کنار او می‌نشینی، می‌بینی که چقدر حس خوبی دارد و چقدر صحبت با او لذت‌بخش است.
ما باید در کنگره با مراقبات و پالایش‌هایی که انجام می‌دهیم، یاد بگیریم که با انسان‌ها چطور ارتباط برقرار کنیم. اینکه ما بتوانیم در کنگره خدمت کنیم و با انسان‌ها تعامل داشته باشیم بسیار در رشد درونی ما مؤثر است و کمک می‌کند که انسان‌ها را بهتر بشناسیم و وقتی انسان‌ها را بهتر شناختیم دیگر کمتر از آن‌ها ناراحت می‌شویم، کمتر بدی‌های آن‌ها را می‌بینیم. هدف ما این است که به این‌گونه انسانی تبدیل شویم. انسانی که آرامش دارد؛ انسانی که با دیگران در جنگ نیست.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید از شما ممنونم.

تهیه و نگارش: مسافر حمید لژیون نوزدهم
تنظیم: مسافر جعفر لژیون نوزدهم

با احترام مرزبان خبری مسافر وحید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .